مهر ماه امسال متفاوت از سالهای پیش شروع شد. دانشگاه تبریز در رشته زبان و ادبیات تورکی آذربایجانی دانشجو پذیرفت. این امر برخلاف ژست های قانون گرایانه دولتی ها، در نتیجه تلاش های فعالان مدنی تورک به ویژه دانشجویان آذربایجانی در طی سالهای گذشته به ثمر نشست. همچنین مهرماه امسال برای بسیاری از خوانندگان متفاوت بود، پس از رقابتی سخت و عبور از سد کنکور وارد دانشگاه شده و به خیل دانشجویان با دغدغه های مخصوص دانشجویی پیوستند. دغدغه هایی از حوزه های مختلف با رنگ و بوی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دانشگاهی و … که هر یک از دانشجویان بر اساس روحیات و ساختار فکری-عقیدتی خود در یکی از این حوزه ها در کنار تحصیلات درسی خود به فعالیت می پردازند. اینان اصطلاحأ همان فعالان دانشجویی می باشند. هرچند نوع موضوعات حوزه فعالیت های دانشگاهی متمایز از موضوعات جاری کشور نیستند اما جنس و نحوه این فعالیت ها متفاوت می باشند.
روحیه جوانی دانشجو با ملاحظات محافظه کارانه سازگاری ندارد همچنین شور جوانی، هوشیاری و تیز بینی قشر دانشجو در کنار قدرت تجزیه و تحلیل ایشان از جمله خصوصیات متمایز این قشر از سایرین می باشد. در این بین دانشجوی آذربایجانی که فرهنگ و تاریخش را در خطر آسیمیله و تحریف می بیند فعالانه تر از سایر دانشجویان در عرصه حضور دارد. دانشجوی آذربایجانی که در فضای تاریخی، فرهنگی و هنری این مرزو بوم پرورش یافته و دغدغه اش رشد و شکوفایی روزافزون این فضا می باشد، نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد. وقتی به تاریخش مراجعه می کند و حال و روز کنونی جامعه اش را از خاطرش می گذراند ده ها بند بر دست و پای آن می بیند. تلاش می کند تا با آگاه ساختن اقشار مختلف جامعه از بی عدالتی و تبعیض حاکم این بندها را پاره کند، کم کاری و کج کاری آموزش و پرورش را جبران کرده، از گسست فرهنگی، تاریخی و سیاسی بین نسلها جلوگیری نماید و نسل نو را به گذشته پیوند دهد تا آینده ای دموکراتیک تر بسازد. حافظ را پاس می دارد اما شناساندن نسیمی، فضولی، ده ده قورقود، فارابی و دیگر بزرگان عرصه حکمت، فرهنگ و هنر آذربایجانی را امری مهم بر گرده خویش می داند.
گفتمان هویت گرایی تورکی، در کنار دو گفتمان مطرح دیگر (اصول گرایی، اصلاح طلبی) در سپهر سیاسی کشور تحت عنوان گفتمان سوم جاری است و توانسته است منشأ اثرات بسیاری قرار گیرد. به گونه ای که در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی توانست در بسیاری از شهرهای آذربایجان و همچنین سایر شهرهای تورک نشین معیاری برای انتخاب قرار گیرد. فراکسیونی برای خود طرح و مطالبه نماید که چنانچه از سنگ اندازی ها جان سالم به در ببرد بعنوان دومین فراکسیون بزرگ مجلس شورای اسلامی خواهد بود.
بدنه دانشجویی این گفتمان چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی بسیار قدرتمند و پویا می باشد. هر زمان که عرصه بر فعالیت های دانشجویی مهیا می شود، تعداد و تیراژ نشریات دانشجویی، کانون های فرهنگی، شب های شعر، سایت های خبری تحلیلی و از این دست فعالیت ها افزایش چشمگیری می یابد. شب نشینی های خوابگاهی برای بررسی و مشورت در مورد مباحث مختلف از جمله امور رایج در بین دانشجویان فعال آذربایجانی در دانشگاههای مختلف می باشد.
جریان سیال دانشگاه باعث انتقال تجربیات دانشجویان به ترم پایینی های خود می گردد. و هر سال که از عمر فعالیت های دانشجویی می گذرد فعالان تجربه های جدیدی کسب می کنند. بهره گیری از تجربیات فعالان پیش از خود می تواند ما را در ادامه مسیر فعالیت هایمان موفق تر کند. خصوصأ که کم نیستند نیروهای مغرض و کاذبی که با تمسک به روش های مختلف فکری و عملی در تلاش هستند تا فعالان گفتمان هویت گرایی را دلسرد و حداقل از راهشان منحرف نمایند. بعضأ با مارک های پان تورک آنها را از آینده بترسانند و یا با مطرح کردن بحث هایی که در آن، جای علت – معلوم، تابع – متبوع و مقدم – مأخر موضوعات بر عکس، حقوق بشر قلب و امنیت چماقی برای بایکوت کردن شده است، اساس گفتمان هویت گرایی را ناحق، منافی امنیت ملی و امری عقب مانده جلوه دهند. دانشجوی امروز نه تنها باید همچون اسلاف خود در برابر همه این دشمنی ها و غرض ورزی ها تمام قد بایستد، بلکه باید راه حرکت را برای آینده ریل گذاری نماید.
یاد بگیریم
دانشجویی که مفاهیم هویت گرایی و حقوق بشر را از طریق کتاب و مطالعه آموخته باشد در برابر مباحث انحرافی یا مغرضانه برخی احزاب خود را نخواهد باخت و همچنین به خوبی و به موقع در حوادث مختلف تصمیم گیری خواهد کرد. به روز شدن فعالیت های دانشجویی در گرو افزایش سطح مطالعات و دوری از شفاهی گویی ها میسر خواهد شد و اگر نتواند خودش را با گذر زمان وفق دهد جایگاه مطلوب خود را از دست خواهد داد. پر واضح است که توانایی تبدیل مفاهیم انتزاعی مطرح شده در کتب مختلف به راهکارهایی برای حرکت به سوی هدف امری است که در سایه تجربه، مباحثه و بررسی اقدامات سیاست مداران بزرگ به دست خواهد آمد.
تعامل موجب پویایی و رشد، مانع از انزوا، جمود و عقب ماندگی است. هر تعاملی بایستی در سیستم مختصات خاص خودش صورت گیرد، مختصات این تعامل در مواجهه با گروه هایی غیر از هویت گرایان آذربایجانی، منافع و اهداف هویتی آذربایجان می باشد و در مواجهه با هم فکران خود با سلایق متفاوت بر سر برنامه ها و روش های فعالیت می باشد. چنانچه هیچ دلیل قانونی، حقوقی یا ارزشی برای نفی غیر در دست نباشد نباید بنا به حکم سلیقه و تفاوت دیدگاه دیگران را انکار یا تخطئه کنیم. خصوصأ که دانشگاه محل ارتباط با دانشجویانی از زبان ها و فرهنگ های متفاوت می باشد بایستی راه تعامل را بخوبی آموخت و از آن برای معرفی مؤلفه های به حق هویت گرایی استفاده کرد.
شناخت قانون حاکم و ظرفیت های آن جایگاه فعالیتهای سیاسی و مدنی را تعیین می کند. لذا هر قدر شناختمان از قوانین افزایش یابد جرأت و جسارتمان برای فعالیت در زمینه های مختلف بهبود خواهد یافت. در اصل بسیاری از خواسته های فعالان هویت گرایی در گرو اجرایی شدن اصول معطل قانون اساسی می باشد.
فراموش نکنیم
تنها صلاح فعالان مدنی در هر صنفی که باشند ایمان و اندیشه ایشان می باشد. ایمان مانع از ترس و سستی و باعث صبر ، اندیشه مانع از افراط و تفریط و باعث جذب می گردد. روزگاری نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از نقاط جهان زنان حق رأی نداشتند، امروز اما زنان حق انتخاب شدن هم دارند. این امر به راحتی میسر نگردیده است. از بین موافقان، مخالفان، فعالان و مسئولین این امر تنها فعالان بودند که بار افزایش سطح فرهنگی – عقیدتی مخالفان، به صحنه کشاندن موافقان، مبارزه با جزم اندیشی مسئولان را به دوش کشیدند، کتک خوردند و به زندان افتادند اما ایمان راسخ و اندیشه صحیح ایشان در نهایت به بار نشست.
از جمله آفت های روشنفکری در ایران افراط است. مسلمأ روشنفکر در فهم و تجزیه وتحلیل امورات بایستی از عموم حداقل یک قدم جلوتر باشد و چنانچه به هر دلیلی بخواهد این فهم را به همگان انتقال دهد بایستی راه صحیح آن را پیدا کند. مشکل زمانی پیش می آید که روشنفکران بی محابا نسخه های عاجلی برای اصلاح امور می پیچند. و این امر اکثرأ با واکنش شدید سیستم حاکم و حتی ممکن است عوام، مواجه گردد. اینجاست که روشنفکر به زمین و زمان می تازد و کار مخالفتش با دولت یا سیستم حاکم تا جایی پیش می رود که علت گم شده و مخالفت صرف می ماند! قبل از به توپ بستن مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه روزنامه ها کار مخالفت را تا جایی پیش بردند که مادر ایشان را هرزه و شاه را زنا زاده خواندند! در نهایت شاه به حالت قهر از تهران خارج شد، مجلس را به توپ بستند و روزنامه نگاران را به شکل بدی از دم تیغ گذراندند. پس فراموش نکنیم، تغییر به تدریج است، مسئولین مجاب هم بشوند باید مجبور گردند تا همراهی کنند، عوام یا مجاب می شوند یا شیفته تغییرات.
اصلاح طلبان
آذربایجان دروازه ورود افکار نوین به ایران می باشد، این جمله ای است که از دوران مشروطه تاکنون به صورت متواتر نقل شده است. تاریخ تحولات معاصر ایران به روشنی روحیه تجدد و آزادی خواهانه آذربایجانیان را به تصویر کشیده است. از این رو قانون گرایی، آزاد اندیشی، دموکراسی خواهی، و اعتقاد به حقوق زنان و جامعه مدنی در بین مردمان این خطه سابقه ای بسیار طولانی تر از مرکز نشینان کشور دارد (اولین بار زنان ایران در آذربایجان حق رأی دادن یافتند). وجود برخی نقاط مشترک بین جریان اصلاح طلبی و گفتمان هویت گرایی، معمولا اصلاح طلبان را وسوسه می کند تا فعالان این حوزه را جذب خود کرده افکارشان را تعدیل و بعنوان زیر شاخه ای از خود بکارگیرند! این در حالی است که گفتمان هویت گرایی از نظر پشتوانه تاریخی ای که بستر اجتماعی اش دارد و همچنین جامعیت، بسیار گسترده تر و صادق تر از اصلاح طلبی است. اصلاحات به هیچ وجه گنجایش آن را ندارد که ظرفی برای هویت گرایی گردد. اینکه امروز شعارهای اصلی هویت گرایی حق زبان مادری، تقویت اقتصادهای محلی، تمرکز زدایی از مسائل فرهنگی و محیط زیستی است دلیلی برآن نیست که گفتمان سوم نسبت به دموکراسی خواهی، حقوق زنان، آزادی اندیشه و بیان، گسترش صلح و کرامت انسانی بی تفاوت بوده یا هیچ بینشی نداشته باشد. از قضا تمام مسائل حقوق بشر موضوع بحث گفتمان هویت گرایی تورکی است و بر حسب اقتضای زمان شعارهای اصلی خود را انتخاب کرده است.
بهترین آزمون برای طیف فکری که تحت اسم کلی اصلاح طلبان دسته بندی شده اند، رویکردشان در مواجعه با حق زبانی و فرهنگی آذربایجانیان می باشد. روشنفکر واقعی نمی تواند گزینشی رفتار کند. یا باید تمامأ حقوق بشر را پذیرفته و به آن قائل باشد و یا اینکه دم از روشنفکری نزند. چنانچه قائل به این مسئله بودند می توانند در سپهر سیاسی ایران با گفتمان هویت گرایی همکاری نمایند. تا زمانی که در تهران نشسته و برای نقاط دیگر نسخه بپیچند راه به جایی نخواهند برد.
سلطنت طلبان و پان ایرانیستها
در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی ۴ سال پس از کودتای رضاخان و سید ضیاء احمد شاه قاجار بخاطر مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ انگلستان از ایران خارج شد، رضاخان که با شعار جمهوری خواهی به میدان آمده بود هوای سلطنت کرد. روشنفکران به دو دسته جمهوری خواه و سلطنت طلب تبدیل شدند، در نهایت رضاخان با قلدری سلطنت پهلوی را به جای جمهوریت بنا نهاد. از آن زمان تا کنون سلطنت طلبان یعنی همان هایی که طرف دار مؤلفه های سطلنت رضاخان پهلوی می باشند. این سلطنت تمام اقوام ایرانی را در زبان و نژاد یکی از اقوام خلاصه کرد. اسلام را مانع پیشرفت و موجب عقب افتادگی معرفی نمود و از اعماق تاریخ تحریف شده نمادهایی برای ناسیونالیسم فارس بیرون کشید. این ها یعنی انکار زبان، نژاد و مؤلفه های فرهنگی (شعر، داستان، موسیقی، اسامی جغرافیایی و …) تورکان ایران. مرام و مسلک پان ایرانیست ها (پان فارس ها) همچون سلطنت طلبان می باشد با این تفاوت که آنها برای ساختن ایرانی با مؤلفه های تبلیغی رضا خانی تنها راه را سلطنت نمی دانند. بلکه معتقدند یک حکومت لیبرال هم می تواند همان ناسیونالیست را برقرار کند. بنابراین فی نفسه هویت گرایی با سلطنت طلبی و پان ایرانیستی در منافات می باشد.
وابستگان و شیفتگان این نهله های فکری همواره بدون هیچ منطقی و با عصبیت، غرض و دشمنی، علیه هویت گرایی تورک در ایران جبهه گرفته اند. فعالان هویت گرای آذربایجانی به خوبی می دانند که اگر این قبیل افراد قدرتش را داشتند تمام تورکان ایران را در یک شب از بین می بردند تا بهشت زمینی ایشان یعنی ایرانی بدون هیچ مزاحم!! ایجاد گردد.
بزرگترین حربه اینان برای ارعاب مردم و مسئولین در برابر هویت گرایی، تمامیت ارضی ایران بوده و آرزوی قلبی شان به خشونت کشیده شدن فعالیت های هویت گرایی می باشد. در تز ناسیونالیستی پان ایرانیست ها ایران برای تمام ایرانیان یعنی تمام منابع اقصی نقاط کشور در خدمت بخش های مرکزی، تمامیت ارضی دست آویزی است برای مقابله با هرگونه اقدامی علیه تمرکز زدایی، زبان فارسی زبان تمام ساکنین ایران زمین است و هرکسی که به غیر از این زبان سخن می گوید در گذر زمان زبانش دچار تغییر شده است وگرنه چند صد سال قبل به زبان فارسی سخن می گفته است!
در حالی که بسیار نژاد پرست و قوم گرا می باشند در کمال بی حیایی و به گونه ای حق به جانب و عالمانه! واکنش های هویت گرایی و حق خواهانه را محکوم و در دهکده جهانی (با تعریفی وارونه که خودشان ارائه می دهند) کنونی نوعی نژاد پرستی و قوم گرایی معرفی می کنند که مخل امنیت ملی می باشد. دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را!؟
تورک ستیزی پس زمینه این نهله های فکری است. برای جلوگیری از احقاق حقوق دیگر اقوام ایرانی به هر دری چنگ میزنند، هیچ منطقی آنها را مجاب نمی کند که دیگران هم زبان، فرهنگ و نژاد خاص خودشان را دارند. بعنوان مثال در باره سرفصل های زبان و ادبیات تورکی آذربایجانی در دانشگاه تبریز مقالات مغرضانه، خالی از منطق و دید علمی بسیاری نوشتند و در چند سایت و روزنامه معلوم الرویه انتشار دادند. اینان که گویی خودشان هم باور کرده بودند زبان تورکی یک زبان محلی است و مجموعه حیدربابا یا سلام استاد شهریار تنها اثر فاخر و جهانی آن است به یک باره با دیدن سرفصل های دانشگاهی این زبان برآشفتند و شروع به شانتاژ کردند. متأسفانه حزب پان ایرانیست همچنان بصورت رسمی در کشور فعالیت دارد و هر ساله در تهران کنگره حزبی برگزار می کند.
در نهایت حقانیت خواسته های جریان هویت گرایی که توسط دانشجویان آذربایجانی در دانشگاههای سراسر کشور برای سایر دانشجویان تبیین و معرفی می گردد، راه را بر دشمنی های تمامیت خواهان شوونیست می بندد. اینجاست که باید فعالان دانشجو مؤلفه های هویت گرایی را به خوبی بشناسند و مبانی حقوقی و قانونی آن را بیاموزند تا نه تنها در برابر بی منطقی ها و سفسطه های مغرضان به مشکل برنخورند بلکه با منطقی برآزنده گفتمان سوم جواب سم پاشی را بدهند و تلاش کنند رسانه ای برای فرهنگ، تاریخ و خواسته های قانونی هویت خود گردند.
اختصاصی یولپرس – بانشر با ذکر منبع بلامانع است.