آذوح: مقاله ی زیر توسط دکتر ب.ط. انتشار یافته است. ایشان در این نوشته با استفاده از منابع متعدد و بررسی دقیق وجود اورانیوم در نمکهای اورموگولو را بدیهی دانسته و از سابقه ی رژیم ایران در استفاده ی گسترده از چنین موقعیتهایی پرده بر می دارند.
گفتنی است در سالیان اخیر تشکل آذوح به کرات در این خصوص سخن گفته و اسناد فراوانی را انتشار داده است.
"نابودی زیباترین دریاچه ایران و نگین آذربایجان
قربانی سیاست یا محصول طبیعت؟!
ب. ط. ح- دکترای زمین شناسی اقتصادی از دانشگاه شیراز
---------------------------------------------------
دوستان، یاران، هم قطاران، بزرگان، سروران، اندیشمندان، فرهیختگان و
خادمان دیار فخر و دانش ....
روی سخنم با شما عزیزان است ...
بنده به عنوان یک زمین شناس و پس از سالها تحقیق و پژوهش، وظیفه خود دانستم و بر آن شدم تا از این جهت که می بینم در جهت احیاء دریاچه ارومیه کوچکترین تدبیری اندیشیده نمی شود و دل کسی به حال سرنوشت سرزمین زرخیز آذربایجان و زیست- بوم زیبای آن نمی سوزد، اندکی در این مقال سخن به میان آورم. امیدوارم که به کار آید و در جهت آگاهی هر چه بیشتر مردم مفید واقع شود..
ما درقبال همه نعمتهای خدادادی و طبیعی مسئول هستیم
همانطور که از پیشینیان تحویل گرفته ایم
همانطور هم باید به آیندگان تحویل دهیم و
این یک وظیفه انسانی بر دوش همه ماست ...
نابودی دریاچه ارومیه - این میراث طبیعی و 500 هزار ساله آذربایجان!
مقدمه
بحران عظیم خشك شدن درياچه اروميه هم اكنون بزرگترين خطر زمين شناختي و زیست محیطی كشور محسوب مي گردد که با بی توجهی و سهل انگاری بحث برانگیز مسئولین اجرائی وقت کشور مواجه شده است. بررسي و شناخت علل و عوامل كاهش ناگهاني تراز آب درياچه اروميه و به تبع آن مرگ تدریجی، موضوع این گفتار مي باشد. متأسفانه در چند سال اخیر این دریاچه زیبا در معرض خشک شدن و خطر نابودی کامل قرار گرفته است. درياچه اروميه (اسپوتا، چی چست یا کبودان) که به عنوان نگین آذربایجان، بزرگترين و شورترين درياچه دائمي ايران و يكي از بزرگ ترين درياچه هاي فوق اشباع از نمك جهان واقع در شمال غرب ايران بوده و از محصولات استثنائی طبیعت زمین شناسی در قاره کهن بشمار می آید در حال احتضار است.
این دریاچه از لحاظ شوری بعد از بحرالمیت (Dead Sea) در رتبه دوم دنیا قرار گرفته و با درياچه بزرگ نمك آمريكا (Great Salt Lake) قابل مقايسه است. هر دو درياچه در يك محيط قاره اي خشك، فوق اشباع از نمك، با عمق مشابه و حدود 1280 متر ارتفاع از سطح آب درياهای آزاد و تيپ شورابه اي كلرید سديم و منیزیم تشکیل شده اند. علاوه بر آن رسوبات هر دوی آنها غالباَ رسوبات درون حوضه اي پِلِتی و آرتميادار است و هر دو نوسانات تاريخي يكساني در تراز آب داشته اند (Kelts and Shahrabi 1986).
اگرچه نقش تغییرات اقلیمی و کمبود بارش های جوّی سالانه و به ويژه افزايش تبخير و شوری دریاچه در سال های اخیر را نمی توان در کاهش سطح تراز آب دریاچه نادیده گرفت، اما علت اصلي خشكسالي درياچه اروميه را می توان در عوامل آنتروپوژنیک (انسان زاد) همچون ساخت سازه هاي آبي مانند سدها، پل و ميانگذر، استفاده بي رويه از منابع و سفره های آب زيرزميني و .... دانست که باعث شده این دریاچه زیبا نفسهای آخر حیات خویش را بکشد!! در نتیجه این عوامل، شرایط محیط رسوبگذاری در دریاچه ارومیه تغییر کرده است.
تاریخچه و تکامل زمین شناختی
درياچه اروميه در يك زون تكتونيكي برخوردي بين دو پليت اورازيا و عربي و به صورت يك ناحيه فرونشسته زمين ساختي (Graben) در پست ترين نقطه آذربايجان واقع شده است. از نگاه پلِیت تکتونیک (زمين ساخت صفحه اي)، درياچه اروميه در قسمتي از پهنه خرد شده بين صفحه هاي عربستان و ايران و تركيه قرار گرفته و مي توان آن را نوعي درياچه زمين ساختي دانست. این دریاچه در اثر عملكرد گسل تبريز در شرق و گسل اروميه-زرینه رود در غرب ايجاد شده است كه اطراف آن را كوههاي مرتفع با ارتفاع بيش از 2000 متر فرا گرفته است. فعاليت گسل تبريز در اين منطقه سبب بالاآمدگي قطعه شمالي اين گسل شده و قطعه فوق الذكر با ايجاد مانعي در مقابل جريان آب، موجبات تشكيل درياچه اروميه را فراهم آورده است (آقانباتي 1385).
در محل بستر دریاچه ارومیه حدود 35 تا 40 متر نهشته هاي نرم درياچه اي بر روي پي سنگ سخت شده و فلیشی كرتاسه زيرين و سنگ آهك هاي ریفی - مارني ميوسن (سازند قم) قرار گرفته است. بر اساس پادگانه هاي درياچه اي پيرامون آن، سن درياچه را 400 تا 500 هزار سال (پلِئیستوسن میانی) برآورد مي كنند (آقانباتي 1385). سنگهای آتشفشانی شبه جزیره اسلامی (شاهی) در شرق دریاچه به سن پلیوسن می باشند.
این دریاچه که در یک گستره فعال زمین ساختی قرار گرفته، شاهراه ارتباطی مهمي براي شبكه درياچه هاي جهاني محسوب مي گردد و قادر است تغييرات اقليمي خاورميانه را معرفي نمايد. طول اين درياچه بين 130 تا 150 كيلومتر و عرض آن بين 15 تا 50 كيلومتر و ميانگين ژرفاي آن 6 متر است. آب درياچه اروميه از منابع مختلفي چون بارندگی سالانه، سفره های آب زیرزمینی و رودخانه ها تأمين مي گردد (آقانباتي 1385).
گفته مي شود درياچه اروميه در ابتدا درياچه اي با آب شيرين بوده كه از حدود 35 هزار سال پیش (پلِئیستوسن بالایی) به تدريج شورتر شده و به حد فوق اشباع از نمك رسيده است (غضبان و مهاجر باوقار 1376). از زمان حال تا حدود 13000 سال گذشته (اواخر پلِئیستوسن)، كشور ايران دستخوش خشكسالي هاي وسيعي بوده است و درياچه هاي كم عمق از قبيل درياچه مهارلو، بختگان، زريوار و ... به كرّات خشك شده اند اما درياچه اروميه در آن بحرانهاي خشكسالي بجز در نواحي كرانه اي، هرگز خشك نگرديده است!! فاز عمده خشكي درياچه اروميه از حدود 13000 سال قبل آغاز شده است كه آنرا مي توان به خشكسالي عمده آخرين عصر يخچالي كه با كاهش رطوبت و پايين رفتن تراز آب درياچه هاي شمال افريقا و جنوب آسيا توأم بوده است، نسبت داد. فازهای دوم، سوم و چهارم خشکسالی دریاچه ارومیه به ترتیب در 9700، 6300 و 2800 سال قبل (هولوسن) رخ داده است. بعد از آن تاریخ، این دریاچه هرگز به مرز خشکسالی و نابودی نرسیده بود تا اینکه در سالهای اخیر تداوم حیات آن به خطر افتاده و با چالشی عظیم روبرو شده است!! (جليلي 1374).
از حدود ده هزارسال پيش تاكنون، درياچه از نمك اشباع شده و ميزان املاح آن بين 130 تا 180 گرم در لیتر گردیده است و در برخي سالها تا 230 گرم در لیتر اندازه گيري شده است. ميزان شوري آب درياچه اروميه در پائيز سال 1380 تا مرز بحراني خود يعني حدود 300 گرم در لیتر رسيده است. اندازه گيري هاي انجام شده در اواخر سال 1389، حاكي از افزايش ميزان شوري دریاچه تا حدود 380 گرم در لیتر مي باشد. هم اکنون میزان شوری از مرز 470 گرم در لیتر هم گذشته است!!..
میانگین سطح تراز آب دریاچه در سال 1346 معادل 1274 متر بوده و تراز آب در سال 1374 به 1278 متر رسیده است. در اين سال اكثر تأسيسات موجود در سواحل درياچه به زير آب رفت!! پس از اين تاريخ، سطح آب درياچه به شدت كاهش يافت. از سال 1374 تا 1388 چیزی حدود 7 متر کاهش تراز اتفاق افتاده است (جليلي 1374). آنچه مسلم است، این است كه عمق درياچه از آن چه كه در اثر كاهش تراز آب حاصل گرديده به مراتب كمتر است و علت آن ته نشست نمك و ساير كانيهاي تبخيري در بستر درياچه با ضخامت بين يك تا چندین متر است كه به شدت سبب كاهش ژرفاي آب و تبديل درياچه به كفّه و کویر نمكي شده است.
در حال حاضر به دلیل نوسانات تراز آب در فصول تر و خشک و کاهش ماهانه میانگین ارتفاع سطح آب نسبت به قبل، دریاچه ارومیه وضعیت نیمه دائمی تا فصلی پیدا کرده و دچار مرگ تدریجی شده است. در واقع دریاچه تبدیل به یک پلایا یا شوره زار مرطوب فرورفته شده، نظیر اتفاقی که برای دریاچه آرال در مرز ازبکستان و قزاقستان رخ داده است. از تابستان 1388 تا تابستان 1393، وضعیت اسف بار خشک شدن دریاچه ارومیه ادامه پیدا کرده تا جائی که هم اکنون حدود 82 درصد حجم آب دریاچه کاملاً خشک شده و تنها در گوشه شمالغرب دریاچه که ژرف ترین نقطه آن است، مقدار کمی آب بسیار شور باقی مانده است و تمام جزایر بزرگ و کوچک دریاچه به خشکی رسیده اند (درويشي خاتوني و محمدی 1390).
بحث و بررسی
نسبت رسوبات شيميايي و بيوشيميايي به رسوبات آواري شاخص مهمي براي بررسي شرايط محيطي و وضعيت آب و هوايي محسوب ميشوند. هم چنين افزايش و كاهش ميزان اجزاء تبخيري و كاني هاي رسي در رسوبات، نشان دهنده شرايط آب و هوايي محيط است. تکامل شورابه ای در محیط رسوبی در اثر افزایش تبخیر به حدی می رسد که باعث می شود نمک های شورکلرید سدیُم و تلخ کلرید منیزیُم ته نشین شوند. این شرایط رسوبگذاری شیمیایی زمانی رخ می دهد که آب دریاچه به حد فوق اشباع از نمک برسد و در واقع مرحله آخر ته نشست کانیهای تبخیری می باشد. به طور كلي با افزايش درجه شوري به ترتيب كربناتها (کلسیت، آراگونیت و دولومیت)، سولفات ها (ژيپس و انيدريت) و كلریدها (مثل هاليت) تشكيل مي گردند. مهم ترين كانيهاي تبخيري موجود در رسوبات درياچه ارومیه، هاليت (نمک طعام)، ژيپس (گچ) و انيدريت و به مقدار كمتري كاني هاي تبخيري ديگر مانند پُلي هاليت، هگزاهيدریت، كايزِريت، كارناليت، کائینیت، لانگبِینیت، تناردیت، میرابیلیت، بيشوفيت و لئونیت است كه این کانیها در زمان افزايش شوري در اثر خشكساليها ايجاد مي شود. در بين كاني هاي تبخيري، ژيپس و هاليت از اهميت بيشتري برخوردارند. با افزايش عمق نمونه ها كاهش نسبي در مقدار تبخيريها مشاهده مي گردد. اين حالت نشان دهنده افزايش شوري آب درياچه با گذشت زمان است (طلوعی 1374).
پس از ته نشست هالیت، وقتی نمکهای تلخ منیزیُم ته نشین می شوند درجه شوری در شورابه ها به بیش از 350 گرم در لیتر و وضعیت فوق اشباع (Supersaturation) می رسد. در این حالت تقریباً شورابه به حالت خشک شدگی کامل نزدیک می شود و با افزایش وزن مخصوص شورابه همراه می گردد. سرعت تشكيل كانيهاي تبخيري بشدت افزايش مي يابد و آنچه كه فاجعه مي باشد اين افزايش سرعت است. از اینرو، شرایط کنونی دریاچه مرحله پایانی تکامل شورابه را نشان می دهد و انواع شورابه های بسیار شور (Hypersaline Brines) تشکیل می شوند. با اینکه بارشهای جوی فصلی باعث می شود حوضه آبگیری شده و موقتاً به مرحله ته نشست هالیت برگردد، اما به دلیل عدم سرریز آب از رودخانه ها، سدها و سفره های آب زیرزمینی و عدم تداوم شرایط بارندگی، وضعیت دوباره تکرار شده و شرایط وخیم تر می گردد (Warren 2000).
در ابتدا گِل های کربناته و آراگونیت در دریاچه شکل گرفته اند. سپس با افزايش تبخير، درصد نمك در درياچه بالا رفته و آرتميا كه در يك گستره خاصي از شوري قادر به ادامه حيات است از بين مي رود، در نتيجه میزان رسوبات كربناته نيز كاهش مي يابد. گِل هاي كربناته از سازندگان اصلي رسوبات كربناته درياچه به شمار مي آيند و عمدتاً در نتيجه فعاليت هاي زيستي جلبك هاي فتوسنتز كننده و خروج CO2 از محيط تشكيل مي گردند. با افزايش ميزان تبخير و در نتيجه افزايش شوري محيط، موجودات فتوسنتز كننده كاهش يافته يا از بين مي روند. در نتيجه توليد گِل هاي كربناته به روش بيوشيميايي كاهش و حتي متوقف مي شود. با افزايش شوري در محيط و ايجاد لايه بندي در ستون آب، شرايط بي اكسيژني و کاهشی (احیائی) در كف حوضه ايجاد مي گردد. فراوانی رسوبات کربناته با افزایش شوری محیط کاهش یافته، در حالیکه فراوانی رسوبات تبخیری سولفاته {همراه با کاهش تدریجی} و کلریدی با افزایش شوری محیط افزایش می یابد (Warren 2006).
رسوبات سیاه رنگ و غنی از مواد آلی (رسوبات بیوشیمیایی) حاصل تدفین پوسته ها و اجساد موجودات دریایی و نمکهای کلریدی سدیُم و منیزیُم (رسوبات شیمیایی) که در مرحله آخر و فوق اشباع تکامل شورابه ای در کف حوضه رسوبی – تبخیری دریاچه انباشته می شوند به دلیل ایجاد یک محیط کاهشی (احیائی) دریاچه ای، مکان مناسبی برای دفن و ته نشینی فلزات خاص و خاکهای نادری می باشند که برخلاف آهن و منگنز در شرایط کم اکسیژنی تا بی اکسیژنی ته نشین می گردند (مانند اورانیوم، سرب، روی، مس، جیوه، آرسنیک و غیره) (Lewis and McConchie, 1994).
شواهد وجود اورانیوم
طبق مطالعاتی که اخیراً بر روی ماسه های ساحلی و لجنهای سبز جلبک دار بستر دریاچه صورت گرفته و نیز نتایج حاصل از آنالیز مغزه ها و نمونه های گرفته شده توسط دستگاهAuger ، رسوبات کف دریاچه مقادیر اورانیوم نسبتاً قابل ملاحظه ای را نشان می دهند و آنالیز نمونه آب دریاچه هم غلظت اورانیوم را درحد 19 میکروگرم در لیتر نشان می دهد. یعنی می توان گفت که با نابودی کامل دریاچه و تبخیر 31 میلیارد متر مکعب آب آن، تقریباً 600 تُن اورانیوم در بستر دریاچه رسوب خواهد کرد!! در حال حاضر با نابودی 80 درصد دریاچه، برآورد می گردد که چیزی نزدیک به 480 تُن اورانیوم در کف حوضه ته نشین شده باشد که این خود یک فاجعه بزرگ زیست محیطی و زمین شناختی برای منطقه به حساب می آید (درویشی خاتونی و محمدی 1390). بطور کلی همراهی نمک با محیط ته نشینی اورانیوم که یک محیط کاهشی (احیائی) می باشد به یک اصل مسلّم در رسوب شناسی و زمین شناسی حوضه های تبخیری- رسوبی تبدیل شده و بطور روزافزون در مجامع علمی-پژوهشی دنیا به اثبات رسیده است (طلوعی 1374).
بنده خود، طی یک عملیات صحرائی و بازدید علمی که از طرف دانشگاه شیراز به منطقه گنبد نمکی (کوه نمکی) گچین در غرب بندرعباس داشتم به این نتیجه نائل شدم. شورابه ها و چشمه های شور اطراف گنبد نمکی حاوی مقادیر زیادی فلزات خاص و نادر همچون اورانیوم، توریوم و ... هستند. منشأ این فلزات از سنگها و تشکیلات رسوبی-آذرین مجاور گنبد می باشد که با نمک آغشته می گردند. این شورابه ها در شرایط اکسیدان، فلزات را بصورت لیگاندهای فلزی-آلی و در ترکیب با اکسیژن با خود حمل می کنند و در محیطی که نمک به حد فوق اشباع رسیده و ته نشین شده رسوب می دهند. آنالیز سنگهای رسوبی-تبخیری و نمکهای گنبد نمکی گچین بندرعباس، همراهی مقادیر بالای اورانیوم با نمک را تأیید می کند. بطوریکه امروزه شاهد این قضیه هستیم این گنبد نمکی یکی از ذخائر عمده برای تولید اورانیوم در کشور محسوب می گردد. در این قسمت از جنوب کشور (هرمزگان، لارستان و بوشهر) بیش از 200 گنبد نمکی وجود دارد که از لحاظ وجود اورانیوم تعداد بسیار معدودی از آنها مورد مطالعه و تفسیر قرار گرفته اند.
علاوه بر جنوب ایران، ذخائر اورانیوم ایران مرکزی (قم، مرکزی، اصفهان و یزد) هم در داخل کویرها، شوره زارها و پلایاهای نمکی (دشتهای نمکی) واقع شده اند که ترکیب، مورفولوژی و ساختار زمین شناسی آنها شبیه به حالت کاملاً خشک شده دریاچه ارومیه است!! حتی در نواحی سمنان و غرب خراسان نیز وجود چنین منابع قابل توجهی به اثبات رسیده و در مرحله تحقیق و مطالعه موردی قرار دارد. در سالهای اخیر دانشگاه شیراز بر آن شده تا تحقیقات کاملی را بر روی رسوبات ته نشین شده در بستر دریاچه های خشک شده بختگان، طشک و مهارلو در استان فارس انجام دهد. حال می توان چنین استنتاج کرد که گنبدهای نمکی ای که در حدفاصل زنجان و آذربایجان شرقی و همچنین شرق تبریز و اطراف خوی در آذربایجان غربی رُخنمون دارند به احتمال زیاد حاوی اورانیوم هستند.
نتایج
نمک هم بصورت پلایاها و دشتهای نمکی دریاچه ایِ درون خشکی و هم گنبدها و کوه های نمکی در سطح زمین ظاهر می گردد و با فراهم کردن شرایط لازم برای ایجاد یک محیط کاهشی (احیائی) به کمک مواد آلی، در تجمع فلزات خاص، خاکهای نادر و منابع نفت و گاز نقش عمده ای دارد. ذخایر فلزات رادیواکتیو اورانیوم و توریوم و خاکهای نادر در طبیعت در محیطهای کاهشی (احیائی) در کنار شِیلهای سیاهِ حاوی مواد آلی و همراه با رسوبات تبخیریِ حوضه های بسته و کم عمق دریاچه ای (نمک، ژیپس، انیدریت و ...) تشکیل می شوند (Sonnenfeld 1984, Warren 2000).
در طبیعت اورانیوم به دو شکل ظرفیتی بصورت یون اورانوس (U4+) و یون اورانیل (U6+) یافت می شود. یون اورانوس به سهولت در آبهای جوی به اورانیل اکسید می شود. در بیشتر محلولهای طبیعی آبگون، کُمپلِکسهای اورانوس غیر محلول می باشند، اما اورانیل با لیگاندهای فلوئورید (تحت شرایط اسیدی در pH<4)، فسفات (تحت شرایط تقریباً خنثی در 5<pH<7.5) و کربنات (تحت شرایط قلیائی در pH>8) کُمپلِکسهای پایدار تشکیل می دهد. بنابراین شکل اکسیده اورانیوم به راحتی در دامنه گسترده ای از شرایط pHحمل می شود، در حالیکه شکل احیاء (کاهیده) این فلز عموماً غیر محلول است. اورانیوم می تواند با کم شدن Eh سیال، بصورت اکسید اورانوس، در شکل اورانینیت (UO2) ته نشست نماید. بنابر این، بسیاری از انواع حرارت پایین ذخایر اورانیوم محصول فرایندهای اکسیداسیون- احیاء در مکانی می باشند که فلز بصورت یون اورانیل حمل شده و با احیاء شدن بصورت یون اورانوس ته نشین شده اند. در حضور غلظت های بالای سایر لیگاندها، اورانیوم می تواند بصورت انواع کُمپلِکسهای مختلف انتقال یابد و در دماهای بالاتر (100°C<) و تحت شرایط اسیدی، مولکولی چون UO2Cl+ممکن است پایدار باشد. علاوه بر کنترل های اکسیداسیون – احیائی، رسوب اورانیوم ممکن است بواسطه اختلاط سیالی، تغییرات درpH سیال و جذب سطحی هم تسریع گردد (Robb 2005).
در بستر حوضه های تبخیری-رسوبی، پس از مرگ موجودات کف زی و تجمع اجساد و پوسته های آنها، محیطی کاهشی (احیائی) و کربن و گوگرددار و عاری از اکسیژن به وجود می آید. با افزایش تبخیر و شوری محیط، نمکها تشکیل شده و با قطع ارتباط محیط با منابع آبهای شیرین و جوی به حد فوق اشباع می رسند. فلزات مورد نظر که توسط محلولها، سیّالات گرمابی و شورابه های سازندی اکسیژن دار از سنگهای پوسته ای اطراف مخصوصاً انواع گرانیتی- پگماتیتی (انواع آذرین) شسته شده اند پس از حمل و نقل به وسیله رودخانه ها در فرورفتگیهای کف حوضه رسوبی انباشته شده و همراه با نمکها و تبخیری ها ته نشین می گردند. کانیهای اورانیوم در این شرایط بیشتر اورانینیت، کافینیت (USiO4)، کارنوتیت (نوع پتاسیُم دار) و اورانوفان (نوع کلسیُم دار) هستند (Reading 1996, Warren 2006).
بخشی از اورانیوم دریاچه ارومیه توسط گنبدهای نمکی اطراف آن تأمین شده است. رودخانه آجی چای (تلخه رود) که از کوههای شرقی تبریز سرچشمه گرفته در مسیر خود با تشکیلات تبخیری و تخریبی اولیگومیوسن و گنبدهای نمکی نواحی اهر و خوُجا (خواجه) مواجه شده، محتوای اورانیوم آن در نتیجه اختلاط با شورابه های زیر گنبد افزایش یافته و حتی املاح سخت و تلخ، مواد معدنی –یونی و فلزات دیگری را هم وارد دریاچه ارومیه کرده است. رودخانه های متعدد دیگری هم وجود دارند که مانند آجی چای در مسیر گنبدهای نمکی آذربایجان واقع شده اند و باعث آلودگی دریاچه شده اند. وجود اورانیوم در معادن مس رسوبی شمال دریاچه در ماسه سنگها هم تأیید شده است. رودخانه های زوُلاچای، باراندوزچای، نازلوچای و شَهَرچای واقع در غرب دریاچه که از کوههای مرتفع هم مرز با ترکیه سرچشمه می گیرند به نوبه خود مقادیری تیتانیوم، وانادیوم، اورانیوم و توریوم با خود به دریاچه ارومیه حمل کرده اند. وجود مقادیر کمی از املاح لیتیُم و بور و یون های برُمید در آب دریاچه ارومیه از منابع مختلف گزارش شده است.
تغییر شرایط محیط رسوبگذاری، تغییرات اقلیمی، خشکسالی های متوالی، تکرار فرایند اشباع شدگی آب دریاچه در زمانهای قدیم، نوسانات سطح تراز آب دریاچه و پسروی و پیشروی آن، تغییر جهت فرایندهای زمین ساختی و رخدادهای متعدد دیگر حاکی از آنست که غلظت اورانیوم در بستر دریاچه در طی زمان ِ زمین شناسی مرتباً در حال افزایش بوده و قسمت عمده محتوای آن، توسط فرایندهایی که در خود حوضه رسوبی انجام می گرفته تأمین شده است. این آلودگیها فقط به اورانیوم محدود نمی شود، چونکه مقادیر قابل ملاحظه ای فلزات سمی و نیمه سمی چون آرسنیک، انتیموان، جیوه و کادمیوم از معادن طلای منطقه تیکان تپه (تکاب) توسط رودخانه های بزرگ جنوب استان، جیغاتی (زرینه رود) و تاتائو (سیمینه رود) از قبل وارد دریاچه ارومیه شده و محیط زیست آن را به خطر انداخته اند. شرایط خشک شدگی دریاچه نیز مزید بر علت شده و غلظت این فلزات را در سنگها و رسوبات تبخیری برجای مانده افزایش داده است.
دریاچه ای که روزگاری نه چندان دور در سواحل آن از لجن های طبی (Dundella) موجود برای تسکین دردهای عضلانی استفاده می کردند و از شورابه های آن نمک یُددار استخراج می کردند و حیات آرتمیا (Artemia salina) در آن ادامه داشت، هم اکنون دستِ یاری بسوی ما انسان های غافل دراز کرده است!! بدیهی است در شرایط کم آبی بی سابقه در سطح جهانی و منطقه ای و وضعیت غم انگیز و نوستالژیک دریاچه ارومیه، خُشکاندن این پهنه آبی زیبا، آنهم به قیمت (و شاید هم به قصد!!) اکتشاف، استخراج و بهره برداری از منابع فلزات رادیواکتیو و خطرناکی چون اورانیوم در بستر دریاچه که با نمک فراوان همراه شده است، اقدامی بس اشتباه و خیانتی بسیار بزرگ و جبران ناپذیر به زیست-بوم طبیعی، اکولوژیکی و زمین شناختی منطقه زرخیز آذربایجان به حساب می آید. قحطی و خشکسالی در منطقه، وزش بادها و طوفانهای شدید نمکی با روند غربی-شرقی و در نهایت شیوع انواع سرطان و بیماری های نادر ژنتیکی ناشی از انتشار فلزات خطرناک، سمی و پرتوزا همچون اورانیوم و امثال آن از عواقب و پیامدهای فاجعه بار خشک کردن دریاچه زیبای ارومیه هستند.
ب.ط.
دکترای زمین شناسی اقتصادی از دانشگاه شیراز
مراجع:
1- آقانباتي، ع.، 1385 ، "زمين شناسي ايران" ، سازمان زمين شناسی و اکتشافات معدنی کشور، 606 ص.
2- جليلي، ح.، 1374 ، "درياچه اروميه: مختصري از تاريخچه، هيدرولوژي، هيدروگرافي" ، مجله آب وتوسعه.
3- درويشي خاتوني، ج.، و محمدي، ع.، 1390 ، "گزارش ليمنولوژي (دریاچه شناسی)، اقليم شناسي، زمين شناسي و هيدرولوژي دریاچه ارومیه" ، سازمان زمين شناسي كشور، 120 ص.
4- طلوعي، ج.، 1374 ، "مطالعه و بررسي ژئوشيميايي و هيدروشيميايي و شناخت فازهاي رسوبات شيميايي حوضه رسوبي- تبخيري درياچه اروميه" ، رساله كارشناسي ارشد زمين شناسي، دانشگاه تهران، 210 ص.
5- غضبان، ف.، و مهاجر باوقار، ن.، 1376 ، "ژئوشيمي و منشأ شوری آب درياچه اروميه" ، اولين همايش زمين شناسي دريايي ايران، چابهار، دانشگاه سيستان و بلوچستان.
6. Kelts, K., Shahrabi, M., 1986, "Holocene sedimentology of hypersaline Lake Urmia, Northwestern Iran", Palaeogeography, Palaeoclimatology and Palaeoecology Journal, Vol. 54: 105-130.
7. Lewis, D. W., McConchie, D., 1994, "Analytical Sedimentology", Chapman & Hall, New York, London, 197 pp.
8. Reading, H. G., 1996, "Sedimentary Environments, Processes, Facies and Stratigraphy", 3rd Edition, Oxford, Blackwell Science, 688 pp.
9. Robb, L., 2005, "Introduction to Ore-Forming Processes", Blackwell publishing, 373 pp.
10. Sonnenfeld, P., 1984, "Brines and Evaporites", - Orlando, Fla.: Academic Press Inc., 613 pp.
11. Warren, J. K., 2000, "Evaporites: Their Evolution and Economics", Oxford, Blackwell Science, 438 pp.
12. Warren, J. K., 2006, "Evaporites, Sediments, Resources & Hydrocarbons", Springer-Verlag Berlin Heidelberg, 1035 pp.