(توضیح: لزوم کار تشکیلاتی و فعالیت منسجم و هدفمند و ساختاری دیگر بر کمتر فعال حرکت ملی پوشیده است. همچنان که حفظ روحیه ی مستقل و داشتن تفکر انتقادی از الزامات و بایدهای یک فعال سیاسی است، همان قدر هم حضور در کار و نظام سیاسی/تشکیلاتی از اولیه ترین اصول فعالیت سیاسی در "هر" جامعه ای به شمار می رود.
اگرچه رژیم مستبد و فاشیستی ایران عرصه را بر فعالیت سیاسی تنگ کرده و هزینه ی حضور در احزاب سیاسی را به شدت بالا برده با این حال نباید از یاد برد که چه بخواهیم و چه نخواهیم، متاسفانه یا خوشبختانه، در دنیای معاصر و روابط سیاسی بین الملل این احزابند که قدرت بسیج توده ایشان معیار ارزشگذاری وزن سیاسی آن منطقه قرار می گیرد.
لزوم کار تشکیلاتی و دلایل آن موضوعی است مفصل که پیش از این نیز سالیان سال به بحث گذاشته شده و نقاط منفی و مثبت و نحوه ی تطابق آن با عرف و پیش زمینه ی سیاسی آذربایجان جنوبی مورد دقت قرار داده شده است. آذوح از ابتدای تاسیس خود در 1385 همواره تلاش کرده فرهنگ کار حزبی را اشاعه دهد و در این راه نیز به دفعات از سوی رژیم ایران مورد حمله، بازداشت اعضا و ... قرار گرفته است.
با تاکید بر نقش بی بدیل فعالیتهای سیاسی و علی الخصوص کار حزبی بر آزادی ملت ترک آذربایجان، همزمان با فرارسیدن روز دانشجوی آذربایجان، این مقاله مجددا بازنشر می یابد.
گوج، بیرلیکده دیر.....)
*************************
جمع آوری و تلخیص:م.م
-کار تشکیلاتی
این نوشته برای افرادی است که به مرحله بالاتری از مبارزه متشکل روی آورده، و اشکال عالیتری از مناسبات تشکيلاتی را جايگزين مناسبات محفلی بکنند. نيروهائی که هم اکنون متشکل فعاليت می کنند، و يا تصميم دارند که در يک سطح اوليه فعاليت را آغاز کنند، شايد فقط بتوانند از بعضی رهنمودهای اين نوشته استفاده کنند و نيازی نيست که مبنای فعاليت خود را اين نوشته قرار بدهند. بلکه بايد ارزيابی درستی از وضعيت خود و اينکه چه فعاليتی را می خواهند انجام دهند، داشته باشند.
انقلاب بدون طرز تفكر انقلابی ممكن نيست. انتقاد کردن، مخالفت ورزيدن و اعتراض، با جنبش انقلابی تفاوت دارد. گرچه دستگاه حاکمه در مقابل کوچكترين انتقاد سياسی از خود شكيبايی نشان نمی دهد. فرد انقلابی بايد هدفهای معين را مقابل خود ببيند. بايد خطوط مبارزه را به روشنی ترسيم کند و با آگاهی از همه امكانات برای آغاز و ادامه راه خود بهره برداری کند.
ببينيم هسته انقلابی چگونه چيزی است، هسته انقلابی شبكه های محدود است که می تواند از سه نفر تا حداکثر چند ده نفر را سازمان دهد.تشكيل شبكه، مبتنی بر امكانات محدود افرادی است که با هم روابط طبيعی اجتماعی دارند. مثل افرادی که در يك مدرسه، دانشگاه يا دانشكده، کارخانه، محله، اداره، و بازار با هم در زندگی روزمره سر و کار دارند. در عين حال شبكه، خود را مقيد به رعايت فرم و حدود خاصی نخواهد کرد و از هر امكان ساده که روابط اجتماعی طبيعی را ميسر گرداند بهره برداری خواهد کرد. هسته انقلابی در مرحله اول حيات خود بايد تدارك نيروهای انسانی و مالی خود را به عهده بگيرد.
برنامه ای که هسته به مورد اجرا می گذارد بايد به طور جدی مبتنی بر نيرو و امكان خودش باشد. ممكن است کار از مرحله خيلی ابتدائی آغاز شده و هسته انقلابی قادر نباشد ضربات باارزشی به دستگاه حاکمه وارد آورد، اما فعاليت های کوچك و محدود به هسته امكان می دهد که زنده مانده و به تدريج امكان خود را افزايش دهد. هسته انقلابی بايد تئوری انقلابی داشته باشد و از سردرگمی سياسی کاملا آسوده و برکنار باشد. بی توجهی به تئوری انقلابی باعث می شود که به جای هسته انقلابی دستجات ماجراجوئی تشكيل شده و با فروکش تمايلات زودگذر ماجراجويانه گروه از ادامه مبارزه خسته شده و حتی بدون ضربات پليس به رکود و انحلال کشيده شود .نه فقط در آغاز ايجاد هسته بلكه در تمام مراحل حيات آن بايد به آموزش سياسی اهميت مخصوص داد. مسلح بودن به ايدلوئوژی انقلابی باعث تحرك انقلابی هسته شده جهت رشد و گسترش آن را تا مراحل آخر تعيين می آند. يكپارچگی ايدئولوژيك هسته از مهم ترين شرايط ايجاد و رشد و شکل گیری آن است.
برای تشكيل هسته انقلابی داشتن سنديت و سوابق سياسی خاص ضرورت ندارد. مبارزین می توانند خودشان چنين هسته هائی را تشكيل دهند. احترام و سنديت آنها نه در سوابق سياسی بلكه در برنامه های مبارزاتی است که در پيش می گيرند. افرادی که برای خود تجربه کافی در ايجاد اين هسته ها سراغ ندارند و يا صراحتاً چنان فداکاری را در خود نمی بينند می توانند قسمتی ديگر از تدارك انقلاب را به دوش بگيرند. اين افراد نيز بايد تئوری انقلابی را مدنظر داشته باشند. و چرخ های گرداننده فعاليتهای عمومی باشند. کوشش به خاطر به هم پيوستن هسته انقلابی در مراحل ابتدائی امری خطرناك است و امكان پليس امنیتی را در مبارزه با آنها افزايش می دهد. هسته های کوچك و متعدد در مقابل پليس به خوبی مقاومت می کند و غير قابل نفوذ است و به فرض نفوذ پليس و شكست باعث فاجعه غير قابل جبران در حيات سياسی جامعه نخواهد شد.
يك انقلابی بايد اهميت مبارزه متشكل را درك کند. فرد هرقدر پرقدرت و باايمان باشد مادامی که يك تنه به مقابله برخيزد انرژی خود را به هدر می دهد. مبارزه سياسی يعنی مبارزه متشكل و سازمانی. تشكيل گروه و سازمان سياسی نمی تواند بدون برنامه معين قبلی انجام پذيرد. میتوان قبل از ايجاد رابطه رسمی و قبول مسئوليت سازمانی با افراد تبادل نظر کرد ولی وقتی مساله تشكيل دسته و جمعيت و شبكه مطرح است بايد انتخاب افراد متناسب با هدف و برنامه و روش گروه و سازمان به عمل آيد. به عبارت ديگر شعار اول تشكيلات، بعد برنامه و هدف و روش سياسی شعاری گمراه کننده است. بايد پرسيد برای اجرای برنامه مورد نظر چگونه افرادی لازم اند و چگونه تشكيلاتی ضروری است. در غير اين صورت تشكيلات تبديل به مزبله ای از آدم ها شده از خصوصيت يك ارگانيسم بی بهره می ماند. چنين شبكه ای از انجام هر برنامه سياسی عاجز است و در موقعيت های خطير طعمه پليس می شود. هسته اداره کننده گروه یا سازمان، بايد ايدئولوژی روشن و برنامه دقيقی داشته باشد و افرادی را که صلاحيت شرکت در اجرای برنامه را دارند متشكل کند. کميت افراد گروه صرفا بستگی به نحوه عمل گروه دارد. شعار "هر چه افراد بيشتر بهتر"، شعاری گمراه کننده است. بايد ديد برای اجرای برنامه به چه تعدادی افراد نيازمنديم و بايد دارای چه حداقل و حداکثری باشيم تا بار زيادی به دوش هسته انقلابی نگذاريم. چه بسا که ناچار شويم از بسياری افراد آماده و حاضردر دور و بر خود موقتاً استفاده نكنيم. اين افراد خارج از هسته به موقع خود کمك بزرگی خواهند بود.
بايد دانست که فرد، دائم در تغيير و دگرگونی است. برای جلب همكاری افراد بايد به کيفيت حاضر توجه کرد و توانائی بالقوه آن ها را برای کسب تربيت سياسی به دقت تعيين کرد. اتكا به سوابق دوردست افراد به هيچ وجه جايز نيست. نحوه زندگی و گذران فرد، ظرفيت انقلابی اورا دگرگون می سازد. و چه بسا که خود فرد توانائی بالفعل خود را نتواند به دلايل روانشناسی درست تشخيص دهد و با لاف و گزاف از گذشته خود، تشكيلات را بفربيد. ترديدی نيست که پراتيك، ظرفيت افراد را بالا می برد. هيچکس نيست که در دست زدن به عمليات خطرناك بدون سوابق و تجارب عملی نترسد و از خود دلاوری زيادی نشان دهد. اين حقيقتی است که فرد انقلابی بايد به آن آگاهی داشته باشد. لكن همين افراد پس از مبادرت به عمليات کوچك به تدريج توانایی عمليات بزرگ را پيدا کرده و تبديل به قهرمان شكست ناپذير و تحسين برانگيز می شوند.
در هسته انقلابی بايد انضباط کامل برقرار باشد. آسان گيری در رفتار افراد و چشم پوشی در قبال لاابالی گری و بی انظباطی افراد، هسته را به فساد آشانده به پليس امكان تسلط بر شبکه را می دهد. افراد گروه بايد نسبت به تعهدات و وظايف خود و هم چنين در اجرای اصول مبارزه مخفی به شدت احساس مسئولیت کنند. در هيچ شرايطی نبايد به بی انضباطی تسليم شد چنانچه عليرغم همه تاکيدها گروه و يا هسته دچار بی انضباطی و عدم مسئوليت گردد بهترين کار انحلال گروه است. در غير اين صورت بايد منتظر فاجعه بود. در تشكيل هسته بايد مطئمن شد که داوطلب همكاری به دلائل گوناگون تحت نظر پليس نباشد. آنانی که بنا برسوابق سياسی خود زير نظر پليس قرار گرفته اند با همه تمهيدات نمی توانند برای مدتی طولانی پليس را فريب دهند. مگر آن که مطمئن باشند که در مدت کوتاهی کنترل پليس پايان می یابد. که در اين صورت بايد موقتا دست از فعاليت بردارند تا مطمئن شوند که از سوی آنها خطری متوجه گروه نيست. برنامه ريزی برای گروه يا هسته انقلابی امری دقيق است. وقتی زيربنای ايدئولوژيك هسته و روش مبارزه آن مورد توافق قرار گرفت بايد برنامه توسعه و تدارکات گروه دقيقا تعيين شود. بايد مراحل مختلف تكامل و تدارك را در مدت معينی به پايان رساند. بايد برای هر مرحله و هر تدارك، زمان حداقل و حداکثر تعيين شود. برنامه بدون مدت معين يعنی اتلاف وقت. برای اينکه بدانيم درتدارکات خود سرعت کافی داريم بايد در زمان معين تدارکات را دقيقاً بررسی کرده و در صورت نرسيدن به مرحله پيش بينی شده تمام مقتضيات و امكانات هسته را، از برنامه گرفته تا عمليات تدارکاتی با تعيين نقش هر فرد مورد بررسی قرار داده کمبودها و اشتباهات را دقيقاً بشناسيم و مانع تكرار آن شويم. بايد توجه داشت که زمان عامل مهمی برای ما و پليس است. پليس دائم در کوشش است که ما را بيابد و نابود کند. ما دائم در فعاليتيم تا مبارزه خود را ادامه داده و برنامه های خود را تدارك ببينيم. محال است که با همه مخفی کاری ها مبارزه ما هيچ آثاری ظاهری باقی نگذارد. تراکم اين آثار به پليس کمك می کند تا در کار خود موفق شود. پس بايد به زمان و مدت اجرای هر مرحله اهميت زياد داد. اگر پس از چند بار رسيدگی و تجديد وقت برای تدارك، باز کاری از پيش نرفت بايد دانست که گروه بيمار است. اين بيماری يا در انتخاب برنامه غيرعملی است و يا در ظرفيت مجموعه برای اجرای برنامه. بايد به اين زنگ خطر گوش فرادهيم و درصدد چاره جوئی برآییم.
هر فردی که همكاری با گروه انقلابی را بپذيرد بايد در تمام شئون زندگی تابع برنامه های گروه باشد. اگر ناچار است در ظاهر زندگی عادی خود تغييری ندهد اين امر با موافقت گروه و به خاطر گروه است و اگر لازم است به صورت مبارز حرفه ای در آيد نبايد ترديد و درنگ کند. کسی که از صبح تا شام پشت ميز يا پيشخوان مغازه يا چرخ کارخانه وقت می گذراند به تدريج از ظرفيت انقلابيش کاسته شده تحرك فكری و عملی خود را از دست می دهد. گروهی که از چنين افرادی تشكيل شده است حتی قادر به انجام مراحل اول تدارك انقلابی نمی شود و حسرت گام اول نيز در دلشان خواهد ماند. چنين گروهی به زودی تبديل به انجمن دوستان شده و ادامه حياتش ناشی از رودربايستی و ملاحظات و تعارف است. تجربه نتيجه عمل مدام است. مبارزه يك عمل است. تهيه وسائل و به دست آوردن اطلاعات لازم و آموزش های علمی همان گام هايی است که بايد فرد در راه پرورش علمی خود بردارد. در چنين تدارکاتی گروه به طور کامل صاحب تجربه و شجاعت می شود.
شرح اصل مبارزه مخفی نياز به مطلبی مجزا دارد. مهم ترين اصل مبارزه مخفی توجه به نحوه عمل پليس و تعيين جزئيات رفتار افراد گروه است. بايد گروه سياسی در به کاربستن فنون و تاکتيك ها حداقل يك قدم از پليس جلوتر باشند. پليس هزاران کارمند و متخصص و وسائل مجهز برای درگيری و کنترل ما در دست دارد. ناديده گرفتن قدرت و امكان پليس فقط به سود او تمام می شود. پليس معمولا به دو صورت به سازمان سياسی مسلط می شود. اول از طريق نفوذ يعنی فرستادن عوامل خود به درون هسته يا به کنترل درآوردن فرد و افرادی از هسته. دوم از طريق نظارت بر هسته و پی گيری ممتد هسته.
رهبری گروه بايد برای خنثی کردن هر دو تاکتيك چاره انديشی کند. عليرغم همه پيش بينی ها و رعايت اصول مبارزه مخفی چه بسا که يك گروه يا هسته در خطر بازداشت قرار گيرد. اولين وظيفه گردانندگان گروه، نجات جان افراد است. اگر قبلاً برای چنين موقعيتی پيش بينی لازم شده باشد جان عده ای از افراد حفظ شده و می توانند به نحو ديگری به مبارزه خود ادامه دهند. فردی که بازداشت می شود بايد به هر نحو شده چيزی بر اطلاعات پليس نيفزايد. در مقابل برگه هائی که پليس به دست آورده يا اعترافات ديگر افراد، به آسانی تسليم نشود و بداند که برای قبول کردن دانسته های قطعی پليس هميشه وقت هست و نبايد به ظن و گمان خود اعتماد کرده و بلوفهای پليس را جدی گرفت. بايد افراد گروه برای روابط و همكاری ها و تماس های خود توجيه طبيعی و قرار و مدار داشته باشند تا راه پليس را در تحقيقات سد کند. هم چنين افراد بايد حتی المقدور با تاکتیک های پليس از نظر تحقيقات قبلا آشنا گردند. اين يك پيش بينی مفيد و عاقلانه است. افراد گروه بايد ايمان داشته باشند که با شكست گروه همه چيز پايان نيافته است. فرد انقلابی در اسارت نيز مانند آزادی، رسالت خود را از ياد نمی برد. گروه انقلابی از شكست خود پيروزی می آفريند و در تمام مراحل اسارت از بازجوئی و شكنجه ها گرفته تا طی دوره محكوميت هميشه مصالح انقلاب را مدنظر داشته و با فداکاری بنيادهای مبارزه انقلابی را تحكيم می بخشد.
فرد انقلابی به شكست نيز مانند پيروزی می انديشد و خود را آماده نتايج آن می کند. فرد انقلابی در شكست همچون پيروزی آشتی ناپذير و پايدار می ماند و از ايمان انقلابی خود هم چون گرانبهاترين وديعه انسانيت دفاع می کند. فرد انقلابی برای نجات خود از مشقات و محروميت های زندان به فكر حيله نمی افتد و به ظاهر هم تسليم نمی شود زيرا ريشه و اساس اين انعطاف و تسليم ظاهری بی ايمانی و خستگی از مبارزه است. در اين مورد خود فرد مبارز است که فريب می خورد نه دستگاه.
-فنون مخفی کاری
هدف ما از اين نوشته اين است که با بررسی و فراگرفتن اصول و روش های پنهان کاری، آسيب پذيری خود را تا آنجا که ممکن باشد کاهش دهیم و از این طریق سدراه درز اطلاعات شویم. در همين جا بايد به اين نکته نيز اشاره داشته باشيم که اگر چه اصول مخفی کاری به ظاهر ساده و کم اهميت جلوه می کند ولی در باطن از کارهای دشوار و بسيار جدی می باشد.
مخفی کاری در عمل بيشتر جنبه دفاعی دارد و برای پنهان کردن رازی يا چيزی از ديد دشمن بکار برده می شود. البته هنگامی که خوب بکار برده شود ديگر جنبه دفاعی ندارد و هنگامی که دشمن از نيروی ما آگاه نيست، مخفی کاری جنبه تهاجمی برای ضربه زدن به رژيم به خود می گيرد. در اين قسمت اصول انتخاب، مرزبندی و رازداری را به تفضیل توضیح می دهیم.
-انتخاب
گزينش افراد برای شرکت در هسته، از مهم ترين کارهاست. يعنی انتخاب ياران شايسته و مناسب و از همه مهم تر قابل اطمينان. هنگامی که افراد، محافل و يا جريانات سياسی برای اهداف خود دست به تبليغ می زنند، هم زمان ارگان های امنيتی رژيم نيز بيدار شده و سعی در رخنه به اين نيروها می کنند. از اين رو انتخاب افراد گام مهمی در اصول مخفی کاری است. بزرگترين اشتباه يک تشکیلات در اين مرحله توجه به کميت به جای کيفيت نيرو است. يک انتخاب خوب هميشه با نشان کردن يک فرد آغاز می شود. در محيط کار، درس و يا سکونت، می توان براحتی افرادی را پيدا کرده نسبت به آنها شناخت بدست آورد. پس از شناخت اوليه می توان در گام های بعدی در رابطه با گروه با وی صحبت کرد و از همان ابتدا برای وی مشخص کرد که پيوستن به گروه يعنی قبول مسئوليت و مبارزه. در اين مرحله از دادن هرگونه اطلاعات اضافی بايد خودداری شود. واقعيت اين است که در بيشتر موارد نيروهای جديد از آنجا که هنوز آموزش لازم را نديده اند، بسيار کنجکاو می باشند. چنانچه مساله ای را جويا شد که احتياجی به دانستنش ندارد، از دروغ گفتن و يا توجيه بايد پرهيز شود .
بهترين پاسخ، يادآوری اين نکته است که در اين مرحله نيازی به پاسخ نيست. بدينگونه از همان ابتدای کار درس بزرگی به وی داده خواهد شد که بياموزد، نمی تواند و نبايد انتظار داشته باشد که همه چيز را بداند. سپس بايد اين زمان را به شخص داد که در اين رابطه فکر کرده، عجولانه تصميم نگيرد. ممکن است که افرادی خودشان به سمت ما آمده و خواستار همکاری باشند، در اين زمينه چه بايد بکنيم؟ برای پاسخ بدين پرسش ابتدا بايد چند مساله برايمان روشن باشد: چه کسی است؟ چه می گويد و چه می خواهد؟ چه اطلاعاتی دارد و آيا اصولا نيازی به وی می باشد؟ و از همه مهمتر آيا می توان به وی اعتماد کرد؟
نخستين وظيفه ما در قبال اين نيروها، اين است که با مهربانی و بدون هيچگونه نگرانی با آنها برخورد کنيم. گوش کردن به سخنان چنين کسانی که به نزد ما می آيند، بهترين فرصت برای شناخت آنها میباشد. در صورتی که صحبت طولانی باشد، اگر اين فرد دارای مشکل امنيتی باشد، می توانيم به ضد و نقيض در گفته های اين افراد پی ببريم. احتمالا در اين ميان شما می خواهيد بدانيد که اين فرد چگونه به شما دسترسی پيدا کرده است، اگر شما فرد شناخته شده ای در دانشگاه يا محل کار و زندگی هستيد، پاسخ روشن است. ولی در صورتيکه شما را کسی نمی شناسد و اصول مخفی کاری را نيز اکيدا رعايت کرده ايد، اين سوال برای شما پيش می آید که چگونه "لو" رفته ايد؟ آيا در پيشبرد اصول مخفی کاری موفق بوده ايد؟
به بحث برگرديم، از پيشداوری در رابطه با فردی که با شما تماس گرفته است خودداری کنيد. مگر آنکه دليلی برای اين کار داشته باشيد. با صبر و هوشياری تمام بايد درصدد بدست آوردن نشانه هایی از صداقت کسانی که با پای خود به سراغ شما آمده اند، باشيد. در همين دوره نيز بايد به اطلاعات کلی در رابطه با وضعيت شخص از جمله سن، کار، مدرک تحصیلی، روابط عاطفی، سابقه فعاليت سياسی، داشتن دوستان یا فاميل سياسی دست يافت. در صورتيکه برايمان مقدور بود، بايد صحت اطلاعات وی را از طرق مختلف، چک کنیم. چنانچه در اين مرحله متوجه شديم که شخص وابسته به نهادهای امنيتی رژيم است، بايد سريعا اين موضوع را به ديگران که با آنها در ارتباطيم، اطلاع داده، تمام راههای ارتباطی با وی را از بين ببريم.
در صورتيکه شخص را واجد شرايط يافتيم، مرحله انتخاب به پايان رسيده، و با انتخاب يک نام مستعار، ورودش به جمع را خوش آمد می گوئيم. اگر در اين دوره بالا اصول مخفی کاری را به خوبی رعايت کرده باشيد، شخص داوطلب هيچگونه اطلاعاتی از شما نبايد داشته باشد. پس از اينکه فردی به هسته وارد شد، مساله آموزش برجسته می شود. واقعيت اين است که افرادی که به هسته وارد می شوند، از سطح معلومات و تجارب متفاوتی برخوردار می باشند. بعضی از آنها در گذشته فعاليت سياسی داشته و بعدا بنا به دلائلی منفعل گشته اند، و گروهی ديگر جوانانی هستند که جديدا به فعاليت سياسی روی آورده اند، و هيچگونه تجربه ای در رابطه با کارهای سياسی و مخفی ندارند، از اين رو مساله آموزش بسيار مهم می باشد. نقش مسئول يک هسته در اين است که مقدمات کار را به نوآموزان، بياموزد، به نحوی که افراد جديد خودشان به توانند در اين زمينه فردی عمل کرده و دانش سياسی خود را ارتقاء دهند. اگر شرايط دمکراتيک و آزادی های سياسی اين اجازه را می داد، پرواضح است که يک هسته می توانست با برگزاری جلسات، اين شرايط را ايجاد کرده و آموزش عمومی برای تمام افراد حاضر در يک هسته را به پيش ببرد، ولی در شرايط خفقان و امنيتی که هم اکنون وجود دارد، اين عمل از طرفی شدنی نيست و از طرف ديگر کل هسته را با خطر مواجه می سازد. درباره انواع آموزش ها لازم است به اطلاعات عمومی و ميزان آگاهی و نياز نوآموزان و امکانات موجود توجه شود. و اين امری نيست که طی چند جلسه محدود ممکن باشد.
در این میان افراد هسته باید آموزش های روانی نیز ببیند، این تعلیمات ميزان کارآئی افراد را هنگام اجرای وظایف و روبرو شدن با خطر، و مقاومت در برابر دشمن را افزايش می دهد. بررسی نقاط ضعف اخلاقی و روانی هر يک از افراد عضو هسته، تقويت انگيزه انقلابی و تکيه کردن از خودگذشتگی، در زمره مسائلی است که بايد مورد توجه قرار بگيرد. افراد بايد مرز بين دليری، بی باکی و بی پروائی را درک بکنند . از طرفی ديگر توانائی های خود را قبل از گرفتن مسئوليت بدانند. همچنين هدف از اين آموزش، افزايش نيروی مقاومت روانی افراد در برابر فشار، شکنجه های دژخيمان، تنهائی درازمدت در زندان می باشد.
افراد هرگز نبايد وقت خود را بيهوده بگذرانند. مرحله بعدی ورود يک عضو جديد به هسته، آزمايش نيرو و نشان دادن عملی علاقه وی به کار مخفی است. و در اين مرحله نيروی جديد با توجه به کارآئی خود بايد مسئوليتی را پذيرفته و بطور عملی وظيفه ای را انجام دهد،که به نوعی با خطر نيز همراه باشد. اين وظيفه می تواند شعارنويسی، پخش شبنامه یا نصب پرچم باشد.
هدف از اين عمل آن است، که چنانچه عضو جديد مامور رژيم باشد، جرات انجام آن را نداشته باشد. اين نکته را نيز نبايد فراموش کنيم، که اين دوره نيز همچون دوره آموزش ممکن است مدتی طول بکشد، و با يکبار آزمايش به پايان نرسد. اگر چه ممکن است این شيوه آزمايش، کل هسته را به خطر بياندازد ، ولی بهر حال تا هنگامی که به نيروی جديد اعتماد کامل پيدا نشده است، و وی هنوز به اطلاعاتی در مورد هسته دست پيدا نکرده است اين آزمايش بايد انجام بگيرد، تا در صورتی که وی فردی نفوذی باشد، در همان ابتدا مشخص شود، نه اينکه دامنه ضربه به هسته وسیع تر باشد، و شامل چندين هسته گردد. کسی که تمام مراحل بالا را به موفقيت پشت سر گذاشته باشد، آمادگی پيوستن کامل به هسته را دارد. این افراد در صورتي که قابليت های لازم را داشته باشند، خودشان می توانند، مسئوليت ايجاد يک هسته جديد انقلابی را بر عهده بگيرند.
- مرزبندی
در مبارزات، هر کس بايد فقط برمبنای نياز کار خود به اطلاعات درون گروهی دسترسی داشته باشد. روشی که برای محدود کردن اطلاعات بکار می بریم، مرزبندی نام دارد، يعنی اطلاعات هر کس به کارهای خودش محدود است.در اين روش مساله اطمينان يا عدم اطمينان به رفقای گروه، تعيين کننده نيست، مصلحت کل هسته مبارز در اين است که اين روش را به کار ببريم.
مرزبندی را می توان از دو نظر مورد توجه قرار داد، ١- شکل و سازمان، ٢- موضوع
مرزبندی در شکل و سازمان
خود به دو نوع متفاوت تقسيم می شود:
الف- عمودی
اين روش به منظور جلوگيری از شناخته شدن افراد رده های بالاتر بوسيله رده های پائين تر در درون سازمان ايجاد میشود. در اين شکل سازمانی اعضای يک هسته، تحت مسئوليت مسئول خود قرار داشته فقط در مقابل او مسئول هستند، ارتباط اعضای هسته با رده های بالاتر و يا هسته های ديگر نيز فقط توسط مسئول انجام میگيرد. تشکيلاتی که بر مبنای چنين روشی سازماندهی شده باشد، همچون يک هرم است. يعنی هر چه بالاتر برويم تعداد افراد کمتر است، مزيت بزرگ اين شيوه در اين است که مرزبندی را چه عمودی و چه افقی تامين می کند. و بر اين اساس رده های پائين تر شناخت اطلاعاتی از رده های بالاتر ندارند و همچنين هسته ها نيز از يکديگر اطلاعی ندارند. در اين روش ضريب امنيتی کل تشکيلات بالا می رود.
ب- افقی
در اين روش، هسته ها و گروه ها مستقلا به فعاليت خود ادامه می دهند. اگر چه در اين روش، هدف مصون نگاه داشتن افراد رده های پائين می باشد، ولی با توجه به تجارب گذشته، و ناديده گرفتن مرزبندی، مرزبندی افقی بسيار خطرناک بوده و باعث از بين رفتن کل هسته ها می شود. اين روش بيشتر مناسب جريانات و گروه های پارتيزانی است، نه هسته های مخفی. البته در صورتی که بخواهيم از اين روش استفاده کنيم بسيار مهم است، که تعداد افراد هسته از سه نفر بيشتر نباشند-بخاطر نوع چینش هسته-،و اعضای هسته های مختلف هيچ شناخت و اطلاعاتی از اعضای ديگر هسته ها نداشته باشند.
مرزبندی از نظر موضوع
اين مرزبندی، محدوديتی است که آگاهانه از طرف يک عضو و يا مسئول هسته در باره موضوع بخصوصی اعمال می گردد.چنانچه مسائل مطرح شده در اين بخش را بخواهيم مختصرا مرور کنيم به اين جمع بندی می رسيم که از همان هنگامی که فرد جديدی به هسته وارد می شود، اطلاعات او نيز بايد محدود گرديده و از درز کردن آن به بيرون جلوگيری شود. هر چه کمتر بدانيم-اطلاعات- کمتر خواهيم گفت. وقتی هيچ ندانيم چيزی هم نمی توانيم بگوئيم. هسته ها تا آنجا که ممکن است بايد از نظر اعضا کوچک بوده و بتوانند مستقلا خود را حفظ بکنند. تماس با اعضای ديگر حوزه و يا رده های بالاتر تا آنجا که ممکن است محدود و کم باشد. برای گرفتن تماس با دیگر هسته ها بايد از روشهای مخفی کاری استفاده شود.
- رازداری
مقصود از کلمه "راز"، هرگونه خبر و يا اطلاعاتی است که به درد دشمن خورده يا به عبارت دیگر ماهیت هسته را برای مامورین امنيتی مشخص کند. اگر چه در مرزبندی و محدود کردن اطلاعات، دقت زيادی هم می شود، ولی هميشه مقداری از اطلاعات هرگروه يا هسته فعال در ميان اعضاء آن باقی می ماند، بسته به فعال بودن يک حوزه، ميزان اطلاعات نيز بيشتر خواهد بود. البته هسته هائی که هيچ عملکردی نداشته باشند، واضح است که هيچگونه رازی و يا اطلاعات عملی نخواهند داشت.
دستگاه های امنيتی مدام در حال تلاش برای بدست آوردن اطلاعات و اخبار از جريانات فعال سياسی می باشند، در اين زمينه نيز هر گونه خبر، حتی به نظر ما جزئی و پيش پا افتاده را جمع آوری کرده و با توجه به نيروی انسانی و امکاناتی که دارند آنها را در کنار هم گذاشته و ردهائی از جريانات سياسی بدست می آورند. از همين رو ما بايد به مسائل جزئی نيز توجه داشته باشيم و از درز کردن هر خبر کنترل نشده و زيان بخشی درباره خود جلوگيری نمائيم. سازمان های اطلاعاتی هميشه بدنبال اين نوع اطلاعات هستند: نام، آدرس)محل سکونت و کار(، شماره تلفن، آدرس ايميل، روابط خانوادگی، مسافرت، نمونه دست خط، روابط بين هسته ها در درون کشور، و خارج از کشور، نقاط قدرت و نقاط ضعف فعالين سياسی، عقايد سياسی، استراتژی و تاکتيک گروه، اطلاع از وجود نيروهای بالقوه و بالفعل، برنامه کاری و جلسات، عادات و سرگرمی افراد.
نهادهای امنیتی با تکیه بر همین اطلاعات ناچیز و درهم و برهم فعالين سياسی را شناسائی و تحت نظر قرار داده و در موقع مناسب به آنها ضربه بزنند. بسياری از اين اطلاعات ممکن است از نظر افراد عضو هسته های مبارز، اطلاعات پيش پا افتاده ای باشد و به نظر نرسد که در مجموع می تواند برای يک هسته خطر آفرين باشد. اين طرز تفکر با اصول مخفی کاری مغايرت دارد، بايد توجه داشته باشيم که برملا شدن رازها، هميشه زائيده ترس و يا در برابر تهديد و شکنجه نيست، بلکه غالبا، نتيجه کم بها دادن به موضوع و ناديده گرفتن اصول مخفی کاری، بی پروائی، سهل انگاری، بی احتياطی و يا پرگوئی است.
در این مقاله تلاش کردیم تا کلیاتی را درباره اصول مبارزه تشکیلاتی و فنون مخفی کاری ارائه کنیم. اما قطعا با توجه به لزوم و اهمیت مبارزه تشکیلاتی و نبود متون آموزشی در این مورد، یکی از اولویت های حرکت، باید تهیه و تدوین اینگونه مقالات باشد.
آذوح