«برگرفته از نشریه آزاد آزربایجان، شماره دوم، مهر ۱۴۰۳»

از تایید صلاحیت آقای پزشکیان تا پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر جای سئوال های بسیاری را در بین عموم اقشار جامعه ایران به وجود آورد؟

سئوال مشابه این بود:

چرا پزشکیان!!

از دید ما چند دلیل اساسی وجود دارد که مهمترین های آن این است:

۱- حضور حداکثری در انتخابات با در نظر گرفتن وضعیت اسف‌بار مملکت و شکست اراده نظام در این چند سال اخیر

۲- جلوگیری از شکست پروژه آسمیلاسیون مذهبی فارسی در پایگاه جهان شیعه یعنی آزربایجان

۳- اولتیماتوم به بخشی از اپوزیسیون مخالف نظام در صورت سقوط جمهوری اسلامی ایران و عاقبت آن(قدرت گیری تورک ها)

با پیروزی حکومت اسلامی ناسیونال فارس از سیاست مرکزگرایی حکومت قبلی با تغییر رویکردی در چهارچوب مذهبی تبعیت کرد!

با توجه به تعداد جمعیت ترک ها و مذهب مشترک با حکومت مرکزی، در همان سال های اول انقلاب و مهمتر در جنگ بین ایران و عراق حکومت توانست سمپاتهای قابل توجهی را زیر مجموعه خود جذب کند. به همین اساس رفته رفته حکومت مرکزی موفق شد با پشتیبانی از شعارهای پوپولیستی مذهبی پایگاه بزرگی در جغرافیای آزربایجان جنوبی دارا باشد.

با بی کفایتی در امور مملکت داری حکومت اسلامی ایران بعد از جنگ با عراق، رفته رفته پایگاه های اجتماعی بسیاری را در سطح کشور خصوصا در آزربایجان جنوبی از دست داد و گارد پولتیک مثال نزده ای از طرف مردم خصوصا ملل های تحت ظلم را دریافت نمود!

با خروش چندین باره‌ای سراسری (کوی دانشگاه، اعتراضات ۸۸-۹۶-۹۸-۱۴۰۱)، عموم مردم کارت قرمز معنوی بر وجود نظام نشان دادند که این واکنش مردم، حکومت اسلامی ایران را وادار نمود برای بقای خود دنبال نقشه های تازه ای باشند!

آقای پزشکیان نشان خوبی برای تیر حکومت بود چرا که نه تنها در سطح تبریز و نه آزربایجان، بلکه در نزد ملل دیگر خصوصا کردها، ایشان در مقبولیت نسبی قرار داشتند.

با ظهور حرکت ملی آزربایجان در دهه ۷۰، عملا این حرکت میراث دار جنبش ۱۰۰ ساله بیداری ملی آزربایجان و آلترناتیوی سیاسی ایده‌آلی در قبال دیگر اپوزیسیون های مخالف نظام در سطح آزربایجان جنوبی قرار گرفت.

با عقب‌ماندگی فرهنگی، اقتصادی و دلایل دیگر سیاست استعماری حکومت مرکزی علیه آزربایجان با گذر زمان در نزد اقشار مختلف جامعه آزربایجان جنوبی مبارزه سیستماتیکی علیه نظام به ثمر رسید!

این مبارزه سیستماتیک در واقع تنها بر علیه حکومت فعلی ایران نبود بلکه مبارزه با اندیشه نازیستی فارسی را ایفا می‌کرد که این مبارزات، به اکثر اپوزیسیون های مخالف نظام وحشت را به ارمغان آورد که اتاق فکری حکومت تا بدین جا برنامه خود را خوب به پیش برده است!

در نتیجه با سیاست یک تیر و چند نشان با تهدید نشان دادن آزربایجانی ها در سطح جامعه ایران و صلاحیت یک تورک و اجازه پیروزی در روند انتخابات ایران هم قشر قابل توجه ملل های مختلف منجمله تورک، عرب، بلوچ و کرد را به پای صندوق های رای کشاند و هم با رو شدن سیاست پلید نژادی در آزربایجان در نزد اقشار مختلف، نظام در نظر دارد این مسئله را ادعایی بیش نشان ندهد و نهایتا بخشی از اپوزیسون های مخالف نظام را با زبان بی زبانی تهدید کرده که در صورت سقوط نظام، تورک ها اداره مملکت را در دست خواهند گرفت.

هر چقدر حکومت مرکزی در ابتدای پروژه موفق به نظر برسد ولی مرهم سرطان به بار آورده اش نخواهد شد و البته خود نظام نیز آگاه به این موضوع است و در نظر دارد با تغییر سیاست مملکت داری نسبی، زمان برای علاج سیستم خود که رفته رفته با شرایط حذف مهره های اصلی نظام توسط نیروهای به ظاهر متخاصم دچار و اراده ملی حکومت لکه دار شده است پیدا کند.