در طول بیش از چهار دهه، رژیمی به اسم جمهوری اسلامی ایران نهتنها نتوانست حقوق اولیه اقوام غیر فارس را به رسمیت بشناسد، بلکه با سیاستهای سرکوبگرانه، هویت فرهنگی و زبانی ترکهای ایران را هدف قرار داده است. ترکهای آذربایجان، از تبریز تا ارومیه، از زنجان تا اردبیل ، از همدان تا تهران سالهاست که زیر چکمههای تبعیض سیستماتیک، تحقیر زبانی، انکار تاریخی و فقر اقتصادی نفس میکشند. حکومتی که نام “جمهوری اسلامی” را یدک میکشد، در عمل با سانسور زبان مادری، ممنوعیت آموزش ترکی در مدارس، و سرکوب فعالان هویتطلب، چون عملاً نشان داده که حتی به قانون اساسی خودش نیز پایبند نیست ( اصل ۱۵ قانون اساسی ) و در عوض تنها به یک ملت و یک زبان وفادار است: ملت فارس و زبان فارسی.
ارومیه، شهری با ریشههای عمیق تاریخی و فرهنگی ترکزبان، در حالی که باید یکی از مراکز توسعه و فرهنگ باشد، عمداً به حاشیه رانده شده است. تبریز، که روزی پایتخت پیشرفت و آزادیخواهی ایران بود، اکنون به شهری خسته از سانسور، امنیتیسازی و فقر تبدیل شده است. جوانان ترک، به جرم خواستن ابتداییترین حقوق خود، چون خواندن و نوشتن به زبان مادری، بازداشت و شکنجه میشوند و اسم تجزیه طلب و هزاران بر چسب دیگر بر آنها زده میشود و به سرنوشتی نامعلوم در زندانهای رژیم دچار میشوند.
رژیمی که تحمل یک جمله ترکی در رسانههای رسمی را ندارد، چگونه میخواهد مدعی وحدت ملی باشد؟ چرا وقتی عرب، کرد یا بلوچ مورد ظلم قرار میگیرند، ترکها نیز فریاد میزنند، اما فریاد آذربایجان سالهاست که در سکوت خفه شده است؟
من، میلاد ایوبی ایروانلو، فرزند آذربایجان، با صدای بلند اعلام میکنم: ما دیگر سکوت نمیکنیم. ما نه تجزیهطلبیم، نه دشمن ملت ایران. ما خواستار حقوق از دست رفتمون، کرامت انسانی و حفظ هویت تاریخی و فرهنگی خود هستیم. رژیم ایران که نتوانست بعد از ۴۷ سال این حقوق را به رسمیت بشناسد، پس مشروعیت خود را در چشم میلیونها ترک از دست داده است.