فقر واژه ای کلی است و می توان آن را بدون در نظرگرفتن هویت اجتماعی افراد،برای هر کسی که دارای معیارهای اقتصادی آن باشد،به کار برد و تبعیض،فعالیت هایی که اعضای گروه معینی را از منابع یا پاداشهایی که گروههای دیگر میتوانند بدست آورند محروم میکند.
اگر گفتمان حاکم بر حرکت های آگاهانه هویت طلبانه مردم را عرصه تلاش مدنی ضدفقر ببینیم،دچار بی دقتی شده ایم،بیشتر مردمی که بخشی از مبارزات مدنی هستند فقیرند ولی انگیزه اصلی حرکت خود شناسانه آن تلقی میشود تبعیض است نه فقر.
آذربایجانی که در دوران پسا مشروطه و با روی کار آمدن رژیم خودکامه و تمامیت خواه پهلوی جایگاه استراتژیک و اقتصادی سابق خود را از دست داده و به موجب تبعیضی که رژیم پهلوی در تمام عرصه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بر آذربایجان روا داشت باعث مهاجرت و قلع و قمع شخصیت های مهم و نابودی نهادهای اجتماعی شده بود
تحت سیاست های مرکز گرایی و تمامیت خواهی رژیم پهلوی و نبود امکانات شغلی و رفاهی در شهرهای غیرفارس نشین که موجب مهاجرت افراد ساکن این مناطق به شهرهای مرکزی گردید که در این راستا مردم ناخواسته دست به ترک فرهنگ خودشان کرده و خود را بی ریشه ساخته و برای کسب منزلت و جایگاه اجتماعی و اقتصادی مناسب چاره جزء تلفیق در فرهنگ حاکم نداشتند.
بعد از پیروزی انقلاب 57،امیدها برای دستیابی دوباره به هویت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آذربایجان زنده شد ولی متاسفانه همچنان اندیشه های تمامیت خواهانه رژیم پهلوی در بین برنامه ریزان دولتی مانع بزرگی بر سرراه آذربایجان بود.
حاکمیت مرکزی برای افزایش سلطه خود بر مردم (به خصوص ملل غیرفارس)همواره در صدد به انحصار در آوردن وسایل تولید و خالی کردن و نابودی منابع موجود در شهرهای حاشیه ای بود.
گروهها و جریان های مرکز نشین در راستای دستیابی به تفکرات تمامیت خواهی خود دست به حصر اجتماعی(شیوه هایی که بوسیله آنها گروهها خود را از گروههای دیگر جدا میکند) زده اند و سعی کرده اند کنترل انحصاری بر منابع برقرار کرده و دسترسی به آنها را محدود کنند.خاستگاه قومی،زبان یا مذهب ممکن است برای ایجاد حصر اجتماعی مورد استفاده واقع شوند.
طرد نوعی حصر اجتماعی است که به استراتژیهایی اطلاق میشود که گروها برای جدا کردن بیگانه ها از خودشان و ممانعت از دسترسی آنها به منابع ارزشمند اتخاذ میکنند.مانند اتحادیه های سفید در ایالات متحده آمریکا در گذشته،به عنوان وسیله ای برای حفظ امتیازات خود،سیاهان را طرد و از عضویت محروم کرده اند.
حصر اجتماعی که به نوعی برای ما آشنا است و جریان های مرکزگرا همواره با برچسب زدند مانع توزیع عادلانه قدرت سیاسی و اقتصادی در جامعه شده اند.
نمونه ی چنین عملی در لایحه ششم بودجه ی سال 96 عینیت یافت و با کاهش چشمگیر بودجه های استانی، شهر های آذربایجان از یک سو و افزایش چندین برابری مالیات این شهرها نسبت به شهرهای مرکزی یا در واقع دوردانه های مرکزی میتوانیم طرد شدن آذربایجان از چرخه ی اقتصادی ایران را به وضوح مشاهده کنیم که موجب انزوای بیشتر آذربایجان از لحاظ اقتصادی به خصوص سرمایه گذاری خواهد شد که به دنبال آن باید به نظاره آسیب های اجتماعی و فرهنگی مردم آذربایجان بنشینیم.
قایناق:دموکراسی و توسعه،آدریان لفت ویچ،مترجم:احد علیقلیان و افشین خاکباز
2_جامعه شناسی،آنتونی گیدنز،ترجمه منوچهر صبوری
3شهروندی چند فرهنگی،ویل کیملیکا،مترجم:ابراهیم اسکافی
آذربایجان بیلیم یوردونون اوجاغی
کانال تلگرامی کانون های شعر_ادب و فرهنگ_اندیشه دانشگاه شهید مدنی آذربایجان