انقلابها همیشه به بی عدالتی نو ختم میشوند.
نگاهی به تاریخ انقلابها نشان میدهد که انقلاب تنها یک واژه دهن پر کن برای فریب ملتهایی است که از ظلم و ستم استبداد به ستوه آمده اند و شعار کسانی است که میخواهند با سواری گرفتن از این حس طبیعی و اشتیاق و نیاز به رهایی از ستم ملتها بر اریکه قدرت تکیه بزنند.
نگاهی به انقلابهای اروپا، و روسیه و مشروطه و انقلاب سال 57 و بسیاری دیگر از انقلابها این نظریه را ثابت میکند.
ملل فلات ایران که امروز در بدترین شرایط ممکن در طول تاریخ فلات ایران قرار گرفته اند چنان غرق شوندگانی به هر خس و خاشاک روی آب چنگ می اندازند و در این میان بسیاری از افراد فرصت طلب در فلات ایران با هم خط نمایی خود با این تلاش طبیعی برای رهایی و حفظ حیات این مردمان مظلوم سعی دارند با ساخت سایه ایی همراه نما از خود بر این خواسته مردم خود را همراه و هم جهت قدرتهای استعمارگر آمریکا و اروپا نمایند تا شاید بر اریکه کانتر پول و قدرت معدن بلای سیاه نفت قرار گیرند.
احزاب منفور چون مجاهدان خلق که روی سیاهشان در خیانت بزرگ در جنگ هشت ساله فراموش ناشدنی است دندانهای خود را برای گرفتن گلوی این مردم قربانی تیز کرده است و احزاب بی عمل و رومانتیک فاشیستی و سلطنت طلب و گاهی دموکرات نماها نیز در پی کسب سهمی از این انقلابات احتمالی گوشت قربانی بنام ایران هستند.
در این میان اما مردمان فلات ایران بدلیل ضعف فکری و فرهنگی و فشار سنگین و مرگ آفرینی که برایش تحمیل شده است و سایه شوم رژیمی فاسد که خود را در پشت افکار پلید فاشیزم مذهبی و قومی پنهان کرده است مردم را ناخواسته در برابر تمام اعتقادات دینی خود قرار داده است.
در این میان شعار خطرناک قدیمی و فریب تاریخی مجددا تکرار میشود:
"ابتدا رژیم را سرنگون کنیم! اولویت سرنگونی رژیم است"
نکاتی که خواهم نوشت توصیه ایی برای مردمان فلات ایران است تا مجددا دچار دور باطل استبداد نشوند. و توصیه ایی است به فعالین مدنی ملل گرفتار این فلات در صورت غلیان غریزی مردمان فلات ایران.
توصیه به مردمان فلات ایران!
انقلاب و سیاستمدارانی که خود را گزینه برتر معرفی میکنند هیچگاه شما را به عدالت و آزادی و دموکراسی نخواهد رساند.
تنها راه رهایی یک ملت آگاهی، داشتن تشکلهای مختلف صنفی و ایجاد یک هندسه قدرت اجتماعی است تا هیچ کس در واقع به تنهایی قادر به تسلط بر تمام قدرت و توان یک ملت و سرزمین نباشد و در واقع مانند یک شکل چند وجهی و چند ضلعی در عین همدستی کسی را یارای پرورش و اجرای تخیل تسلط بر جامعه نباشد.
در این میان که شما را از تجزیه و جنگ می ترسانند در واقع اگر بتوانید عدالت و برابری ملل مختلف امپراطوری قدیمه خود را برسمیت بشناسید تجزیه ایی در کار نخواهد بود بلکه اضلاع و شاخه های قدرتی که مانع استبداد جدید شود هر چه بیشتر خواهد شد لذا در مقابل جریانهای ملی که خسته از دهها سال ستم شوونیستی و نژادپرستانه حاکمان هستند شعار فدرالیسم را عرضه کنید و آنگاه شعار افراد رژیم و مخالفان فرصت طلب آن برای تشکیل استبداد جدید را خنثی خواهید کرد و عملا انگیزه ایی برای همدستی ملل متنوع فلات ایران خواهید داشت.
اما اگر این ملتها راه استقلال در پیش بگیرند میتوانید بجای تنفر و جنگ مثل اروپا باتکای شعار دوستی تاریخی خود از راه اشتراک منافع بسوی انسجامی جدید مبتنی بر سهم برابر در قدرت سرزمین و باز آفرینی کنفدراسیون حرکت کنید. خود را به بهانه مستبدین حاضر و مدعیانی که خواهان جانشینی آنها هستند دچار بی عدالتی جدید نکنید. تنها را طبیعی زندگی انسانها عدالت و آزادی است. هرگز اجازه ندهید کسانی به بهانه تجزیه ایران دیوار خانه های ملتهای همسایه شما را ویران کنند. اگر فریب این شعار عجیب اتحاد اجباری سرزمینی را بخورید این همان منطقی است که دولتها با آن حریم خانه و خانواده و حریم حتی شخصی شما را ویران میکنند و شما را به اسارت و بردگی میگیرند.
توصیه به فعالین ملتها
بفرض عدم تحمل مردم و غلیان غریزی در برابر حاکمیت تنها راه رسیدن به عدالت حداقل در میان ملل مختلف فلات ایران قبل از هر اقدامی برای براندازی رژیم فاسد و اصلاح ناپذیر کنونی یک توافق مکتوب و تضمین شده است.
هر گونه اقدامی در جهت سرنگونی رژیم قبل از یک قرارداد تضمین شده در میان سران ملتهای مختلف فلات ایران تجدید استبداد نژادی و قومی در شکل دیگر خواهد بود.
لذا شعار "اول براندازی" نیرنگ تکراری فرصت طلبان و نوکران قدرتهای استعماری است. و البته حرکت ملی آزربایجان هوشمندانه با مقاومت در برابر این نیرنگ ستون اصلی راه صحیح رسیدن به آزادی را حفظ کرده است.
کسی که ما را به هویت مشخص و جداگانه خود به رسمیت نشناسد هرگز حقوق انسانی ما و حتی ملتی را که مدعی نمایندگی آن شده را برسمیت نخواهد شناخت.
حق تعیین سرنوشت به معنی واقعی و کامل آن کف مطالبات ما و اصل اول هر نوع توافق برای همراهی با ملل همسایه در فلات ایران است که باید بصورت مکتوب و تضمین شده از سوی قدرتهای جهانی امضا شود.
منشور ملی آزربایجان به حق و به درستی بر این اصل غیر قابل مذاکره و سازش تاکید نموده است و تشکلها و احزاب حرکت ملی باید تنها در چهارچوب این اصل مهم آمادگی خود را برای گفتگوی راهبردی با سران ملتهای دیگر در ایران اعلام کند.
حرکت ملی همانطور که تاکنون استوار بر سر موضع به حق خود ایستاده است نباید در برابر تبلیغات رژیم و مخالفان نئوفاشیست آن تزلزلی به اراده خود راه دهد. عنوان ناخوشایند تجزیه طلبی تنها یک تهمت سیاسی است. تجزیه طلبی تنها زمانی معنای واقعی دارد که افرادی بر خلاف میل و اراده ملت خود بخواهند ملت خود را شقه شقه کنند. ملت ما هیچ اتحاد خود خواسته ایی با ملت دیگری که تنها راه ارتباط و درک آن 12 سال آموزش اجباری و تحقیرآمیز یک زبان بیگانه است نداشته و ندارد و دینی هم به بیگانه ایی ندارد. بعنوان یک ملت با سرزمین و هویت مشخص مخصوص به خود، ملت آزربایجان و تورکهای فلات ایران تنها در چهارچوب توافقی مکتوب و تضمین شده آماده همکاری در خصوص اهداف مشترک خواهد بود.
حرکت ملی آزربایجان نباید در هیچ حرکت شعاری با آینده ایی نامعلوم و غیر قطعی چون "اول براندازی" دست در دست بیگانه ایی بگذارد که در طول تاریخ فلات ایران جز ستم و نژاد پرستی خاطره ایی از آن نداشته ایم و در سخنان و شعارهای آنها برای آینده در این سرزمین جز تهمت تجزیه طلبی و شعار ابغای برتری و تسلط یک هویت و زبان بیگانه بر یک سرزمین چند ملیتی وجود ندارد.