عمده ترین فعالیت حرکت ملی آذربایجان،  در مناطق مختلف آذربایجان متمرکز بوده اما  طرفدارانی در مناطق دیگرتورک نشین ایران نیز  دارد.

حرکت ملی اذربایجان  با فراز و نشیبهایی که داشته ،  اکنون حرکتی مدنی و به دور از خشونت بوده  و جنبشی اجتماعی محسوب میشود.

با توجه به اینکه حاکمیت مانع از تشکلیابی ان شده  به عنوان یک جنبش اجتماعی فراگیر و توده ای  به حیات سیاسی خود ادامه میدهد.  در این حالت نیز مورد هجوم اورگانهای  امنیتی  قرار گرفته  و با شدت تمام  مورد تهاجم فیزیکی و حتی فکری قرار دارد . این امر باعث شده که دراین جنبش ، طیفهای مختلف فکری بوجود آیند، این امر را باید در برابر واکنشهای نیروهای سرکوبگر رژیم تلقی کرده و آن را ناشی ازفضای استبدادی حاکم بر جامعه دانست.

اگر فضای امنی  بر جامعه حاکم می شد ، زمینه  برای تشکل های مدنی در جامعه شکل می گرفت ، و طیفهای فکری با تعریفهای خاص خود به صورت احزاب و تشکلهای  سیاسی ، در چهارچوبهای مشخص تری تشکیل  یافته و خواسته های آن نیز به صورت شفاف مطرح می شد .در آن صورت خواسته ها از ابهامات موجود در آمده و  طیف روشنفکری مخالف نیز از شک و تردید خارج میشدند   . گرچه این شک و تردیدها در طول تاریخ وجود داشته  که از طرف ملک الشعرای بهار گرفته تا دکتر مصدق دمکرات ابراز شده اند.

ملک الشعرای  بهار از کسانی بوده اند که سرسختانه حکومت تازه تاسیس  شده محمد امین رسولزاده را مورد تاخت و تاز قرار داده و آن راعلیه امنیت ملی ایران میدانسته است .  

مرحوم دکتر مصدق نیز هم  مانع تصویب انجمن های ایالتی و ولایتی در مجلس شورای ملی می شوند ، بر این امر استدلال داشته اند که تصویب این لایحه کشور را در معرض تجزیه قرار می دهد . تصویب لایحه انجمن های ایالاتی و ولایتی که مترقی ترین اصل قانون اساسی مشروطیت بوده که  با تصویب آن مانع تمرکز قدرت دولت  مرکزی شده و گامی در مشارکت جامعه در تصمیم گیریها می شد  و سپری در برابر خودکامگی  دولتها و حتی شاه می گردید متاسفانه دکتر مصدق با این لایحه مخالفت و مانع تصویب آن شد. شاید تصویب این لایحه ، جنبش دمکراسی خواهی در ایران را با این مشکلات کنونی که داریم مواجه نمی ساخت. انجمن های ایالتی و ولایتی گامی دمکراسی خواهی درایران بود . تصویب و نهادینه شدن آن مانع تمرکز قدرت  در مرکزمی شد این امر را نباید فراموش کرد که  همیشه تمرکز قدرت عامل استبداد بوده و می باشد.

حرکت ملی اذربایجان و مخالفان آن

حرکت ملی آذربایجان یک جنبش بر آمده از بطن جامعه تورکهای آذربایجان  هم گام با دیگر تورکهای مناطق مختلف ایران بوده است. براساس احیای هویت فرهنگی و سیاسی خود به مبارزه برخواسته اند . باید آن را جریانی حق طلب،  که تنها خواسته آن بها دادن  به هویت ملی و رعایت عدالت در سیاست و اقتصاد جامعه ان دانست. این خواسته به ملتی که نزدیک به یک صد سال است که مورد بدترین تحقیرهای هویتی و ملی قرار گرفته ومنابع طبیعی آن غارت شده  بدون اینکه عایدی به آذربایجان داشته باشد و بدون اینکه معلوم گردد درامدهای ان به کدام کیسه وارد شده و در کجا خرج می شوند،  ایجاد گردیده است که این امر را باید نتیجه نفرتها و تحقیرهای طیفی وابسته به راسیسم موجود در جامعه داتست که ملل موجود در جغرافیای ایران را همیشه به باد تمسخر حتی از طریق تریبونهای رسمی گرفته و میگیرند و تبعیضهای اقتصادی و سیاسی بر آنها روا میدارند جوکهایی که بر علیه لرها ، عربها و بلوچها و کوردها گفته میشوند غیر از این امر چه چیزی را میتواند بیان کند؟ .

تبعیض های اقتصادی و در حاشیه های جغرافیای ایران به حدی است که مثلا  در بلوچستان و آذربایجان  مناطقی وجود دارند که اکنون هم راه ماشین رو ندارند و ملت آن از کمترین امکانات رفاهی و بهداشتی محروم است آیا چنین ملتی استحقاق مبارزه برای حق تعیین سرنوشت خود را نمیتواند داشته باشد؟

وجدان کدام فرد آزادیخواه و دمکرات اجازه میدهد که فرزندان این ملت را که  برای ایجاد عدالت و برابری حقوق خود با مرکزنشینان مبارزه می کنند، با انگهای مختلف مورد سرکوب قرار گرفته ، بی تفاوت باشد ؟

کدام محافل سیاسی و روشنفکری ایران نسبت  به این توهین و تحقیرهای مختلف اورگانهای مورد حمایت  حاکمیتی و حتی  تلویزیون رسمی ایران،  نسبت به این ملت را محکوم نموده و با ان مخالفت کرده است ؟

در حوادث زلزله قره داغ نه تنها حاکمیت به کمک زلزله زدگان ، آن چنانی که نیازداشتند نشتافت و افراد مختلفی را مانند حسن بئی دمیرچی و آقای رضوی را به دادگاه کشانید و عده ای از این متهمین ،  اکنون هم ، در زندان رژیم می باشند که تنها اتهام آنها کمک به زلزله زدگان  قره داغ می باشد .

تمام طرفداران جنبش ملی آدربایجان نسبت به هویت ملی خود اعتقاد خاصی داشته و احیا آن را جزء جدائی ناپذیری از مبارزات خود دانسته و میدانند که با عدم آموزش به زبان مادری که در جامعه تورکهای موجود در ایران مورد خدشه قرار گرفته  و سیاست آسیمله حاکمیت نیز بر آن دامن زده است .

متاسفانه این سیاست که از دوران رژیم پهلوی آغاز شده در جمهوری اسلامی نیز نه تنها کاهش نیافته بلکه شتاب بیشتری نیز گرفته است.مقایسه بودجه های اختصاصی در دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی نسبت به  نقاط مرکزی ایران با مقایسه مناطق مختلف  آذربایجان ، این تبعیض را آشکار می سازد

تبریز در رژیم پهلوی دومین شهر صنعتی ایران به شمار میرفت و به قول آقای معماری نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در جنگ جهانی دوم ، آذربایجان اولین صادر کننده علوفه دامی و لبنیات و میوه های خشک و حتی گوشت  در ایران تلقی می شد و  حالا خود به بزرگترین وارد کننده تبدیل شده است.(از سخنرانی آقای معماری نماینده سابق اهر در مجلس شورای اسلامی) اغلب روستاهای آذربایجان خالی از سکنه شده و به حاشیه شهرهای بزرگی چون تهران و کرج و حتی اصفهان  و..... کوچ کرده و به پست ترین شغلها تن میدهند، اگر حمایت دولت از آنها انجام میگرفت، چه دلیلی داشت خانه و کاشانه و حتی ملک خود را این مردم رها نموده و به حاشیه شهرها که مرکز هرگونه فساد می باشند پناه می بردند.

در دشت مغان از توابع اردبیل فرآورده های  کشاورزان ماهها در دستشان میماند هیچ مرجع قانونی وجود ندارد که به ان رسیدگی کند سالهایی وجود داشته که پول تولیدات پنبه کشاورزان را کارخانه داران تا بیش از یک سال هم پرداخت نمی کنند. و حتی خود دولت گندم کشاورزان را که به طور تضمینی خریداری میکند بیش از 6 ماه طول میکشد تا پول آن را بپردازند.

با این بی عدالتیها یک آذربایجانی چه کاری باید بکند آیا سر تسلیم براین  ظلم و ستم و تحقیرها فرود اورد؟

چرا مبارزات حق طلبانه این ملت را با انگهایی مختلف و غیرواقعی  و...... باید مورد سرکوب قرار داد؟ . جنبش ملی تورکهای آذربایجان حرکتی حق طلبانه می باشد و نباید این حق طلبی را به رنگی دیگر در آورد و یا آز آن وحشت داشت.وبه آن صورت امنیتی داد

اصلاحات و حرکت ملی آذربایجان

هر حوادثی که در دایره جغرافیای ایران روی میدهد قطعا بر جامعه آذربایجان  تاثیر داشته و آذربایجانیان نیز به عنوان جمعیت کثیری از این جغرافیا تاثیر متقابلی بر آن میتوانند داشته باشند. با در نظر گرفتن این امر جنبش اصلاحات در ایران که برای دمکراسی و حاکمیت مردم اعتقاد دارد باید در مسایل مبارزاتی مردم آذربایجان با دقت و تعمق خاصی برخورد نماید. بنا به هر دلیلی اصلاحات آن گونه که لازم بوده نسبت به جنبش ملی آذربایجان  نظر مساعدی تاکنون نداشته است.

در دوره دولت اصلاحات جناب آقای خاتمی،  فضای نسبتا مناسبی که به وجود امده بود حرکت ملی آذربایجان نیز از این امر بی بهره نبود با وجود فشارها نزدیک به 800 نشریه دانشجوئی در دانشگاهها  همرا با تشکلهائ مختلف  دانشجوئی به فعالیتهای فرهنگی مشغول بودند.  در آن زمان  حرکت ملی آذربایجان معتقد بود، اگر برما فشار وارد می شود طرفداران دولت نیز از طرف نیروهای نامرئی موجود در جامعه زیر ضربه و هجوم قرار دارند حرکت به خوبی به این موضوع آگاهی داشت اما عدم توجه دولت اصلاحات در برابر جنبش ملی آذربایجان برای هر آذربایجانی قابل پذیرش نبود و همین عوامل  باعث شد که در دور دوم انتخاب آقای خاتمی ،  مردم آذربایجان از  انتخابات دوری گزیده  و به عدم شرکت در آن روی آوردند. این امر به دولت مردان اصلاحات که برای دستیابی به قدرت سیاسی در ایران در تلاش هستند باید زنگ خطری تلقی می شد و میتوانستند با امکان پذیرترین خواسته های مردم آذربایجان موافقت نموده و از آنها دلجوئی کنند واین رویگردانی  مردم آذربایجان را از اصلاحات  با مهر و عطوفت پاسخ دهند باز متاسفانه هیچ واکنشی نسبت به حرکت ملی آذربایجان از طرف دولت اصلاحات داده نشد و حتی بعضی از طرفداران ان نیز به تخریب این حرکت پرداختند.

دوران احمدی نژاد بدترین دورانی بود که حرکت ملی آذربایجان با آن مواجه بود کوچکترین حرکتها با واکنش نیروهای امنیتی مواجه می شدند اعلب فعالان به زندانهای طویل المدت محکوم شده و باجرمهای ساختگی و واهی به زندان رفتنند  در  انتخابات ریاست جمهوری که در سال 84 انجام گرفت دو کاندیدای اصلاح طلب در برابر فعالین حرکت ملی آذربایجان قرار گرفتند.  اقای کروبی از فعالین حرکت ملی در خواست  کرده بودند که دیداری داشته باشند و آقای میرحسین موسوی نیز در پلاتفرمی که منتشر کرده بود به نکاتی در باره ملل موجود در ایران پرداخته بودند با وجود اینکه آذربایجان از دور دوم انتخاب آقای خاتمی در بی تفاوتی نسبت به جناحهای حاکمیتی  قرار گرفته بودند اما از کاندیداهای اصلاحات به طور نسبی حمایت کردند و این پیامهای کاندیداهای اصلاحات را نقطه مثبتی ارزیابی می کردند. حوادث و وقایع بعدی روند دیگری را پیش روی حرکت ملی  آذربایجان قرار داد .

اداره اطلاعات در حوادث 84  به اغلب خانه فعالین حرکت مراجعه نموده و درخواست میکنند که در اعتراضات جنبش سبز شرکت نکرده و اکیدا  از این امر اجتناب کنند در حالیکه قبل از  آن هم  رهبران حرکت ملی چنین تصمیمی گرفته بود ند که  حرکت ملی آذربایجان در اختلافات بین جناحهای حاکمیتی دخالتی نکنند . شاید این امر از سرخوردگیهای که در دوران اصلاحات  به وجود آمده و  ناشی می شد که  به انتظارات حرکت ملی آذربایجان بی توجهی شده بود .  اغلب  رهبران فعالین حرکت به این نتیجه رسیده بودند حرکتی که نه تنها حق و حقوق ما را در نظر نگرفته و حتی موجودیت ما را به رسمیت نمی شناسند چه دلیلی دارد ما نسبت به آنها  هزینه هایی را قبول کنیم ؟  حالا این تصمیم چه قدر واقع بینانه بود وقت و بحث دیگری می طلبد که به آن پرداخته شود.  اما آن چیزی که قابل بحث است ترس و وحشت مامورین امنیتی جمهوری اسلامی بود که حرکت ملی آذربایجان با جنبش سبز به وحدت برسند بر اساس همین امر به  خانه فعالین حرکت ملی  میروند  .

گرچه انتخاب احمدی نژاد آن هم با حمایت و پشتیبانی سپاه خوشایند ما نبود و فضای باز سیاسی دوران اصلاحات مورد توجه  فعالین حرکت ملی قرارداشت  اما عدم توجه رئیس دولت اصلاحات هم قابل پسند نبود و بی توجهی او به آذربایجان به نوعی تحقیر این ملت به حساب می آمد.

در دوره انتخابات 1392شعارهای اقای حسن روحانی مورد توجه فعالین حرکت ملی آذربایجان قرار گرفت. احیاء دریاچه ارومیه و تاسیس  فرهنگستان تورکی در تبریز و آموزش به زبان تورکی در مدارس تورک نشین  از مقاطع ابتدائی شعارهایی بودند که قریب به اتفاق فعالین آن را مقدمات امکان تعامل دولت جناب روحانی را با  جنبش ملی آذربایجان میدانستند  شعارهایی که متاسفانه هیچکدام از انها جامه عمل نپوشید و فقط در حد شعار باقی ماندند اگر چنین روندی ادامه یابد قطعا حرکت ملی آذربایجان در دیدگاه خود نسبت به آقای روحانی در انتخابات آتی تجدید نظر خواهد کرد گرچه این امر برای حرکت ملی اذربایجان خوشایند نخواهد بود چون رقبای  آقای روحانی مسلما از طیف مشخصی خواهند بود که در دوران آقای احمدی نژاد آن را  حرکت تجربه کرده  متاسفانه در این صورت چاره ای جز عقبگرد به گذشته را نداشته و نمی تواند داشته باشد آن چیزی که حرکت مایل نیست باردیگر آن را تجربه کند. اما حرکت از شعارهای تبلیغاتی گرفته تا به  وعده  و وعیدهای توخالی دیگر نمی تواند باورکند.

انتخابات مجلس شورای اسلامی

انتخابات مجلس شورای اسلامی  اخیر اولین تجربه ورود حرکت ملی آذربایجان به طور رسمی در صحنه سیاسی ایران بود. این تجربه جمعی حرکت ملی بود که توسط گوناز تی-وی مورد  تبلیغات قرار گرفت  . در این انتخابات روزهای حساسی پشت سر گذاشته شد و اغلب رهبران حرکت روزهای حساسی را پشت سر گذاشته و باهمدیگر به مصلحت پرداختند  تا ضمن بررسی  اخبار موجود در ایران ،  به یک جمع بندی واحدی رسیده باشند تا  یک نتیجه کلی گرفته شود  باز باید گفته شود که این امر واقعا مرحله حساسی بود چون به طور معمول دوستان ما همیشه نسبت به انتخابات نظر خوبی نداشتند البته با توجه به محدودیتهای موجود در نظام جمهوری اسلامی قطعا  حق با دوستان بود اما عقیده براین  بود تا به عنوان یک حرکت تاثیرگذار در جامعه قدرت و نفوذ حرکت ملی آذربایجان به معرض نمایش گذاشته شودو این نیتجه ،تجربه خوبی برای حرکت ملی آذربایجان بود گرچه فیلترهای موجود  رژیم ورود مستقیم را از حرکت سلب میکرد چاره ای جز این نبود که به حداقلها تن داده  شود.  و اکنون نتیجه مثبت آن را می توانیم ملاحظه کنیم.

فراکسیون نمایندگان تورک زبان در مجلس

نتیجه تلاش شبانه روزی فعالین حرکت ملی آذربایجان در انتخابات مجلس شورای اسلامی همین فراکسیون نمایندگان تورک زبان می باشد. فعالین حرکت ملی آذربایجان از هر فردی که در اعتلای جنبش ملی آذربایجان گام بردارد قطعا ملت ما از آن استقبال نموده و پشتیبانی میکنند بدون اینکه افراد را زیر ذره بین قرار دهند و فعالین نیز به نوبه خود در این امر پیشگام بوده و خواهند بود.و فراکسیون نمایندگان مجلس نیز بر همین اساس بدون توجه به وابستگی جناحی تشکیل می گردد، بنابراین تشکلی فراجناحی می باشد و نمایندگان محترم نیز باید این امر را در نظر گرفته تا وارد گود جناح بازی  نشده تا بهتر بتوانند در جهت خواسته های مردم آذربایجان متحدانه گام بردارند و دیگر آنکه این تشکل را نباید در افراد خلاصه کرد بلکه آن را تشکلی دانست که هر فردی  جزء ای از آن به شمار می رود شاید افرادی باشند که برخلاف نظر ما هستند اما صرف اینکه تورک می باشند  و این تشکل صرف تورک بودن تشکیل می شود میتوانند  با تمسک به این فاکتوروارد  این تشکل شوند  حتی آذربایجانی بودن در آن در نظر گرفته نشده  که این امر  کار پسندیده ای بوده و می باشد.

حرکت ملی آذربایجان با اینکه از این نهاد حاکمیتی که در جهت  منافع ملی آذربایجان تشکیل یافته پشتیبانی میکند اما خود را مستقل و به عنوان یک حرکت  و جنبش اجتماعی بدون وابستگی به حاکمیت و حتی به صورت مستقل از تمام دولتها به  حیات خود ادامه داده و میدهد و قطعا همانطوریکه تا به حال خود را غیر دولتی دانسته ، به همان راه ادامه خواهد داد و به فعالین مبارز و زجر کشیده خود افرادی چون حسن بئی دمیرچی ، عاباس لسانی، متین پور، سعید موغانلی جناب رضوی و سران در زندان تشکیلات ینی گاموح ارج نهاده و در تداوم راه ان بزرگمردان پیشگام خواهد بود.

نگرش امنیتی به آذربایجان

جنبش ملی آذربایجان  همانطوریکه گفته شد  بر اساس معیارهای مدنی  و بدون تمایل به خشونت  و وابستگی شکل گرفته است. در روند مبارزاتی خود استراتژی آن از محورهای احیا هویت ملی و فرهنگی و عدم تبعیض مرکزیت نسبت به دیگر مناطق موجود در ایران  و رعایت عدالت اقتصادی می باشد. اصول و بنیان آن بر این خواسته ها استوار بوده است. حرکت ملی آذربایجان معتقد است بودجه های اختصاصی بعد از انقلاب به مراکزی چون اصفهان ، کرمان، یزد و.... با استانهای آذربایجان مقایسه شود تا معلوم گردد  که عدالت در اختصاص این بودجه ها چقدر رعایت شده است؟  سهم آذربایجان از طرح های ملی بعد از انقلاب چقدر بوده است؟ آیا راههای ارتباطی موجود کل آذربایجان با استانهای مرکزی اصفهان و فارس و... قابل مقایسه است؟

حرکت ملی آذربایجان میگوید در کجای دنیا نزدیک به 40 درصد جمعیت  کل کشور دارای یک  موسسه رسمی به زبان مادری نداشته باشند؟ و کل بودجه فرهنگی کشور به یک زبان اختصاص می یابد آیا این امر عادلانه است؟ حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز هرگونه تبعیض را نفی میکند اما متاسفانه مجریان به چه دلیلی به قانونی که خود معتقد هستند آن را اجرا نمیکنند؟

فعالین حرکت ملی آذربایجان میگویند دریاچه ارومیه به دلیل مدیریتهای غلط  و سدهای غیراصولی و عیر مهندسی که ساخته اند خشک شده و اکنون به فاجعه ملی تبدیل میشود نه تنها دولت در پی چاره جویی نیست بلکه اقدام به انتقال نمکهای آن به طور گسترده به مقصدهای نامعلومی کرده است. در حالیکه با مدیریت صحیح میتوان آن را دوباره احیا کرد. باید در اینجا پرسید بودجه های اختصاصی به دریاچه ارومیه کجا مصرف شده، آیا عملا در احیاء آن به کار گرفته شده است؟ در حالیکه طبق اخبارموثق بودجه اختصاصی ناچیزی که در نظر گرفته شده و اختصاص یافته بیش از 40 درصد آن از طرف دولت پرداخت نشده و مابقی تنها به سیمینارهای دولتی و به ماموریتهای غیرعملی خرج شده پس عملا هیچ تلاشی به احیا دریاچه ارومیه انجام م نگرفته است در حالیکه ساده ترین و کم هزینه ترین احیا دریاچه ارومیه باز کردن سدهای غیراصولی و غیر مهندسی به دریاچه بوده و هر گونه طرحی نیز غیر از آن قطعا باشکست مواجه خواهد شد و بودجه های اختصاصی احتمالی غیر از زمینه سازی برای حیف ومیل چیزی دیگر نمیتواند باشد

کجای طرح این مسایل میتواند  امنیتی باشد؟

در اعتراض به این بی عدالتی و تبعیضها صدها  آذربایجانی زندانی و مورد شکنجه و آزار قرار گرفته و میگیرند باز به تکرار باید گفت کجای طرح این مسایل سیاسی می باشد. که حاکمیت به آن رنگ سیاسی میزنند.

آقای فلاحیان در دوران وزارت خود بر اطلاعات ، سفری به استان اردبیل کرده و در شورای اداری استان  شرکت کرده ودر برابر شکایت مسئولین استان از عدم سرمایه گذاری دولت در استان اردبیل به صراحت جواب میدهد: سیاست جمهوری اسلامی نسبت به مناطق تورک نشین آن است که دیر یا زود این مناطق تحزیه خواهند شد پس چه دلیلی دارد در آن سرمایه گذاری شود؟

وقتی بالاترین  مقام امنیتی کشور چنین ابراز عقیده می کند تکلیف ملت آذربایجان چه میتواند باشد؟ 

وقتی قضات دادگاههای تبریز به صراحت به متهمین و خانواده آنها بیان میکنند که حکم شما از طرف مسئولین اورگانهای امنیتی از جمله اداره اطلاعات و سپاه  صادر شده و امور آذربایجان در دست آنها است قضاوت شما از این موضوع چه میتواند باشد؟ آیا سپاه مسئول قضایی است؟ مسئولیت سپاه در این مملکت چیست؟ کدام قانون این اجازه را به آنها داده است؟ تمام منابع اقتصادی آذربایجان را با توسل به قدرت خویش ، قبضه کرده است . از حاشیه زمینهای مرغوب رود ارس که ابا و اجدادا  متعلق به کشاورزان روستای قره داغلوی مغان بوده و با زور آن را گرفته و تا به حال چندین نفر در درگیری با سپاه بر سر این زمینها کشته شده اند تا پتروشیمی و تراکتورسازی تبریز را  به دست گرفته اند. سپاه مسئولیت امنیتی دارد پس چرا در امور اقتصادی مملکت دخالت می کند؟  پس چرا اموال و ملک شخصی مردم را با توسل به زورو قلدری متصرف می شود ؟ وقتی اورگان امنیتی مملکت،  قلدری میکند باید فاتحه این مملکت را خواند.

دوستداران تمامیت ارضی ایران عامل تجزیه مملکت این بی عدالتی هاست

حرکت ملی معتقد است آذربایجان را  مسئولین جمهوری اسلامی ایران  عضو ناتنی نشمارند و چون استانهای دیگر با آن برخورد کنند شاید روزی فرا رسد که در برابر این فشارها و تبعیضها و نگاههای امنیتی آذربایجان بگوید خداحافظ تهران

نتیجه گیری

درنهایت با همه شرح و تفصیلی که مورد تحریر قرار گرفت خواسته های حرکت ملی آذربایجان با توجه  به آن به شرح زیر با توجه به وضعیت کنونی اعلام میگردد و انتظار مردم آذربایجان و فعالین حرکت ملی آذربایجان از فراکسیون محترم نمایندگان محترم تورک زبان مجلس نیز آن است که  موارد فوق را مورد پیگیری قرار دهند:

الف-ایجاد کلاسهای تورک زبان از دوران ابتدائی تا مقاطع تحصیلات عالی

ب- ایجاد فرهنگستان تورکی (نه فاذری)در تبریز

ت- ایجاد موسسات اقتصادی و تشکیل صنایع مادر در مناطق مختلف آذربایجان براساس اولویتهای موجود مناطق و طبق نظریه ی  کارشناسی با توجه به اولویتهای منطقه

ث- توجه به شرایط زیست محیط  طبیعی منطقه و حفظ و نگه داریآن مانند مانند جنگلهای مناطق قره داغ که اخیرا بشدت تخریب میشود و احیا دریاچه ارومیه که شرایط اقلیمی منطقه را با خطر مواجه ساخته و توجه خاص به محیط زیست  منطقه که عدم توجه واقع شده است .

د- توقف تغییر و ترجمه  نام مناطق تاریخی آذربایجان مانند آخماقایابه احمقیه  و آجی چای به تلخه رود تبدیل شده و  ... این امربه نوعی تحقیر مردم آذربایجان و زمینه سیاست های آسیمیلاسیون قومی حاکمیت بوده و می باشد

ف – اجازه تشکیل احزاب سیاسی و گروههای فرهنگی و اجتماعی

ق- آزادی بی قید وشرط کلیه  زندانیان آذربایجان که با جرمهای  واهی "امنیتی" محاکمه و محکوم شده اند .

علی سلیمانی

Azerbaijan