جنبش های اجتماعی در طول حیات سیاسی خود همواره با فراز و نشیبهایی همراه بوده اند. هر زمان فعالان جنبش در بالا بردن سطح آگاهی جمعی نسبت به خواستها و مطالبات موفق بوده اند، با اقبال عمومی مواجه گردیده و توانسته اند بر مسئولین و یا دولت به طرق مختلف از قبیل مبارزات مدنی از جمله؛ اعتصاب، تحریم و اعتراضات فشار آورده و در راه نیل به اهداف خود قدم موثری بردارند.
هر آن دم جنبش در حفظ ارزشهای جمعی و ذاتی خود ناتوان بوده به موجودی بیگانه با جامعه ی هدف خود مبدل گشته و مفهوم جمعی و اجتماعی را از دست داده و با انشعاب در لایه های بالایی لاجرم رو به اضمحلال آورده است.
جنبش اجتماعی در تحلیل آلن تورن (پایه گذار جامعه شناسی مدرن فرانسه) حرکتی جمعی بر مبنای اراده جهت تغییر جامعه و شرایط موجود است و پیشروان آن سوژه هایی هستند که مفهوم قهرمانی در آنها با اندیشمندی و آگاهی عجین گشته است.
از نظر وی سوژه ها جهان عقلانیت و جهان هویت و تعلقات را در هم می آمیزند، بر اساس آرای وی، سه رکن اساسی دلیل موجودیت جنبش هاست.
اصل هویت: یعنی جنبش مشخص میسازد که حافظ چه منافعی است و از چه گروهها و نحله های فکری تشکیل یافته است.
اصل ضدیت یا مخالفت: به این مفهوم که جنبش همواره در مقابله با موانع و نیروی مقاوم است و پیوسته در پی در هم شکستن دشمنانی است که اصل هویت و منافع جنبش را نشانه رفته اند.
اصل همگانی بودن: جنبش اجتماعی به نام ارزشهای والا و برتر وایده های بزرگ آغاز میگردد که تمامی کنشها و عملکردهای آن الهام گرفته از این تفکر و عقیده میباشد.
اگر از نگاه یک جنبش اجتماعی به حرکت ملی آذربایجان بنگریم جنبشی اجتماعی ملی را مشاهده میکنیم که هویتش بر منافع ملی ملت آذربایجان استوار است، مخالفین این حرکت ملی تفکرات مرکزگرا از یک جهت و افکار شوونیستی که به صورت سیستماتیک سعی در مقابله با حرکتهای ملی و هویت طلبی را دارد از جهتی دیگر میباشد.
اصل همگانی بودن در این جنبش در ارزشهای ملی و الهی و انسانی نمود می یابد.
حرکت ملی آذربایجان در روند رو به رشد خود در زمینه ی آگاهی بخشی که اصلی ترین کارکرد یک جنبش تلقی می گردد از جانب منطق سلطه همواره مورد فشار و هجمه بوده و فعالان این عرصه بارها مورد بازداشت و زندانی گردیده و از امتیازات عمومی و اجتماعی محروم گردیده اند،
اما نگاه واقع بین حرکت نه تنها با این فشارها و هجمه ها رو به سکوت و انفعال نیاورده بلکه این هزینه های تحمیلی را بعنوان اندوخته و همچنین شناسه ی پویایی و دوام حرکتی ملی - مدنی مورد معرفت و شناخت قرار داده است.
فعالان با دفاع از هویت و هستی ملت خویش در برابر هویت مشروعیت بخش ملت فارس که توسط نهادهای غالب جامعه و همچنین مجموعه ی کنشگران سازمان یافته ی مرکزگرا سعی در عقلانی نمودن و گسترش سلطه ی خود بر ملل دیگر این جغرافیای سیاسی را دارد، نمود عینی هویت ملی آذربایجان میباشند.
فعالین با فعالیت در زمینه های مختلف سیاسی٬ اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی و حتی عرصه ی ورزشی سعی در رساندن فریاد رهایی ملت خویش از یوغ تبعیضها و مظالم سیاسی به گوش جهانیان را دارند.
با گسترش و پیشرفت روز افزون تکنولوژی در عرصه ی تبادل و انتقال سریع و شتابان اطلاعات٬و خارج شدن رسانه ها و مدیاها از انحصار قدرتها و مالکین رسانه جامعه ی آذربایجان هم بعنوان بخشی از جامعه ی جهانی از فواید آن بهره مند میشود، حجم وسیعی از اخبار و مطالب در مورد هویت، زبان٬ فرهنگ، تاریخ و...در زمان کمتری به مخاطبین توسط شبکه های اجتماعی و فضای مجازی ارائه میشود.و رفته رفته دامنه خود آگاهی ملی گسترش می یابد.
طبیعی است چنین روندی خوش آیند عوامل شوونیزم از طرفی و مرکزگرایان از طرفی دیگر نخواهد بود.
سالها فشار،تهدید و ارعاب جوابگو نبوده ودر نظر آنان حالا وضعیت بسی سختتر مینماید.
آیا این سئوال در نظر آنها مطرح نمیگردد:حال چه باید کرد؟!
به فکر راهکاری برای مقابله اند که از نظر آنان باید تمامی جوانب در نظر گرفته شود. آیا راهکار پروپاگاندای مجلد به عقلانیت! است؟
نیروها و فعال نمایان مجازی دست به کار می شوند.مقالات و نوشته های متعددی با اسامی مستعار و مجازی در کسوت استادی در کانالها و گروه های مجازی به مخاطبین عرضه میشود، به تدریج بر تعداد گروهها و کانالهای آنچنانی و صاحب چنین سبکی افزوده میشود. و هر کدام سنجیده و دقیق عمل میکند، دروغهای وقیحانه در قالب تبلیغات سیاسی برای فریب افکار عمومی بصورت هماهنگ و مهندسی شده عرضه میشود.
شکلی از ارتباط در فضای مجازی ایجاد میگردد، با هدف نفوذ در حرکت ملی آذربایجان تا گرایش فعالین را به سمتی که می خواهند سوق دهند،واقعیتها به صورت گزینشی بیان و بازنمایی میشوند تا بلکه از سوی مخاطبان که همانا فعالین حرکت ملی آذربایجان هستند،واکنش و رفتاری احساسی و به دور از عقلانیت و آگاهی سر زند.
و نتیجه آن تغییر گرایش به سمت مطلوب جهت دهندگان و سوق دادن مخاطب به سوی هدفی میباشد که برایش انتخاب کرده اند. که به منظور پیشبرد یک برنامه ی سیاسی تعیین شده است. متد و روشهای گوناگونی بکار گرفته میشود. از بر چسب زنی تا شعارهای فریبنده ....
به منظور برانگیختن وحشت و تعصب افراد جامعه علیه فعالین ملی روی به استهزاء و اتهام زنی و تهمت به فعالین ملی و عملکرد آنان با انتشار تصاویر ساختگی و نوشته های غیر اخلاقی و وویسهای بدور از نزاکت می آورند. و با این روش نیازی به بحث استدلالی با مخاطب خود نمی بینند.
مبلغان برای نسل جدید و جوان حرکت ملی که شناخت کافی نسبت به گذشته ی حرکت ندارند. (عدم شناخت کافی نسبت به گذشته ی حرکت دلایلی دارد، یکی از علل آن ایجاد فضای خفقان و هزینه بر نشان دادن ارتباط با فعالین سرشناس و باتجربه ی حرکت از سوی حاکمیت و عوامل امنیتی است، علت دیگر تبلیغات سازمان یافته مبنی بر بی سواد و بدور از عقلانیت نشان دادن افراد با تجربه حرکت است که در این صورت فرد نیازی به ارتباط با چنین اشخاصی را نمیبیند) قهرمانان مجازی و صنعی را تبلیغ میکنند. (با دادن شعارهایی بر محور ارزشهایی چون شرافت، افتخار میهن پرستی، بشردوستی، حقوق بشر و...) که این قهرمانان هرگونه فعالیتی میدانی، فرهنگی و مدنی را تقبیح نموده و آن را هزینه آور قلمداد مینمایند. که عاقبتی جز بازداشت، زندان و از دست دادن امتیازات اجتماعی ندارد.
آری بدین صورت جهان واقعیتها و ارزشها، سیاه نمایی گشته و زشت و ترسناک جلوه میکند و روحیه ی یاس و ناامیدی به جای روح مبارزه٬ در حرکت ملی فراگیر میشود.
پروپاگاندا، به مدد رسانه ی خود یعنی گروهها و کانالهای تلگرامی برای هر روز برنامه ای دارد و چون ابزارش از جنس رسانه است در صدد حذف تلویزیونی که سالها برای حرکت و افکار عمومی آشناست بر می آید تا هیچ چیز جلودارش نباشد.
مقالاتی مبنی بر این که دوره ی قهرمانی به سر رسیده و باید سیاسی عمل کرد، منتشر میکند. اما فعالین نکته سنج و ریزبین حرکت میفهمند که چنین نوشته ها از تفکراتی ساطع میشوند که با تفکرات شوونیزم مو نمیزند، چرا که همانها در کتابهای تاریخ٬ قهرمانان تاریخی و اسطوره ای ملت آذربایجان را فاقد شعور سیاسی معرفی می کنند.
مجریان پروژه به صورت موازی با چنین القائی حرکت را فاقد تئوری مینامند تا دکترین و تئورسینهای مرکز محور را بر حرکتی ارزش محور بر پایه ی ارزشهای الهی انسانی و ملی، تحمیل کنند.
در روزهایی که میانمار شاهد قتل عام مسلمانان روهینگیا به دست بودائیان است، مسلمانان مظلوم از سوی قلم آنها به عنوان عاملین و مسببین این جنایت شناخته می شوند.
در حالی که سردمداران قدرت و ابرقدرتها اقتضای سیاست را در این میبینند که در کنار مسلمانان روهینگیا باشند و این ژنوساید و جنایت علیه بشریت را محکوم نمایند تا در مجامع بین المللی و حقوق بشری سخنی برای گفتن داشته باشند. شاید تعریف اساتید مجازی از سیاست بر یک کلیت استوار است و آن اینکه نباید هزینه داد.
همانطور که قبلا اشاره کردیم ذات جنبش در ایجاد و گسترش شعور و آگاهی جمعی نسبت به مطالبات و موانع سر راه تحصیل این مطالبات است. در مراحلی فعالین ملی مخاطب نوشته هایی بودند که اصرار داشت حرکت ملی مرحله ی آگاهی را پشت سر نهاده و باید به فکر تعامل با حاکمیت باشد، در نظر آنان دیگر حرکت ملی کارکرد خود را از دست داده و باید ادامه ی راه را به تئورسینهای مجازی سپرد تا به تعامل با مرکز بپردازند.
به نظر راقم با نشانه شناسی و ریشه یابی بسیاری از مفاهیمی که عناصر فضای مجازی با استفاده از آن تفکرات خود را در قالب نوشته ها و پستهای منتشر شده به مخاطبین القا میکردند میتوان هدف و برنامه ی آنها را مورد شناسایی قرارداد. مفاهیمی که محتوا نیستند بلکه جلدی بر محتوای اصلی مد نظر اساتید مجازی هستند.همچون پروپاگاندا، دروغ و فریبی مجلد به عقلانیت.