آناج،
در کنار افزایش مالیات آذربایجانشرقی، بودجهی استان را نیز در سال آتی کاهش دادهاند و سهم آذربایجان از منابع دولت یازدهم، به جای آنکه افزونتر گردد، سیر نزولی به خود گرفته است. شاید اگر این اتفاق یک ماه دیگر رخ میداد، خبرهای زیادی پیرامون آن میدیدیم اما چون با افزایش مالیاتها توأم گشته، این مقوله در سایهی آن کمرنگتر شده است.
چنانچه بخواهیم دلایل کاهش بودجهی آذربایجانشرقی را مورد واکاوی قرار دهیم، ابتدا به آمارهایی میرسیم که با واقعیتهای کفِ خیابانها سازگار نیستند اما همین رنگبازیها در اخذ تصمیمات کلی تاثیر بسزایی دارد. برخی از استانها وضعیت مطلوبتری نسبت به آذربایجانشرقی دارند لکن همچنان شرایط را أسفبار توصیف میکنند و سالانه با ارائه آمارهایی التهابآور، سهم زیادی از منابع را ازآنِ خود مینمایند.
این روند در آذربایجانشرقی کاملاً بالعکس میباشد و عدهای مسئول برای آنکه عملکردشان را شیرین جلوه دهند، آمارسازیهایی میکنند که نتیجهی حاصل از آن کاهش بودجهی استان و ادامهی وضعیت بحرانی است.
موضوع زمانی جالبتر میشود که مسئولین استانی توپ را در زمین نمایندگان مجلس میاندازند و با گرفتن چهرهای طلبکارانه، خشم خود را از بیان حقیقت در جامعه نشان داده و به آنها امر میکنند «به جای آنکه با رسانهها مصاحبه کنید، بروید ایرادات را اصلاح کنید». در عبارت سادهتر مقامات دولتی از نمایندگان میخواهند به مردم نگویند مسئولین مرتکب چه اشتباهاتی شدهاند و در خفاء گندِ پیشآمده را پاک کنند.
در این میان عدهای از مسئولین نیز برای آنکه کاهش بودجهی آذربایجانشرقی را منطقی جلوه داده و توجیه کنند، میگویند: «مالِ همهی استانها را کاهش دادند»؛ هرچند وقوع چنین چیزی بعید به نظر میرسد اما خودِ این مقوله نیز قابل قبول نیست چراکه مسئولین ارشد کشوری در طول ماههای اخیر مدام بر طبل افزایش میزان فروش نفت کوفتهاند و از گشایشهای پسابرجامی سخن گفتهاند، حال اگر اعتبارات دولت بعد از برجام کاهش هم یافته باشد، باید برجام را کاغذپارهای فرض کرد که از همان یکی دو امتیاز بدیهی نیز برخوردار نیست.
مهمتر از همه اینکه اگر در دوران پسابرجام گشایشهای اقتصادی ایجاد و درآمدهای دولتمردان افزایش مییافت، در حداقلترین حالت نباید میزان بودجه آذربایجانشرقی را با وجودِ آمارسازی غلط مسئولین کاهش میدادند چراکه درآمدها طبق گفتهی دولتمردان افزایش یافته است و میزان بودجهی کل کشور در سال ۹۶ باید بیشتر از سال ۹۵ باشد.
تمام این اتفاقات ناخوشایند درحالی رخ میدهد که عملاً پروژهای ملی و مطلوب در طول سالهای اخیر در آذربایجانشرقی به مرحله اجرا نرسیده و بسیاری از پروژهها نیز زیر گرد و غبار عدم تزریق اعتبار مانده است. از تمام اینها که بگذریم تازه میرسیم به واحدهای تولیدی بیجان و جوانانی با مدرکهای متنوع، سرِکوچهها بیکاریشان را سپری میکنند.