چاپ

 

این روزها در آستانه هفتادو نهمین سالگرد تشکلیل فرقه دموکرات آذربایجان (آذربایجان دموکرات فرقه‌سی) هستیم. در این نوشته کوتاه میخواهم بدون تعصب حرکت ملی امروز آذربایجان را آنالیز، ریشه یابی و نقاط ضعف و قوت خود را با چالش های پیش رویمان بررسی کنم.

آذربایجان، امروز در یكی از مهمترین و حساسترین دوره های تاریخی خود قراردارد، از جمله تغییر و تحولات جهانی، در زمینه های مختلف فرهنگی ،سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مخصوصا منطقه ای. رویدادها و اتفاقات نوین جهانی و منطقه ای در خاورمیانه و حضور و نفوذ اسرائیل در کشورهای منطقه از جمله آذربایجان و کردها باعث شده تا شرایط نوینی در این قسمت از منطقه به وجود آید. آگاهی، مطالعه و بهره گیری از دانش های تخصصی و شناخت از توده های مردم و جریان های سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی و اتفاقاتی که پشت پرده می افتد در رسیدن ما به اهداف مان نقش حیاتی دارند.

متاسفانه با بررسی جریانات و حرکات یكصد سال اخیر می بینیم در 21 آذر و قیام شیخ محمد خیابانی پشتیبانی مردم خیلی کم بود و یکی از علل شکست این قیام ها می باشد که در نهایت نتایج به نفع حکومت و حاکمان مركزی تمام شده. در حالیکه اگر بر پتانسیل های بالقوه ملی مان در بین توده های مردم، شعور و آگاهی اجتماعی ملت تصمیم گیری و اجراء می کردیم شرایط ما الان خیلی فرق کرده بود، ولی متاسفانه از تاریخ عبرت نمی گیریم.

جزیره ای کار کردن جریانات ، تشکل ها و احزاب فعال امروز آذربایجان

چهار انقلاب و تحول بنیادین در آذربایجان چون جانفشانی های «شهید ستارخان» و یاران او در قالب «انقلاب کبیر مشروطیت»، قیام شکوهمند شهید راه عزت «شیخ محمّد خیابانی» و «جنبش آزادیستان»، حکومت غرورآفرین یکساله «فرقه دمکرات آذربایجان» به رهبری «شهید سید جعفر پیشه وری» و انقلاب ضد امپریالیستی، ضد طاغوتی و ضد استبدادی ملل ساکن در ایران به سال 1357 به همت گروه های مبارزاسلامگرا و چپگرایی چون مجاهدین اسلام، مجاهدین خلق، چریک های فدائی خلق، نهضت آزادی، حزب توده، پیکار، اخگر، جنبش مسلمانان مبارز، حزب کارگر، فدائیان اسلام، مؤتلفه، حزب کمونیست ایران، دانشجویان مبارز و... و نهضت رهایی بخش «خلق مسلمان آذربایجان» تحت هدایت «حضرت آیت الله العظمی شریعتمداری» در طول یکصد سال اخیر در آذربایجان جنوبی ما اتفاق افتاده است.

یکی از نقاط ضعف و عوامل شکست این جریانات و حرکت ها وابستگی رهبران و نخبگان آذربایجانی به جریانات فکری و سیاسی خارج از کشور بود که این وابستگی بیش از حد رهبران و نخبگان ما در آذربایجان جنوبی این شائبه را بوجود آورد که اندیشیدن تنها برای آذربایجان به مفهوم تجزیه طلبی و تحریک بیگانه بوده و به تمامیت ارضی ما لطمه میزند. رهبران از عصر مشروطیت به این سو، لاجرم به نجات و آزادی خلق از بند ایران و ایرانی بها داده و این باعث شد از پرداختن به ملت ظلم دیده آذربایجان شدیدا غافل شدند.

اگر رهبران ما کاملا با اتکاء به وطن در کنار سایر ملل ساکن در ایران و بدون توسل به بیگانه عمل میکردند الان ما به بخش های بزرگی از حق خود رسیده بودیم و ملت در یک چنین وضعیت سختی قرار نمی گرفت.

تاسیس فرقه دمـکرات‌ آذربـایجان‌ حکومت ملی آذربایجان برای اولین بار در تاریخ ایران یـکی‌ از مهم‌ترین و بحث‌انگیزترین رخدادها به شمار می‌رود. فـرقه‌ دمکرات‌ آذربایجان همزمان با جنگ جهانی دوم، حضور ارتش متفقین در ایران، دیکتاتوری‌ رضاشاه و فرو پاشی فضای سیاسی، اجتماعی‌ ایران و ظهور احزاب و تـشکل های سیاسی در اوج هرج و مرج های جامعه بود. که در چنین شرایطی گرایش به استقلال خواهی و یا خود مختاری در مناطق‌ معینی‌ از ایران بروز یافت و فرقه دمکرات آذربایجان جدی‌ترین نتیجه چنین چالش بـود کـه حکومتی خود مختار در آذربایجان را تاسیس نمود.

در مقدمه بیانیه ۱۲ شهریور فرقه آمده: «ایران مسکن اقوام و ملل گوناگون است. این اقوام و ملل هر قدر آزادتر زندگی کنند، یگانگی بیشتری خواهند داشت. قانون اساسی و اصل ایالتی و ولایتی، کوشیده‌ که تمام مردم ایران را در تعیین سرنوشت کشور دخالت داده و رفع احتیاجات ایالات و ولایات را به خود آنها واگذار کند... در خاک آذربایجان مردمی زندگی می‌کنند که زبان و آداب و رسوم جداگانه‌ای دارند و می‌خواهند ضمن حفظ استقلال و تمامیت ایران در اداره امور داخلی خود خود مختار باشند.

با نتیجه گیری و جمع بندی از این مقاله کوتاه و این بیانیه، مهم‌ترین هدف از استقلال آذربایجان جنوبی داشتن آزادی داخلی، خودمختاری مدنی برای مردم آذربایجان با حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران، تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی‌، تدریس زبان ترکی در مدارس آذربایجان، مصرف نیمی از درآمد ها و مالیات های وصولی از آذربایجان در خود آذربایجان، افزایش کرسی‌های نمایندگان آذربایجان در مجلس به نسبت جمعیت آن، اصلاح روابط و حدود بین مالک و دهقان با در نظر گرفتن مصالح هر دو، مبارزه با بیکاری و تلاش در جهت رشد و توسعه و ایجاد صنایع و تجارت و کشاورزی، مبارزه با رشوه و فساد در ادارات، برای کارگران هشت ساعت کار روزانه، مرخصی سالانه و بهبود شرایط کار و برای دهقانان تقسیم زمین‌های خانات مرتجع و زمینهای خالصه در نظر گرفته شده بود. پیشه‌وری و دوستانش خواستار اصلاحات عمیق در آذربایجان (و امید به گسترش آن در سراسر ایران) بودند. به آموزش زبان ترکی آذربایجانی و اهمیت رسمیت ‌دادن آن در کارهای آموزشی، دولتی و دادگستری های آذربایجان.

و این نشان می داد که فرقه دمکرات آذربایجان هیچ وقت جنبه جدایی از ایران در برنامه‌شان نبود ولی باتوجه به اینکه پای حمایت های بیگانه در میان بود و به قدرت و پشتوانه های مردمی متکی نبود باعث شد خیلی زود از هم به پاشد، در حالی که همه جان فشانی ها، فداکاری ها، تلاش ها و خواسته های اعضای فرقه برای مردم و آذربایجان بود.

ما باید امروز راه و روش خود را تغییر دهیم و با آسیب شناسی و نقد خود این اشتباهات و شکست ها را مجدد تکرار و تجربه نکنیم.