ناسیونالیسم کرد هم مثل بقیه ناسیونالیسم ها ..نباید هاله ایی از تقدس و معصومیت گرداگردش کشید ..قابل نقد است ...

ناسیونالیسم کرد ،نباید پشت " تراژدی های ملت کرد " سنگر بگیرد و مظلوم نمایی کند یا با نمایشات " چپ نمایی " و " امپریالیست ستیزی " مردم فریبی کند و منتقدان اش را با انگ " حکومتی " "عامل دست استعمار " ترور شخصیت کند .

بحمد اله این ناسیونالیسم ، با ناسیونالیسم ترکی دوقلوی توامان بوده اند و صدسال عمر دارد و بالغ شده است و باید منطقی از خود دفاع کند نه اینکه پشت اصطلاحات کهنه " ملت مظلوم کرد ، ضد امپریالیسم و" چپ نمایی " پناه بگیرد .

این ناسیونالیسم صدساله ناسیونالیسم قدری است ! دولت تقریبا مستقلی در شمال عراق دارد ! شمال سوریه را در قبضه خود دارد ! جایگاه قانونی در مجلس و شهرداری های ترکیه داشته و دارد ! حمایت مالی و سیاسی و لجستیکی و معنوی امپریالیسم غرب و شرق ( امریکا و روسیه ) انگلیس و فرانسه و اسرائیل و دولت های رقیب منطقه یعنی ایران و ترکیه و عراق و سوریه و یونان دارد و قاپ سازمان ملل و سازمان های های حقوق بشری و چپ کمونیست و فمنیست و آنارشیست و امپریالیست را هم خوب دزدیده !

سرمایه مالی و پول های بانکی فقط سازمان پ ک ک به اندازه بودجه سالانه ده تا کشور آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین است ! از نفت کرکوک و درآمد اقلیم کردستان ترکیه که بگذریم ..

ناسیونالیسم کردی از جمهوری مهاباد که از یاری شوروی برخوردار بود تا قیام ملا بارزانی که هم از حمایت امریکا و هم شوروی برخوردار بود( آنچنانکه راهپیمایی پیاده تاریخی اش از عراق و ایران تا شوروی مشهور است ) تا احزاب ریز و درشت کردی که از حمایت کشورهای رقیب منطقه(ایران ،ترکیه ،یونان ، سوریه ،عراق ، اسرائیل، عربستان ) و قدرت های جهانی برخوردار بوده و هستند و ایران نیز هم در دوره پهلوی و هم حکومت اسلامی از این زمره خارج نبوه است

*ناسیونالیسم فارس و کرد ؛ یک روح در دو کالبد !

در ایران برخلاف تصور همگان ، از بعد از جمهوری مهاباد ، در عهد حکومت پهلوی ، ناسیونالیسم حاکم فارس و ناسیونالیسم کرد ، یک روح در دو بدن بودند و اتحادی استراتژیک و سیاسی معنوی در کشور و منطقه داشتند آنچنانکه زمان پهلوی ناسیونالیسم کردی نه تنها اپوزیسیون نبود بلکه در ازای خدمات نظامی سیاسی و استراتژیکی ناسیونالیسم کردی در منطقه بر علیه ترکیه و عراق در جهت منافع نظام پهلوی ، از خدمات و تسهیلات و ارفاق های فراوان ناسیونالیسم کردی برخوردار بود

همه خوب به خاطر دارند که در زمانی که در زمان پهلوی اول و دوم لرها قتل عام و سرکوب می شدند و لرستیزی رایج بود و حقوق همه اقوام به سختی پایمال و نادیده گرفته می شد اما در عین حال در همان زمان ، ۳ یا ۴ رادیو کردی فعال در ایران داشتیم .

نه تنها در مناطق کرد نشین که در کرمانشاه غیر کرد ، بزرگترین رادیوی کردی ۱۲ ساعته آهنگ و شعر و نمایشنامه می ساخت وسرگرم فرهنگ سازی فرهنگ کردی برای کردهای ایران و همینطور عراق بود که از که بر علیه صدام و به تحریک شاه ایران می جنگیدند !

حسن زیرک ۲۰۰۰ آهنگ اش را به یاری این رادیو و ارکستر ش ساخت ، شهین طالبانی همینطور ، مظهر خالقی همینطور ..کسانی که بعد اسطوره آواز کردی شدند

در همان زمان در تهران رادیو کردی داشتیم

در همان زمان برای کردهای کرمانج شمال خراسان رادیو کردی داشتیم

این رادیو ها ۲۰ ، ۲۵ سال و حتی تا کنون دوام دشت و دارند

در همان زمانی که فرهنگ ترکی آذربایجانی قدغن بود و بیگانه ، در دانشکده ادبیات تربریز در قلب آذربایجان ، نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز ، هرشماره ادبیات و اشعار کردی ایران و عراق و ترکیه را نشر و تحلیل می کرد ( من خودم همه این شماره ها را مطالعه کردم ..).

در چنین فضا و اتمسفری که کردها و ناسیونالیسم کردی متحد حاکمیت وقت ایران و ناسیونالیسم فارس بود و لرها یاغی نظام و مابقی اقوام بیگانه و غیر خودی، در چنین فضایی پروژه کردی سازی جنوب زاگرس کرمانشاه و ایلام و اورامانات و فرهنگ هورامی و کلهری و لکی کلید می خورد چرا که حاکمیت وقت ، ناسیونالیسم کردی را متحد استراتژیک اش علیه همسایه های عرب و ترک می دید . همچنانکه آن زمان ، حاکمیت وقت، روحانیت شیعه و اسلامی گری را سد و مانع کمونیسم و متحد خود می دید و ترویج اش هم اگر نمیکرد ولی دست اسلامی سازی روحانیت شیعه را در جامعه باز گذاشته بود

با خطاهای نظام قبلی ، انقلاب اسلامی رقم خورد و کردها ی آریایی اما سنی بی شک در حکومت شیعی جایی نداشتند از همین رو کردها متحد تاریخی ناسیونالیسم فارس و حکومت پهلوی آریایی گرا ، رویاروی نظام قرار گرفتند . در آن کشاکش شیعه و سنی ، هورامی های سنی که هنوز هویت مستقل خود را حفظ کرده بودند بی شک ، جانب کردها را گرفتند و راه برای آسیمیله و ذوب اورامی ها در هویت کردی تسهیل شد .

همچنین ناسیونالیسم ایرانی (قوم گرایی فارس ) از مدت ها پیش با میدان دادن به تبلیغات کردگرایانه ایلام و کرمانشاه ، هم قصد تضعیف هویت لری را داشت و هم پدیده ای تحت نام "کرد شیعه" را علم کرد که به شکلی هویت کرد سنی را که به هیچ وجه سنخیتی با ارکان ملی گرایی ایرانی نداشت ( زبان فارسی/ مذهب شیعی ) به گونه ای آیینی با ملی گرایی ایرانی پیوند آشتی جویانه ایی زند و گرایش" گریز از مرکز" قوم گرایی" کرد غیر سنی غیر فارس" را به نحوی کاهش داده به سمت مرکز متمایل سازد !و بدینسان بود که در لرستان فیلی یا پشتکوه لرستان استان" ایلام کرد شیعه" قد علم کرد !و این استان در دامن ناسیونالیسم کردی انداخته شدو عملا استان ایلام را به قوم گرایان کرد واگذاشتند !

اخیرا نیز با وقوع جریانات عراق و سوریه و رقابت های منطقه ایی ایران و دول همسایه ، منافع مشترک ناسییونالیم کرد و ناسیونالیسم فارس دوباره به سخت نزدیک شده آنچنانکه در کوبانی دیدیم که نمایشات و تبلیغات زردشتیگرانه و آریایی گرانه تشکیلات کردی که در کوبانی میجنگید بسیاری از جوانان فارس پان آریایی مشهدی و تهرانی و اراکی را هم به صف جنگ و همیاری آنان کشاند ، بی شک دشمنی مشترک با پان ترکیسم و پان عربیسم ، از این به بعد دو ناسیونالیسم فارس و کرد را به نزدیکتر خواهد کرد.

ناسیونالیسم فارس و کرد ؛ تضعیف گر هویت لری

و اما در باب گرایش برخی لایه های جامعه لر به این هر دو ناسیونالیسم کرد و فارس

نخست باید پرسید آیا هویت های خردتر و ضعیف تر منطقه چون زازا و گوران (هورامی ) و لر ، تالش ، مندایی ، گیلک ، لار  بین بلعیدن به توسط ناسیونالیسم فارس و کرد و ترک یا عرب ، آیا هیچ راهی دیگری پیش رو داشته اند ؟

نمی دانم شما فیلم راز بقا حیوانات را دیده اید یا نه ؟ وقتی که گرگ ها گله ایی بوفالو را دنبال و محاصره می کنند همیشه این سه دسته راحت تر شکار می شوند

۱- بچه ها

۲- پیرها

۳- ضعیف ها .ناتوان ها بیمار ها

در این صد سال رشد ناسیونالیسم فارس و کرد و محاصره هویت لری ، کسانی که شکار این دو ناسیونالیسم شدند و در دامشان افتاده اند از این ۳ گروه خارج نیستند

۱- جوانان کم دانش و خام که خودآگاهی قومی نداشته اند

۲- پیران پخته و نخبه فرصت جو و روزی طلب که تریبونی برای عرز اندام و خودنمایی می جستند یا نوندونی و سفره ایی که روزی امروز و فردایشان مهیا شود

۳- انسان های ضعیف و ناتوان و کاهلی که یارای آن نبودند که هویت مستقلی برای خود و قومیت خود مدون و مهیا کنند و مصلحت در آن دیدند که در زیر سایه ناسیونالیسم فارس یا کرد پناه گیرند.

زمزمه بیداری قومی در میان نه تنها لرها که گیلک ها تالش ها ، هورامی ها ، زازاها ، فیلی ها ، حتی ایزدی ها، در این اواخر نشانگر آن است که گروهی چهارمی که نه خام اند و نه ناتوان و نه عافیت اندیش ، تمایل دارند که از زیر سایه سترون ناسییونالیسم مرکز گرای فارس و کرد ، خلاصی یابند و هویت مستقل خویش را اعمال کنند

ناسیونالیسم کردی باید این را آویزه گوش خود کند که همان آرزو و آمال و رویا هایی که او برای کردستان اش در مخیله می پروراند یعنی رهایی و احیا و استقلال هویت قومی ! همین را هم لر ( لک و فیلی) و گوران زازا و هورامی هم برای خود می خواهد! تمام و کمال و نه تحت لوای هویت و زبان و ناسیونالیسم کردی ! نه اینکه از زیر یوغ ناسیونالیسم فارس و ترک و عرب خلاصی یابند و تحت انقیاد ناسیونالیسم کردی سورانی / کرمانجی به بند در آیند !

ناسیونالیسم کردی دو راه در پیش روی خود دارد یکم همانی است که تا کنون برگزیده یعنی تمامیت طلبی و زیاده خواهی و رد و انکار هویت غیر کردی و کردستانی سایر قومیت های زاگرس و کرد و کردستان پنداشتن همه آن مردمان و تلاش جهت تغییر هژمونی قومی جغرافیایی آن اقوام و آن جغرافیا ،! دشمنی با خلق های همسایه و در عین حال دوستی و ائتلاف با قدرت های جهانی غیر همسایه غربی ، امریکا ، روسیه و اروپا!! یعنی اسرائیلی دوم که با به پشتگرمی قدرت های غربی هیچ نیازی به ایجاد رابطه و سازش با همسایگان خود نمی بیند!

یا اینکه ادبیات و سیاست تمامیت خواهانه را به کناری نهد و باب گفتگو با خلق های همسایه و پیرامونش بگشاید ! اولین گام شناخت هویت مستقل این خلق ها و ملیت ها از سوی ناسیونالیسم کردی است !

نورعلی مرادی بئوار الیما

  منبع:

آراز پرس- @arazxeber