چاپ

 

بعد از اتمام دور دوم مذاکرات تهران -واشنگتن در اعلام موضعی عجیب هر دو طرف، این گفتگوها را مثبت ارزیابی کرده و نتیجه آنها تا به اینجای کار ابراز خرسندی نموده اند .

فارغ از اینکه قاعدتا هر گفتگو و مذاکره ای میتواند نتیجه مثبت داشته باشد و از نظر منطق اینکه گفتگوها بین دو طرف نتیجه مثبتی داشته غیر ممکن نمی باشد، اما موضوع عجیب این است که این سطح از پیشرفت در دو دور مذاکره و آن هم جمعا چند ساعت برای جامعه قدری عجیب است، زیرا قطعا دو طرفی که مواضع اعلام شدهٔ آنها قبل شروع مذاکرات از هم فاصلهٔ جدی داشته باشد و به نوعی اظهاراتی را به زبان بیاورند که برای طرف مقابل غیر قابل قبول باشد ، قاعدتاً مذاکرات‌شان خالی از چالش پیش نباید می رفت و به این سرعت پیشرفتی در مذاکراتشان حاصل نباید می شد .

اما به راستی داستان چیست؟

آیا دو طرف هنوز در مرحلهٔ بحث بر سر کلیات هستند و وارد جزئیات حساس نشده‌اند و این ابراز رضایت نیز یک عمل نمایشی می باشد ؟

یا دو طرف حرف‌های یکدیگر را به درستی و دقت ادراک نمی‌کنند و با نوعی سوءتفاهم، آنها را مصادرهٔ به مطلوب می‌کنند که اینچنین هر دو از نتیجه راضی هستند ؟

یا اینکه یکی از دو طرف و بلکه هر دو، از مواضع اعلام‌شده عدول کرده‌اند و به قصد دستیابی به توافق سریع از خود انعطاف غیرمترقبه نشان می‌دهند ؟

که اگر این موضوع صحت داشته باشد قطعا یکی از دو طرف با دروغگویی قصد فریب افکار جامعه داخلی خود و حتی بین الملل را دارد .

و یا اینکه پیش از آغاز رسمی مذاکرات، با تلاش میانجی‌ها برخی توافقات به صورت محرمانه به انجام رسیده و در حال حاضر نیز هر دو طرف پای میز مذاکره ای نشسته اند که نتیجه اش از قبل مشخص شده است؟

اما فارغ از تمامی فرضیات بالا ، واقعا مشکل چند دهه ای ایران و آمریکا اینقدر ساده بود که در دو جلسه حل شده و هردو طرف از نتیجه آن ابراز خرسندی نمایند؟

اگر چنین است و این مشکل موضوعی ساده و پیش پا افتاده بوده است و تفکرات حاکم صرفا با تامین منافع غرب و شرق به حیات خود ادامه خواهد داد ، آیا چندین دهه تبعیض فرهنگی ، دینی ، نژادی و ... ،چندین دهه سرکوب منتقدین، چندین دهه تحمیل عقاید توسط اقلیت همچنان ادامه خواهد داشت و تبعید ناخواسته فرزندان این جغرافیا که اکنون دیگر بسیاری از آنها پا به سن گذاشته و موهایشان به ناحق به دور از وطن و در غربت سفید شده ادامه خواهد داشت !!

پاسخ نسلی که سوختند و نسلی که اوج جوانی نسبت به آینده ناامید شدند چه خواهد بود ؟

اینکه طرف ایرانی مذاکره دوست نداشته باشد واقعیات را رسانه ای کند غیر طبیعی نبوده و موضوعی است که شهروندان این جغرافیا دهه هاست به آن عادت کرده اند ، اینکه طرف ایرانی نخواهد مکانیزمی جهت بهبود حقوق بشر در داخل این جغرافیا در مذاکرات گنجانده شود غیر قابل درک نیست.

اما طرف غربی چه ؟!

چرا نباید یکی از موضوعات اصلی گفتگوها را به رعایت حقوق بشر در داخل این جغرافیا قرار داده و مکانیزمی برای رعایت آن تدوین ننماید؟!

نمیدانم بلکه از اول مذاکرات مردم این جغرافیا برای هیچ کدام از طرفین مهم نبوده و چهارچوب مذاکرات صرفا در جهت تامین هر دو طرف بنا شده است.

در انتها امیدواریم آغاز این مذاکرات پایان موضوعات دیگری در این جغرافیا باشد .

پایان تبعیض

پایان فشار اقتصادی و فقر

پایان تحمیل عقاید

پایان تبعید ناخواسته فرزندان این جغرافیا