در گوشه ای از شهر در جاهای تاریک و متروکه در خلوتگاه پارک ها یا در حاشیه ی شهرها و مکانهای کم تردد افراد بیماری نفس های مسمومی که از منقل فقر و فلاکت بلند میشود را می کشند.اعمال و عادات روزمره شان استفاده از آلاتی چون : زر ورق ،پایپ، سرنگ ،انواع فندکهای اتمی ،دستمال کاغذی لوله شده ، بافور و استعمال انواع مواد مخدر صنعتی میباشد. اشخاصی که به دام چهارمین بلای مرگ و میر جهان یعنی اعتیاد افتاده اند. زمانی که تصمیم می گیرند خود را از منجلاب این بلای مخرب رهایی دهند ، در می یابند که دیگر زمانی برای رهایی شدن وجود ندارد و در همان حالت نعشه گی خود فرو رفته و غرق می شوند یا به اصطلاح خودشان در حالت توهم به فضا رفته و پرواز می کنند.و در اوج لذت روز به روز به اعماق دره های تاریک مصیبت و بدبختی سقوط می کنند.
معتاد یا بیمار شخصی است که به علت مصرف مواد شیمیایی و افیونی دچار ضعف اراده در کنترل اعمال شده و به علت عوارضی که به سیستم عصب مرکزی شخص وارد شده از حالت معمولی یک انسان خارج شده است .و به همین دلیل پزشکان نام بیمار را بر روی چنین افرادی می گذارند.بیماری اعتیاد مدارهای عصبی در مغز را دچار اختلال کرده و اختلال در این سیستم ها در مغز باعث بروز عوارض بیولوژیکی ، فیزیولوژیکی، اجتماعی و روحی می گردد. بوجود آمدن چنین اختلالات و عوارض خطرناک در یک انسان آن را تبدیل به موجودی خطرناک نموده است. اگر واضح تر بگوییم این افیون ها انسان را تبدیل به " زامبی " های وحشی و پیشرفته ای کرده است که وجود هر یک از آنها باعث بوجود آمدن زامبی دیگری از نوع خود می شود و تاسف انگیزتر اینکه نه تنها از تعداد این گونه اشخاص کاسته نمی شود بلکه روز به روز شاهد بوجود آمدن این زامبی های پیشرفته هستیم.
یکی از دلایلی که باعث می شود افراد و لایه های ظریف جامعه به فساد ، بزه کاری و اعتیاد روی آورند، معزل بزرگ بیکاری میباشد . در ایران اگر به استان اردبیل توجه بیشتری کنیم در می یابیم که نرخ بیکاری در استان بالاتر از میانگین کشوری بوده به طوری که به گفته ی مدیر کل تعاون ، کار و رفاه اجتماعی استان اردبیل ، میانگین نرخ بیکاری در ایران 11درصد است در حالی که این میانگین در اردبیل 12/8 درصد را نشان می دهد .استان اردبیل در بین 5 استان بیکار کشور قرار دارد.صحبت های اغراق آمیز مسئولان و متولیان امور به چرخه های اقتصاد شهر است که آنرا بگونه ای تعجب برانگیز بزرگ نشان میدهند و شهرک های صنعتی اردبیل را در برنامه های تلویزیونی ، مصاحبه ها و تیترهای روزنامه ها مثال می زنند از این شهرک ها به عنوان قطب اقتصاد کشور یاد می کنند.در حالی که صاحبان کارخانه ی شهرک های صنعتی 2 ، 1 که بودجه ی کافی برای پرداخت حقوق حداقل کارگران خود را ندارند ورشکسته می شوند و هر کدام به نوبه ی خود در صف تعطیل شدن ایستاده اند .البته جای گفتن دارد که بیشتر این کارخانه ها ورشکسته و تعطیل شده اند یا فقط بنای کارخانه ها باقی مانده است . بهتر است مسئولان نام شهرک ارواح را روی آنها بگذارند تا شهرک صنعتی و قطب اقتصاد.اگر در جامعه بسط اقتصاد و کار پهن باشد ما دیگر شاهد جرم و بزه کاری ، فساد و اعتیاد و نابودی جوانان و عزیزانمان نخواهیم بود.آمارهای کشوری نشان می دهند که آمار معتادین استان اردبیل زیر 30 سال می باشد موضوعی که بسیار نگران کننده است مطلبی که به خاطر آن باید زانوی غم بغل گرفت و گریست.آماری که لایه های ضخیم فرهنگی ، هنری ، اجتماعی و زیبایی شهر را رفته رفته نازک تر می کند.
در دهه های 70 ، 60 اعتیاد در اردبیل مختص پیر مردهایی بود که بنا به توصیه های اشتباه از مواد مخدر سنتی نظیر " تریاک " به عنوان مرحمی برای درمان دردهایی نظیر:کمر درد ، پا درد ، خستگی ناشی از کارهای سنگین و ... استفاده می کردند اما امروزه باید این حقیقت تلخ را به خود بقبولانیم که وضعیت اعتیاد در جوامع امروزی بسیار حاد و وخیم می باشد همان طور که پیش تر به این مهم اشاره نمودیم بیکاری و کمبود امکانات باعث روی آوری جوانان به اعتیاد می شود.کمبود و عدم سرگرمی های خاص نبود امکانات ورزشی و تفریحی در سطح شهر باعث علاقه مندی نوجوانان و جوانان به قهوه خانه های سنتی و زیر زمینی می شود که نوجوانان در همان سنین ابتدایی با جو و محیط کاذب حاکم بر فضای قهوه خانه ها آشنایی می یابند .طوری که یک جوان کم تجربه مرام و درس کامل اراذل و اوباش، لات بازی و دوستی های افراطی را از سیستم و مکتب قهوه خانه های امروزی یاد می گیرد .امروزه قهوه خانه ها پاتوق اکثر جوانان کنجکاو شده است .سیگار و استعمال بیش از حد قلیان باعث بوجود آمدن پلی بسوی مواد مخدر و اعتیاد میشود .و هر چه قدر استفاده از آنها بیشتر شود پایه های این پل ارتباطی نیز مستحکم تر می شود.همین افراطی گری ها و تبادل افکار کاذب باعث شده است آمار زندانیان اردبیل رقمی را بیش از حد معمول نشان دهد ، که
اکثر زندانیان را جوانان و معتادان تشکیل می دهند .به جای اینکه مسئولین به فکر تدبیر باشند آمار واقعی معتادین و زندانیان را پنهان نگه می دارند.کتمان حقیقت و آمارهای واقعی چیزی جز بدبختی را سراغ نمی آورد .فضای آلوده ی بندهای
زندان ، کمبود امکانات بهداشتی ،آمار بیش از حد زندانیان و کمبود جا و ... نفس کشیدن و ادامه ی فعالیت روزانه را برای هر ورودی و زندانی معمولی دشوار می کند . فضای آلوده ی حاکم بر بند زندانها اثرات روانی و مخربی را روی زندانیان گذاشته است به طور مثال در زندان مرکزی اردبیل بند پذیرش که بند ورودی می باشد بیش از 90 درصد بند را معتادان تشکیل می دهند و مسئولان بند " متادون" (methadone)را که خود نیز جزو مواد مخدر و از مشتقات "مرفین" به حساب می آید آلترناتیو ی برای دیگر افیونهای زندانیان کرده اند .که مصرف همین متادون نیز عوارض جبران ناپذیری را روی فرد معتاد می گذارد.
یکی از دوستان بنده که زمانی در زندان مرکزی اردبیل بود ، در بدو ورود به بند پذیرش سرباز بند به او این جمله را گفت : "به بند زامبی ها خوش آمده ای با زامبی ها لحظات خوبی را برایت آرزومندم" . یعنی جایی که شرور، مفسد ،دزد، جانی و معتاد ترین افراد جامعه جمع شده باشند ، روی آنها نامی بهتر از زامبی نمی توان گذاشت.موضوع مهم و قابل تامل اینجاست که قسمت های بیشتر شهر اردبیل تمام شرایط و ویژگی های شهر زامبی ها را دارد .از مرکز شهر گرفته تا حاشیه های شهر ،کنار رودخانه های خشک و گندیده ،لبه ی جوی های پهن ، زیر پل های بد بختی ،کنج آوارها و زیر سقف های فرو ریخته،داخل قبر ها که اخیرا نیز به گور خواب ها معروف شده اند و ... موجی از معتادانی را می بینیم که فضای شهر را به کلی دگرگون کرده اند که اردبیل را نیز تبدیل به مرکز شهر معتادین (زامبی ها) کرده است.گور خواب هایی که اسکلت ساختاری و بند بند وجودشان از دور نمایان و قابل رویت است هر روز آرزوی مرگ می کنند و تنها دلخوشی آنها آن گوری است که برای همیشه خانه ی ابدی آنها خواهد بود.مثال کامل برای این موضوع پارک " جیرال " می باشد که در یکی از محلات اردبیل واقع می باشد. به جای سرگرمی ، تفریح، ورزش و استفاده از فضای سبز آن تبدیل به خلوتگاه معتادانی شده است که دیگر برای ادامه ی زندگی امیدی ندارند و زانوی غم بغل گرفته و گاه خماری میکشند و گاه نعشه میشوند .
هر موقع به آنها نگاه می کنم یاد طراحی های عجیب و مردهای بیمار "داوینجی" نقاش معروف ایتالیایی می افتم. ،بیمارانی با آن گلوهای ورم کرده و گواتری ، چشم های گود رفته و فرم های مرموز بینی و دهان به هم ریخته .در معنای کل می توان این گونه مثال زد که معتادین امروزی مستندی مملو از حقیقت برای طراحی پرتره های داوینچی می باشند.
اگر این مقوله به همین ترتیب به سیر صعودی خود ادامه دهد شاید در آینده ای نزدیک ما شاهد جنگ جهانی زد (z) دیگری اما از نوع حقیقت باشیم.
"اشاره به فیلم جنگ جهانی زد - (world war z) تاریخ شفاهی جنگ زامبی ها رمانی نوشته :مکس پروکس.
که در آن شاید زامبی های شهر بر ما غلبه کنند.