این روزها در شبکه های مجازی فیلمی پخش می گردد که حاوی تصاویر مرد و زن جوانی است که در روز روشن، در حالی که همدیگر را در آغوش دارند، می رقصند. یک گروه نوازنده نیز موسیقی مورد نیاز رقص آنها را مینوازد. مردم به تماشا صف بسته و برخی فیلم برداری میکند. در توضیح فیلم مذکور نوشته شده است. ( رقص زوج توریست آلمانی در میدان نقش جهان اصفهان).
...
از چندی پیش نیز، خبرگزاریها، از توسعه و رونق صنعت توریسم در استانهای اصفهان، فارس و خراسان رضوی خبر می دهند. گفته میشود ظرفیت هتل های این سه استان، برای شش ماهه اول سال ۹۶، از طرف توریستها رزو گردیده است.
اینکه در استانهای مذکور صنعت توریسم رونق گرفته و اقشار مختلف مردم آن مناطق از عایدات آن بهره مند میشوند، به خودی خود مسرت بخش است. لاجرم ذهن پرسشگر با این سوال درگیر می ماند، چرا استانهایی به مانند همدان، زنجان، اردبیل، آذربایجانهای غربی و شرقی از این سفره پر زرق و برق بی بهره مانده اند؟
استانهای فارس نشین از چه مزیت غیبی برخوردارند که این همه در جذب توریست از استانهای تورک زبان برخوردارترند؟
اگر امتیاز آنها در آثار تاریخی و باستانیست که پنج استان تورک شمال غرب در ردیف غنی ترین استانهای کشور هستند.
اگر امتیاز مهمان نوازی و حسن رفتار عمومی با توریست هاست که تورکها در طول تاریخ زبانزد خاص و عام بوده و هستند.
پس گره کار کجاست؟ چرا استعداد صنعت توریسم در مناطق ترک زبان شکوفا نمیشود؟
در این باره موارد ذیل قابل توجه است و لازم میدانم در محضر افکار عمومی با مسئولان در میان گذاشته شود.
به نظر می آید از انقلاب اسلامی سال ۵۷ به این سو، از نظر مسئولان، در استانهای تورک نشین، شئونات دینی نسبت به استانهای فارس نشین بیشتر در خطر می افتد! بگونه ای که همزمان با تعطیلات مراکز آموزشی و آغاز فصل گردشگری و حتی در زمانهای تعطیلات خاص، مثلا عید نوروز ، نهادهای مبارزه با مفاسد اجتماعی تیمها و اکیپهای مبارزاتی فوق العاده خود را به مراکز و معابر شهری اعزام مینمایند، تا با هنجار شکنان برخورد نمایند. این شیوه عملیات بخودی خود جو امنیتی را در فضای شهرها حاکم میکند و البته که توریستها میگریزند. این در حالی است که این همه حساسیت در مورد رعایت شرع و مقدسات در مناطق فارس نشین بخرج داده نمیشود. مسلم است نتیجه منطقی این برخوردهای دوگانه، توریستها را از شهرهای تورک نشین فراری می دهد و به استانهای فارس نشین هدایت میکند.
ای در حالی است که هوای معتدل و خنک استانهای شمال غرب، امتیاز مثبت در جذب توریست دارند، ولی حاکم نمودن فضای امنیتی تمام این امتیازات را به صفر ضرب میکند.
در نظر آورید، اگر رقص زوج توریست آلمانی در شهرهایی به مانند تبریز، اردبیل، زنجان ، اورمیه، خوی، اهر، همدان، مراغه و سایر شهرهای تورک زبان، رخ میداد، چه اتفاقی می افتاد؟ رفتارهای گذشته در مناطق تورک زبان نشان میدهد، با نوازندگان ، تماشگران،رقصندگان، برخورد اسلامی اجتناب ناپذیر میگردید، تریبونهای مختلف رسمی و نیمه رسمی فریاد وا اسلاما سر میدادند. این در حالیست که در شهر اصفهان چنین نشده است. طبیعتا این سوال طنز در ذهن طرح میگردد. آیا در آب و هوای مناطق تورک زبان، اسلام و دین بیشتر از آب و هوای مناطق فارس نشین به خطر می افتد؟
....
همچنین زیر ساختهای مورد نیاز توریستی و مسافر پذیری ، وجود هتل ها و اقامتگاههای رفاهی مناسب قیمت، ایمن از برخوردهای تنگ نظرانه، در رشد صنعت توریسم نقش اساسی دارند. وجود هتلها و مسافرپذیرهای سنتی نقش بسیار جاذب دارند. استانهای فارس نشین در این مورد واقعا که بسیار چشمگیر رشد کرده اند ...
زیر ساختهایی به مانند سیستم حمل و نقل در حوزه های هوایی، ریلی ، جاده ای تعیین کننده هستند متاسفانه در این مورد استانهای تورک زبان براستی که بسیار عقب نگه داشته شده اند. مقایسه کنید اتوبانهای چندین و چند اصفهان، شیراز، مشهد را و وضعیت راه های سایر مناطق را..فرودگاه بین المللی تبریز را با فرودگاه اصفهان و مشهد.. مسلم است جاده و فرودگاه و خط آهن را، مردم نمیسازند، بلکه حتما باید توسط دولت و اعتبارات و بودجه نویسی های دولتی ساخته شود.
مورد قابل ذکر دیگر تبلیغات و نحوه معرفی جاذبه های توریستی است. تولید برنامه های مختلف کتبی و شفاهی و تصویری و سینمایی، توسط صدا و سیما و سایر نهادهای متولی صنعت توریسم، میتواند در جذب یا دفع توریست به یک جغرافیای خاص، تاثیر تعیین کننده داشته باشد. متاسفانه رصد برنامه ها و تولیدات فرهنگی صدا و سیما و نهادهای متولی دیگر، کفه ترازو را به طور تبعیض آمیزی به نفع مناطق فارس نشین سنگین تر نشان میدهد.
امید است در این وانفسای اقتصاد مملکت، اگر در صنعت توریسم گشایشی روی میدهد، مسئولین کشور کاری کنند، جغرافیای تورک زبانها هم از این سفره خدادادی، سهم طبیعی و خدا دادی خود را بردارند.
( حسن ارک)