در روز 24 آوریل/ 4 اردیبشهت 1396 شاهد بودیم که حاکمیت صلیبی ضدتورک و ضد عرب و ضداسلام و ضدانسان جمهوری اسلامی ایران همان گونه که هر سال این کار را می کند، در تهران، پایتخت کشور مسلمان نشین ایران، با حمایت کامل امنیتی از طرف نهادهای اطلاعاتی- امنیتی حاکمیت و اسکورت دو طرفه و تنگاتنگ کادر نیروی انتظامی اجازۀ تظاهرات نژادپرستانۀ ضدتورک، ضدتورکیه و ضد آزربایجان به صلیبیان ضد اسلام و ضدتورک و ضدعرب را به ارمنیها و کوردها و پانفارسها داد. در این باره دکتر صادق زیباکلام، سیاستمدار انگلوفیل مشهور کوردپرست و ضدتورک و از تئوریسینها و ایدئولوگهای اصلاح طلب و رفسنجانی پرست و یکی از فیگورهای به ظاهر دموکرات و در اصل فاشیست رژیم جمهوری اسلامی ایران که مطابق معمول نژادپرستان هزارچهرۀ مکار پانفارس، گاه به میخ می زند و گاه به نعل، گاه به زنان قهرمان ملت تورک قاشقای حمله می کند و گاه از فتحعلی شاه تورک قاجار حمایت می کند؛ گاه از لزوم دادن اورمو به کوردها حمایت می کند و گاه خطر قدرت گیری حرکت ملی ملت تورک را آزربایجان و کل ایران گوشزد می کند، دربارۀ تظاهرات صلیبیان داشناک پرست ارمنی در مقالهای در روزنامه قانون در مورد اجازه یافتن ارامنه مثل سالهای گذشته برای راهپیمایی اعتراضآمیز در ایران نوشت: «این اجازه از سر حمایت از ارامنه یا ملاحظات بشردوستانه نیست، بلكه به این خاطر شاهد راهپیمایی ارامنه ایرانی در تهران بودیم كه بین تهران و آنكارا بغض و كینهای وجود دارد»!
در این مقاله من اوجالان ساوالان، یکی از تحلیل گران حرکت مقدس ملی ملت تورک در آزربایجان جنوبی و کل ایران ثابت خواهم کرد که این مأمور کارکشتۀ ضدتورک و کوردپرست و ارمنی پرست استعمار نژادپرست صلیبی انگلیس، دقیقاً به این هدف، تحلیل بالا را نوشته، که افکار عمومی ملت تورک و کل ملل ایران را از ماهیت حقیقی اصیل حاکمیت صلیبی ضدتورک و ضد عرب جمهوری اسلامی ایران منحرف کند و حرکت نژادپرستانۀ ضدتورک جمهوری اسلامی را موردی و اتفاقی بشمارد، نه ذاتی. در این مقاله ثابت خواهم کرد که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران ذاتاً و ماهیتاً صلیبی ضدتورک و ضد عرب است و این ربطی به اتفاقات سیاسی روز و کینه داشتن با آنکارا و امثال این تحلیلهای خاله زنکی و سخیف این استاد رشتۀ امور سیاسی در دانشگاه تهران (؟) ندارد و صادق زیباکلام، این مهرۀ مرموز و خطرناک و کارکشته و آموزش دیدۀ استعمار صلیبی انگلیس، با این حرفها می خواهد «ایز گم کند». همچنین ثابت خواهم کرد که این مأموریت صلیبی جمهوری اسلامی ایران بود که جنگ مسلمان کش و استعماری ایران و عراق که می توانست 2 سال طول بکشد، 8 سال تمام طول کشید و هزاران هزار انسان غافل ملت تورک و ملل دیگر ایران با تبلیغات صلیبی حاکمیت فارس- شیعۀ جمهوری اسلامی ایران، در جنگی نافرجام و بیهوده قربانی مطامع استعماری صلیبیان ضدتورک و ضدعرب انگلیس، روسیه، آمریکا، فرانسه، آلمان، چین و غیره شدند و نیز ثابت خواهم کرد که چرا جمهوری اسلامی ایران ظاهرا برای در حاکمیت نگه داشتن بشار اسد و در اصل به خاطر مأموریت صلیبی از طرف اربابان صلیبی خودش انسانهای بی گناه و بی سلاح تورک و عرب را در سوریه نسل کشی می کند و ... .
ماحصل بحث این که دعوت می کنم از اندیشمندان و تئوریسینها و صاحبان فکر و اندیشه و قلم و مسئولیت در حرکت ملی آزربایجان که تعداد آنها با خودم، خوشبختانه حدوداً پنجاه نفر است، با نوشتن تحلیلهای روشنگر و افشاگر خودشان، اجازه ندهند امثال این روباههای مکار پانفارس مرموز و نیرنگباز استعمار صلیبی انگلیس که گاه برای جلب اعتماد جوانان تورک ما گاه از فتحعلی شاه قاجار تعریف و تمجید می کند و گاه اورمو را به کوردهای تروریست همخون و همفکر خودش حاتم بخشی می کند؛ گاه تورکیه را کشوری توسعه یافته می شمارد و گاه در بارۀ حرکت مقدس ملی ملت تورک آزربایجان اظهارات سخیف دلسردکننده می گوید و آزربایجان و ما فعالان صاحب فکر و اندیشه حرکت ملی را که به اندازۀ ده تا صادق زیباکلام شعور سیاسی و بصیرت ملی و سواد داریم، به دلیل همراه نشدن ما و ملت تورک ما با جنبش استعماری و پان ایرانیستی سبز، فاقد شعور سیاسی می شمرد، با فرصت طلبی و اظهارات این چنینی محبوب قلبهای جوانان ملت تورک شود. این مقاله ام به منزلۀ تبر به پیکر نحس صادق زیباکلام و صادق زیباکلامهای پانفارس ضدتورک و کوردپرست صلیبی انگلیسی است.
بیست و پنج سال از اشغال سرزمین قاراباغ آزربایجان توسط ارتش تا به دندان مسلح خوانخوار ارامنه داشناک و آسالا می گذرد که این اشغال صلیبی نژادپرستانه با جنایات ضدبشری علیه مردم بی دفاع تورک آزربایجانی در آن سوی آراز همراه بوده است و ارامنه حتی به جنین داخل شکم مادران تورک و نوزادان و کودکان و نوجوانان و زنان و دختران و پیرمردان و پیرزنان بی دفاع و بی سلاح تورک آزربایجان رحم نکرده و جنایتهایی مرتکب شده اند که وجدان کل بشریت را تا ابد با ناخن خواهدخراشید و خونالود خواهدکرد. سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و ارتش روسیه در جریان این اشغال با ارامنۀ اشغالگر داشناک و آسالا همکاری نظامی و لوجستیک کامل داشتند. امروز هم شاهدیم که جمهوری اسلامی ایران، که ادعای اسلام و مسلمانی و تشیعش گوش مردم عالم را کر کرده است، سالهاست به بهانۀ نسل کشی موهوم و دروغین ارامنه به دست سربازان عثمانی که چیزی جز دروغ و پروپاگاندای نژادپرستانۀ صلیبی ضدتورک نیست، در روز 24 آوریل/ 4 اردیبشهت در تهران، پایتخت کشور مسلمان نشین ایران، با حمایت کامل امنیتی از طرف نهادهای اطلاعاتی- امنیتی حاکمیت و اسکورت دو طرفه و تنگاتنگ کادر نیروی انتظامی اجازۀ تظاهرات نژادپرستانۀ ضدتورکیه ای و ضد آزربایجان به صلیبیان ضد اسلام و ضدتورک و ضدعرب را به ارمنیها می دهد و بلکه این تظاهرات با برنامه ریزی و توصیۀ خود جمهوری اسلامی ایران و همراهی پانفارسها و پانکوردهای حاکمیت با ارمنیها انجام می شود. این در حالی است که بیش از نیمی از جمعیت هشتاد میلیونی کشور ایران را تورکان مسلمان (اعم از آزربایجانی، تورکمن، قاشقای، افشار، خلج، خوراسانلی، بیچاقچی و غیره) تشکیل می دهد و اقلیت ارامنه بیش از چندصد هزار نمی شوند. امسال هم علی رغم این که فعالان حرکت ملی ملت تورک آزربایجان به حاکمیت در بارۀ برگزاری این شو نژادپرستانۀ ضدتورک در تهران توسط ارامنۀ صلیبی حامی داشناکسیون و طرفدار رژیم غاصب قاراباغ اخطار داده بودند، اجازۀ برگزاری این نمایش نژادپرستانه را در شهر تهران که بیش از نه میلیون از جمعیت سیزده میلیونی آن تورک است، با اسکورت امنیتی تنگاتنگ نیروی انتظامی رژیم داده شد. در این نوشته قصد نداریم که دروغ بودن ادعای ارامنه در نسل کشی موهوم سال 1915 م. را اثبات کنیم. کارهای خوب زیادی از طرف صاحبان قلم تورک در این زمینه شده است ما هم این کار را دو سال پیش و با تألیف و ترجمۀ مقالۀ «و اینک نسل کشی کنندگان حقیقی» انجام داده ایم که در سایت آذوح نیز منتشر شد:
http://azoh.info/index.php?option=com_jdownloads&Itemid=27&view=viewdownload&catid=2&cid=2299
اصطلاح صلیبی و صلیبی گری و تمایز آن با مسیحیت
ارمنستان یک کشور یا بهتر بگوییم یک پروژۀ سیاسی صلیبی است. این که ما در نوشته هایمان این همه روی اصطلاح سیاسی- دینی «صلیبی» تأکید می کنیم بی دلیل نیست. صلیبی با مسیحی تمایز دارد. هرچند در مسیحیت علی العموم گرایشهای صلیبی بوده و هست و در فلیمها و کارتونهای آمریکایی نیز شاهدیم، که در فیلمهای سینایی و کارتونهایشان که موضوعشان به قرون وسطی یا گذشته برمی گردد، بر روی در چوبی خانه ها و کلیساها برای تبرک و تیمن شکل «صلیب» و بر روی در چوبی توالتهایشان شکل «هلال» که سمبل اسلام و مسلمین است، حک و سوراخ می کردند؛ اما باید خاطرنشان کنیم که اساساً صلیبی گری با مسیحی گری متمایز است. فرق صلیبی گری با مسیحیت این است که مسیحیت یک دین پذیرفته شده است که پیروان بسیاری در تمام دنیا دارد و لزوماً وجهۀ نژادپرستانۀ سیاسی- عقیدتی ضدتورک و ضد عرب و ضد اسلام ندارد؛ اما صلیبی گری یک آیین سیاسی- عقیدتی است که پیروان آن قتل و غارت و نسل کشی بی رحمانۀ تورکان و عربها، یعنی مسلمانان و در صورت لزوم یهودیان را به منظور تاراندن آنها از سرزمین مادریشان و اشغال سرزمین مادری آنها، به صورت سیستماتیک و با سوء استفاده از روحانیت جنایتکارشان، اعتقاد و اهتمام دارند و به مغزآلایی تمام کودکان و نوجوانان و جوانان و تمام انسانهای ملتهایشان برای «تورک کشی» و «مسلمان کشی» به عنوان یکی از اصول دین مسیحیت در کلیساها و مراکز دینیشان می کوشند و با تمام وجود به آن عمل می کنند؛ یعنی صلیبی گری یک ایدئولوژی نژادپرستانۀ ضدتورک است که با تعالیم دینی در کلیسهای خاص که اکثرشان کلیسهای اورتدوکس هستند، وجهۀ مذهبی- سیاسی خاص می گیرد و دقیقاً مثل مذهب جعلی شیعۀ ضدتورک و ضدعرب شعوبی پارسی، صورت بنیادگرایی ایدئولوژیک مذهبی نژادپرستانۀ ضدتورک و ضد عرب و ضد اسلام و ضد انسان می گیرد. صلیبی گری ضد تورک هم اکنون در کشورهایی مثل ارمنستان اشغالی و روسیه و یونان الگوی فکری و عقیدتی حاکم و غالب حاکمیت آن کشورهاست. اما چرا در ایران، ملا- سیدهای حاکمیت ضدتورک و ضد عرب جمهوری اسلامی ایران، با وجود ادعای اسلام و مسلمانی، صلیبی تر از صلیبیان شده اند و عملاً هم حامی ارمنیهای اشغالگر قاتل تورکان مسلمان و شیعۀ آزربایجان هستند و هم در جریان اشغال خاک کشور مسلمان نشین آزربایجان با ارامنه و روسهای صلیبی همکاری نظامی کرده و می کنند؟ این نکته ای است که در حد توان به آن پاسخ خواهیم داد.
قاعدۀ نفی سبیل در اسلام
در فقه اسلامی قاعدۀ مهمی وجود دارد به نام «قاعدۀ نفی سبیل». این قاعده قاعده ای شامل و قاطع است که راه هرگونه همکاری و کمک به دشمنان مسلمانان را بر همۀ مسلمانان به ویژه بر حاکمان ممالک اسلامی و عالمان و فقها می بندد. نفی سبیل قاعدهای اسلامی است که هرگونه تسط کفار بر مسلمانان را در هر زمینهای از جمله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، جایز نمیشمارد. از مهمترین آیات قرآنی که بر اصل نفی سبیل دلالت دارد آیهٔ ۱۴۱ سورهٔ نساء است: «الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا». ترجمه: «همان منافقان که در انتظار فرصتند تا اگر فتحی از ناحیه خدا نصیب شما شود خود را از شما دانسته، می گویند: مگر ما با شما نبودیم و اگر نصیب کافران شود به آنان می گویند: مگر نبود که ما رهنمودهای خود را به شما قبولاندیم و نمی گذاشتیم به دین مؤمنین بگروید، ولی خدا در قیامت بین شما حکم خواهد کرد و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مومنان داشته باشند».
این قاعده یا اصل که اجازۀ کمترین و کوچکترین تسلط را به مشرکان و کافران ضد اسلام از سوی هر مسلمانی که باشد، نمی دهد، در اسلام مورد تأکید و لازم الاجرا است. کما این که ملا-سیدهای پانفارس ضدتورک ایران نیز به قصد ظاهرسازی و ریا و عوام فریبی مطالبی در این مورد در اینترنت دارند:
در اسلام حقیقی، و نه اسلام ملا- سیدهای صلیبی فراماسون پانفارس مذهب جعلی فارس- شیعۀ حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، لزوم مبارزه و جهاد با کفار و مشرکان متجاوز به خاک سرزمینهای مسلمانان دیگر تا بازپس گیری کامل مناطق اشغال شدۀ مسلمانان از آنها الزامی است. حداقل اگر به دلیل قدرتمند بودن مشرکان و کافران جهاد میسر نشد، مسلمانان حداقل خود را ملزم می کنند که کشور اشغالگر و متجاوز صلیبی را، بایکوت کنند و هیچ گونه روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی با آن کشور برقرار نکنند، تا از فقر و استیصال مجبور شود سرزمین اسلامی را که اشغال کرده است، تخیله کند و حد خود را بشناسد. امری که اگر ایران در دست یک حکومت اسلامی حقیقی بود، حتماً تحقق می یافت.
اما حکایت ملا-سیدهای حاکمیت پانفارس ضدتورک و ضدعرب جمهوری اسلامی ایران چیز دیگری است. آنها نه تنها با مشرکان صلیبی متجاوز خونخوار ارمنی هیچ دشمنی ندارند، بلکه دوست گرم و صمیمی و «برادر» و حامی آنها نیز هستند. در این بیست و پنج سالی که از اشغال قاباغ توسط ارمنیان متجاوز جنایتکار صلیبی می گذرد، حاکمیت صلیبی جمهوری اسلامی ارمنستان اشغالی و اشغال کنندۀ قاراباغ مظلوم را برادر و همخون و همنژاد و هم مسلک آریایی می داند و به اندازۀ هزاران میلیارد تومان بنزین، روغن، مایحتاج زندگی، تسلیحات جنگی و امثالهم از مرز «نوردوز» آزربایجان شرقی به این برادران و خواهران صلیبی اش کمک بلاعوض می رساند. ایران در بیست و پنج سال اخیر تبدیل به شاهراه حیات صلیبیان ارمنی شده است و اگر ایران نبود کشور ارمنستان که فاقد نفت و گاز است، تا به حال دهها بار تسلیم شده بود و خاک قاراباغ را تخیله کرده بود اما حمایتهای بی دریغ و گستردۀ ایران سبب شده است که ارمنستان بتواند مناطق اشغالی را در چنگ خودش نگه دارد. آیا حاکمیت جمهوری اسلامی مسلمان است؟ پس چرا در حالی که خدا در قرآن، سوره آل عمران آیه 28، به صراحت گفته است که «لَا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یفْعَلْ ذَلِكَ فَلَیسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَیحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ» «افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطهای با خدا ندارد (و پیوند او به کلی از خدا گسسته میشود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید. خداوند شما را از (نافرمانی) خود، برحذر میدارد؛ و بازگشت (شما) به سوی خداست»، جمهوری اسلامی ایران به کمکهای حیاتی مالی و تسلیحاتی به ارمنستان اشغالگر صلیبی می پردازد؟ در این مقاله به ماهیت اصلی رژیم ضدتورک، ضد عرب، ضد اسلام و ضد انسان جمهوری اسلامی ایران یعنی ماهیت صلیبی آن می پردازیم.
ماهیت صلیبی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران
همین جا باید خاطرنشان کنم که کل جامعۀ پان ایرانیست و پانفارس، چه طرفداران جمهوری اسلامی ایران و چه اوپوزیسیون قلابی ضد تورک، ضد عرب و ضد اسلام خارج نشین جمهوری اسلامی به مرض دهشتناک تورک ستیزی ایدئولوژیک و برادری آیینی صلیبی با ارمنیان و کل جهان صلیبی ضدتورک و ضد عرب مبتلا هستند؛ اما نکته این جاست که اوپوزیسیون جمهوری اسلامی علناً اسلام ستیز و عرب ستیز است و ادعای مسلمانی و تشیع هم نمی کند؛ اما جمهوری اسلامی ایران ادعای اسلام و تشیع دارد و این جاست که موضوع بسی حساس می شود؛ چرا که ملا-سیدهای شیطان سیاسی حاکمیت ضدتورک و ضد عرب با سوء استفاده از تظاهر به اسلام و مخصوصاً به مذهب سیاسی تشیع توانسته اند تعداد کثیری از مردم غافل تورک آزربایجان را به دام تبلیغات قدرتمند اما پوچ خود بیندازند و انسانهای ساده و غافل و عموماً بی سواد و مذهبی تورک را ضدتورک و ضدتورکیه و ضدآزربایجان کند. این جاست که این موضوع تظاهرات ارمنیان صلیبی در تهران تحت حمایت و حفاظت کامل حاکمیت صلیبی جمهوری اسلامی ایران برای ما مبارزان راه آزادی ملت تورک در آزربایجان جنوبی و کل ایران به منزله مبارزه برای مرگ یا زندگی جلوه می کند.
باید بگوییم که این رژیم اساساً «جمهوری» نیست چون که اگر جمهوری بود بر خلاف میل و عقیدۀ جمهور مردم ایران، که مسلمان هستند، از کشور اشغالگر و جنایتکار صلیبی ارمنستان، که خون هزاران هزار مسلمانان بی گناه تورک را ریخته و خاک کشور مسلمان آزربایجان را اشغال کرده و یک میلیون مسلمان تورک را آوارۀ دشت و بیابان کرده حمایت علنی و قاطع نمی کرد. مسلمان در نظر ما ملت تورک، کشور عربستان است که قاراباغ آزربایجان را اشغالی خوانده است و ارمنیها را اشغالگر خاک کشور مسلمان آزربایجان و در نتیجه ارمنستان را به رسمیت نمی شناسد؛ مسلمان در نظر ما پاکستان است که در موضع اشغالگر بودن ارمنستان، در کنار آزربایجان است. جمهوری اسلامی ایران هرگز مسلمان نیست بلکه حاکمیت ملا- سیدهای صلیبی فراماسون پانفارس بر ایران است.
این تمام ماجرای برادری آیینی ماسونی بین جمهوری اسلامی ایران با ارمنستان نیست. بلکه موضوع عمیق تر و حساس تر از اینهاست. در ارمنستان و در شهر ایروان اشغالی، سه مجسّمه ساخته و برپا کرده اند: دو تا از آنها «تورک» هستند؛ به یاد دو نسل کشی ارامنه (همه دروغ) و یکی از آنها مجسّمۀ «مسلمان» است. و بچّه های معصوم ارمنی را که تازه به دبستان می روند، مجبور می کنند تا به آن سه مجسّمه سنگ بیندازند! درست مثل حاجیهای مسلمان در مکّه و در مراسمِ «رمی جمرات» به سنگ نماد شیطان (ابلیسک) سنگ می زنند! هر دختر و پسر ارمنی که ازدواج می کند، آنها را هم موظف می کنند که برای تبرّک و تیمّن بخشیدن به زندگی جدیدشان به سنگ اندازی آیینی به آن سه مجسّمه، که در نظرشان سمبل شیطان هستند، با آداب و مراسم مذهبی کلیسای اورتدوکس ارمنستان بپردازند. سیّد محمّد خاتمی فراماسونر یزدی رئیس جمهور فراماسون وقت ایران که عمق کینه و خیانت و خباثت و جنایت او در حقّ تورکان ایران بر همه روشن است و البته این ویژگی رفسنجانی فراماسون، خامنه ای فراماسون، روحانی فراماسون و کلّ ایدئولوگها، تئوریسینها و کلّ مسئولانِ نظام جمهوری اسلامی ملّا و غیر ملّا، بلا استثنا است، در سفرش در زمان ریاست جمهوری اش به ارمنستان به نزدیک آن مجسّمه ها در ایروان رفته و مثل کشیشهای ارمنیها آنها را سنگ زده بود! آیا اینها اتفاقی است و پس زمینۀ آیینی و اعتقادی ندارد؟ آیا مذهب سیاسی و جعلی اسلام آریایی یا تشیع شعوبی فارسی که ایدئولوژی غالب و محوری و بنیادین جمهوری اسلامی ایران است، «برادری آیینی» با ارمنیان و روسهای صلیبی و چینیهای تورکخوار دارد؟ آیا روابط گرم و برادرانۀ سران حاکمیت جمهوری اسلامی ایران با ارمنیان و روسها و چینیها نشان دهندۀ برادری جهانی و آیینی نژادپرستی ایدئولوژیک پانفارسهای مذهبی ایران با فاشیسم مذهبی صلیبی ارمنی نیست؟
جمهوری اسلامی ایران اصالتاً و ماهیتاً صلیبی است و با صلیبیان این همانی دارد
باید خاطرنشان کنیم که موضوع حتی عمیق تر از یک برادری آیینی و صلیبی است. در کتاب اینترنتی ایران یا ارن؟ که توسط سایت آذوح نشر شد، با بررسی تحلیلی تاریخ، ریشه های مذهب شعوبی شیعه فارس را از بدو اسلام تا به امروز برکاویدیم و نشان دادیم که شیعیان شعوبی با تشکیل دادن سازمانهای سری و زیرزمینی در همان دو قرن اول صدر اسلام، به نشر افکار و عقاید ضد اسلامی زردشتی و صلیبی و یهودی و هر آنچه زمینه و مایۀ ضدتورک و ضد عرب و ضداسلام داشت، پرداختند و ماحصل تلاشهای شبانه روزی آنها نوشتن بیش از چهل شاهنامه به نظم و نثر شد که از میان آنها شاهنامۀ فردوسی، ملای نژادپرست شعوبی ضدتورک و ضد عرب، مشهور و ماندگار شد و متاسفانه توسط شعوبیان و حتی به دستور شاهان غافل تورک، امثال محمود غزنوی تورک و بایسنقور میرزای تورک نساخی و ماندگار شد. در جریان جنگهای صلیبی نیز شیعیان فاطمی و شعوبی در کنار دشمنان خونخوار صلیبی بودند و به مبارزان مسلمان تورک و عرب با جاسوسی و به عنوان ستون پنجم دشمن، ضربات سهمگینی وارد ساختند تا این که در زمان مغولان با نسل کشی انسانهای بی شمار تورک سنی در قلمرو خوارزمشاهیان توسط مغولان، شعوبیان ضدتورک و ضدعرب جانی تازه گرفتند و در زمان صفویان جریان شعوبی ضدتورک به تنها قدرت سیاسی ایران تبدیل شد. آغاز تیره روزی تورکان ایران و جهان از زمان روی کارآمدن صفویان بود. بعد از صفویان هرچند نادرشاه افشار تورک به تنهایی کوشید که موضع ضد تورک و ضد اسلامی صفوی را تعدیل کند؛ اما قربانی توطئه شد و بعد از او قاجاریان، همانند غزنویان و تیموریان تورک نتوانستند ماهیت حقیقی مذهب تشیع شعوبی فارسی را که دیگر بسیار قدرتمند شده بود، درک کنند و در زمان آنها ملا-سیدهای تشیع شعوبی ضدتورک و ضد عرب توانستند به صورت دسته جمعی وارد لژهای مخفی و زیرزمینی فراماسونی شوند و بعد از طی مدارج و مفعول شدن آیینی- ماسونی با کمک انگلیس با راه انداختن انقلاب صلیبی ضدتورک و ضدعرب و ضد اسلام مشروطیت با یک تیر دو نشان بزنند: هم حاکمیت تورک قاجار را تضعیف کنند و هم کمر آزربایجان تورک را با خیانت به مبارزان ظلم ستیز آن، ستارخان و باقرخان، بشکنند و جالب این که در این راه ارمنیهای داشناک صلیبی، از قبیل یپرم خان که به جلد انقلابیون درآمده بود و با کشتن ستارخان و قتل سیصد تفنگچی تورک همراه او، مأموریت صلیبی ضدتورک و ضدعرب خود را به انجام رساند. یپرم خان نیز مثل همۀ ارامنه داشناک و هینچاک، با دل و جان حامی پیروان مذهب تشیع سیاسی شعوبی شیعه- فارس بود. تفصیل این تحلیل را در کتاب زیر می توانید بخوانید:
http://azoh.info/index.php?option=com_jdownloads&Itemid=27&view=viewdownload&catid=2&cid=697
در این جا سوالی مهم و حیاتی پیش می آید؟ آیا ملا- سیدهای حاکمیت جمهوری اسلامی به صورت اتفاقی ضدتورک و ضد عرب و صلیبی شده اند یا ماهیت اصلی و حقیقی عقیده و مذهب و مرامشان همین است. با توجه به آنچه در این مقاله گفتیم معلوم است که مذهب سیاسی و جعلی و خطرناک تشیع شعوبی فارسی، از اساس و بنیان و از بدو شکل گیری اش تا کنون اساساً شاخۀ مهمی از صلیبی گری ضدتورک و ضدعرب بوده و هست و این ارمنی پرستی و ارمنی نوازی و نیز روس پرستی و روس نوازی سیدعلی خامنه ای، مأمور صلیبی مفعول فراماسون هرگز اتفاقی نیست و مأموریت صلیبی- ماسونی او و همۀ سردمداران جمهوری اسلامی ایران همین است که در اصل همه با هم فامیل و خویشاوند هستند و اصلشان صلیبیان آمده از عراق و لبنان و سوریه است. بارها گفته ایم و بار دیگر می گوییم اصل، ذات، جوهره، گوهر، اساس، بنیان و ماهیت وجودی جمهوری اسلامی ایران، صلیبی- ماسونی ضدتورک، ضدعرب و ضداسلام و ضدانسان است و انگلیس، روسیه، آمریکا، فرانسه، چین و آلمان، برای این خمینی و ملا-سیدهای جنایتکار حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را تربیت کردند؛ تعلیم دادند و به حاکمیت رساندند و با بازیهای سیاسی مسخره مثل اسرائیل ستیزی و آمریکا ستیزی و غیره تقویت کردند و به قدرتی در منطقۀ خاورمیانه تبدیل کردند که به توسط این رژیم دست نشاندۀ صلیبی نوکرصفت ضدتورک و ضدعرب و ضداسلام، در منطقه خاورمیانه به مسلمان کشی صلیبی (تورک کشی و عرب کشی) دست بزنند و منطقه را با ایجاد و تقویت گروههای بنیادگرای جعلی سنی دیگر، امثال طالبان، داعش و غیره مدام پرآشوب و قتل و خونریزی نگه دارند تا هم نفت و گاز و معادن طلا و مس و مواد معدنی و ثروتهای روزمینی و زیرزمینی و عتیقه جات و همۀ هست و نیست کشورهای مسلمان نشین منطقه را بی محابا غارت و چپاول کنند و هم با تقویت عنصر صلیبی دیگر، عنصر تروریست و جنایتکار صلیبی کورد، بتوانند تضمینی برای به اتمام رساندن مأموریت صلیبی- ماسونی مهیب خودشان در منطقه باشند که همانا نسل کشی گسترده و مهیب عناصر تورک و عرب و به قدرت رساندن عناصر فارس و کورد است.
هشدار: نسل کشی دیگری در راه است
وظیفۀ ماسونی-صلیبی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و برادری آیینی آن با ارمنیها، روسها و کوردها هر چه هست بی شک فردایی خونین و پر از وحشت مرگ یعنی نسل کشیهای موحش صلیبی برای تورکها و عربهای ایران خواهدساخت. فردایی که طلیعۀ آن با اجرای چنین نمایشهای نژادپرستانۀ ارمنیان صلیبی در تهران و نمایشهای آیینی و حاکمیتی اهتزاز پرچمهای روسیه، ارمنستان، چین و امثالهم در تهران، رشت و دیگر شهرهای ایران توسط هوادارن تیمهای فوتبال پرسپولیس، استقلال و داماش گیلان و امثالهم توسط جوانان فاشیست پانفارس به وضوح و آشکارا دیده می شود. مگر این که انسانهای ملت تورک چه در آزربایجان جنوبی، چه در کل ایران و چه در تورکیه و چه در آزربایجان شمالی و نیز انسانهای جهان عرب، چه در ایران و چه در کل جهان بیدار شوند و فکری به حال ملت تورک و ملت عرب در ایران اهریمن زدۀ صلیبی بکنند. بهوش! فردا بسیار دیر خواهدبود.
اوجالان ساوالان
سه شنبه 05/02/1396 25-04-2017