اگر چه انقلاب 57 با تکیه بر باورها و ارزش های دینی، کثرت گرایی عدالت محور را نویدداده بود و تاکید کرده بود که عوامل نژادی و زبانی هیچ گونه امتیاز جمعی نخواهد داشت،اما با افتادن از تب و تاب انقلابی و بعد از جنگ ایران-عراق سمت و سویی شوونیستی و ناسیونالیستی به خود گرفت. «دین مقدس اسلام» تبدیل به «خاک مقدس ایران» شد، «شهید در راه خدا» تبدیل به «شهید در راه وطن» شد، «سرزمین اسلامی» تبدیل به «ایران باستان» شد. بسیاری از اصلاح طلبان انقلابی اولین پیاده شدگان از واگن اسلامیت بودند که سوارترن پان ایرانیست ها شدند.
حسین دهباشی در مصاحبه با محمد نوری زاد با تفسیر برنامه روایت فتح در به تصویر کشیدن لشکر امام حسین(ایران) و لشکر یزید (صدام) میگوید: «در آن موقع اگر غیر از این بود کسی به خاطر ایران جنگ نمی کرد و ماست بند مشهدی عازم جنگ نم یشد»!
آیا فرقی بین آن روز و این روز ایجاد شده است؟ آیا بهره بردن از دین و مذهب برای همبستگی و رفع اعتماد اجتماعی، امروز برای نظام کارساز نیست؟ آیا شیوه جدیدی اتخاذ شده است؟
افشین شاهی مدیر مرکز مطالعات اسلام سیاسیی دانشگاه برد فورد می گوید: «اگر شیعه گری تنها عامل تکوین سیاست خارجی بود، امروز باید ایران رابطه بسیار نزدیکی با جمهوری آذربایجان داشت. جمهوری آذربایجان کشوری شیعه و همجوار ایران است که روابط ایران با آذربایجان روابط پرتنش و پر چالشی است. این کوته نظری هست که تکوین سیاست خارجی ایران را منتهی به گرایش های مذهبی کنیم»(1).
به نظر بسیاری از صاحب نظران، نبود همبستگی و اعتماد ملی و اجتماعی در جوامع استبدادی، سردمداران آن نظام را به تنها حربه باقی مانده ای سوق می دهد که برای به غلیان در آوردن احساسات ملی جوانان کارساز می باشد. شاید امروز هیچ رئیس جمهوری به اندازه احمدی نژاد مورد نفرت مردم در جغرافیای ایران نباشد، اما استقبال احمدی نژاد از رئیس جمهور روسیه با فضای آراسته به سبک و سیاق هخامنشیان، چفیه انداختن ایشان به گردن کاوه آهنگر در رونمایی منشور کوروش و یا تمجید ایشان از استوانه کوروش باد در غبغب همه کسانی انداخته بود که دل به این قرائت از تاریخ دارند(2).
از این منظر شاید یکی از مهمترین تفاوت بین اصلاح طلب و اصول گرا در زمان چرخش آنها از آرمانهای اولیه انقلاب به ناسیونالیسم میباشد. وقتی در دوم خرداد سال 76 خاتمی بر ناطق نوری فائق آمد، فضای سیاسی بر فعالان ملی- مذهبی و پان ایرانیست ها بیشتر از هر دوره ای باز شد. همیشه بحث سر این بود و هست که در فضای سیاسی نسبتا باز اگر یک قدم برای ملل غیر فارس زبان برداشته شود، ده قدم برای احزاب پان ایرانیست و ملی گراها برداشته میشود. انتشار نامه ای منتسب به محمد علی ابطحی مدیر پیشین دفتر رئیس جمهور ایران، نمونه ای از همکاری اصلاح طلبان با پان ایرانست ها برای تغییر دموگرافی و نام های عربی در اهواز میباشد که جمهوری اسلامی بی بی سی آن را جعلی خواند (3)!
اما با تشدید مطالبات اقوام و همچنین افزایش تهدیدات هسته ای از طرف دول خارجی، نظام امنیت و اقتدار خود را در خطر دید. سپاه و اصول گرایان تصمیم گرفتند بدون سهم دهی به دیگر گروههای سیاسی، با همان رویکرد همانندسازی رضاشاهی به همبستگی ملی فرضی دست یابند. اگر در اوایل انقلاب برای نیروهای اصول گرا و تند رو تنها راه تضمین همبستگی ایرانیان حبل المتین اسلام و قران بوده، الگوهای همبستگی ملی برای نیروهای تند رو نیز تغییر یافت. این نیروها نیز با تاخیری چند ساله نسبت به اصلاح صلبان، همان راهی رفتند که پیشتر اصلاح طلبان به دنبال نیروهای ملی- مذهبی و پان ایرانیست ها در پیش گرفته بودند. یعنی به جای رعایت حقوق همه اقلیت های ائتنیکی و پرورش ویژه گی های هویتیآنها دست به ادغام باورهای فرهنگی-ائتنیکی آنها در فرهنگ حاکم زدند و با تقلیل تمایز فرهنگی، دریکسان کردن اعضای جامعه کوشا شدند. تعریف هویت ملی با رویکرد به ایران باستان، چندین سال بعد از پهلوی ها دوباره خوانش دولتی پیدا کرد و با این خوانش از هویت، سعی در به وجود آوردن انسجام ملی کردند.
چهار بهمن سال 1392 حمیدرضا مقدم فر، معاون فرهنگی سپاه پاسداران گفت: «در صورت آموزش زبان خارجی در مدرسههای ابتدایی، زبان فارسی برای نسل آینده به یک "زبان بیارزش" تبدیل خواهد شد. بسیج و سپاه وظیفه پاسداری از زبان فارسی را بر عهده دارند» (4).
محمود احمدی نژاد در نامه ای به ترامپ رئس جمهور آمریکا میگوید: ملتی که حدود ۲۵۰۰ سال قبل و توسط شخصیت بزرگ تاریخ ، کوروش ، فرمان آزادی اندیشه و برابری انسانها و لغو برده داری ، تبعیض نژادی و استثمار را صادر کرده و به آن پایبند مانده است. ملتی که جهان را قرن ها با برادری ، عدالت و احترام به خوبی مدیریت کرده است (5).
سید محمد خامنهای رئیس بنیاد ایران شناسی و برادر بزرگ سید علی خامنه ای می گوید: «كورش و فرزندش، توحید را گسترش دادند. کوروش و فرزندش با جهاد فرهنگی به ظاهر نظامی خود، توحید را در بین النهرین و سومر! و مصر و آتن گسترش دادند»(6).
نشریات هوادار رضا شاه با صراحت بیان می کرد «وحدت ملی یعنی وحدت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، همه مردمی که داخل مرزهای ایران زندگی می کنند برای رسیدن به وحدت ملی باید زبان فارسی در سراسر کشور اجباری شود. تا زمانی که لر، کورد، عرب، قشقائی و ترک در زبان فرقی با هم داشته باشند، استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور در خطر می باشد»(7).
حسین بشریه در "دیباچه ای بر مفهوم همبستگی ملی" ایجاد زبان ملی مرکزی و تضعیف زبانها و فرهنگ های منطقه ای را ناسیونالیسم دولتی می داند(8). براساس این تعریف هیچ فرقی در خوانش از هویت ایرانی با تاکید به زبان فارسی ما بین مکتب ایرانی اسفندیار رحیم مشائی، ایران شهری جواد طباطبائی، معاون فرهنگی سپاه، آیت الله های قم و مشهد، ملی- مذهبی ها، پان ایرانیست ها و تمامی اپوزیسیون خارج نشین وجود ندارد؟ امروز ناسیونالیست بسیجی و اصول گرا بعد از سلام و صلوات در مسجد دنبال همان پان ایرانیستی هست که از مراسم سلام هیتلری برمیگردد. بی جهت نیست که همه این ناسیونالیستها حمله موشکی به سوریه را با غرور و عظمت ایرانی عجین میکنند.
اگر چه انقلاب 57 با تکیه بر باورها و ارزش های دینی، کثرت گرایی عدالت محور را نویدداده بود و تاکید کرده بود که عوامل نژادی و زبانی هیچ گونه امتیاز جمعی نخواهد داشت، اما با افتادن از تب و تاب انقلابی و بعد از جنگ ایران- عراق سمت و سویی شوونیستی و ناسیونالیستی به خود گرفت.دین مقدس تبدیل به خاک مقدس شد، شهید در راه خدا تبدیل به شهید در راه وطن شد، سرزمین اسلامی تبدیل به ایران باستان شد. بسیاری از اصلاح طلبان انقلابی اولین پیاده شدگان از واگن اسلامیت بودند که سوار ترن پان ایرانیست ها شدند.
اما آخرین قافله از این نیرو های انقلابی که خود را محکم به ارزش های انقلاب امام ! گره زده بودند، و چند صباحی هم با امکانات رهبری و دولتی برای ماندن در کورس انقلابی، دندان به جگر گذاشتند تا از پیاده شدگان سَلَف خود عقب نمانند، اصولگرایان و مذهبیان تند رو بودند که متاعی برای فروش در دستشان نمانده بود(ماست بند مشهدی متاع ملی گرایانه می خواست).
این گروه اگر چه دیر به این قافله پیوست اما گوی سبقت از دیگر رقیبان پان ایرانیست خود گرفته اند.امروز بیش از هر کسی بازجویان ارزشی وزارت اطلاعات، بسیج و قاضی القضات های انقلابی اصول گرا، مدافعین افکار باستانی و پان ایرانیستی هستند که با پرونده سازی علیه کسانی که خواستار آموزش به زبان مادری خود هستند، به صورت سیستماتیک و دولتی در خدمت افکار فاشیستی می باشند.امروز مدافعین تک زبانی در مملکت کثیرالملله، بجای محمود افشار، پرویز ورجاوند، شیخ الاسلامی... قاضی، بازپرس و دادیارهای دادگاه ها می باشند که در محکمه عدل علی، ناسیونالیسم قومی به راه انداخته است. امروزمروج ایران باستان، آخوند تربیت دیده قم و مشهد می باشد که در روستاهای آذربایجان بالای منبر می رود و کوروش را تا حد پیغمبر بالا میبرد، ذوالقرنین اش می خواند و در مسجد نفاق می پراکند. و این همان ناسیونالیسم دولتی می باشد که به تمامی ارگانهایش نفوذ پیدا کرده است.
شاید ترجیح بند مناسب برای آنهایی که میگویند «ما در ایران تبعیض ائتنیکی نداریم، همه مان ایرانی هستیم"، جمله "ما در ایران اصلاح طلب، اصولگرا، مجاهد و چپ... نداریم، اکثریت قریب به اتفاق آنها در خدمت پان ایرانیست ها هستند» ،باشد.
افسر عباسی تقی دیزج(افشار)
1- https://www.youtube.com/watch?v=hog0zpGHQbw
2- احمدینژاد به کاوه آهنگر چفیه داد،21شهریور ۱۳۸۹ تابناک
3- درگیری خونین در خوزستان در پی انتشار نامه جعلی، شنبه 16 آوریل 2005، بی بی سی
4- انتقاد معاون فرهنگی سپاه از آموزش انگلیسی در دبستانها، 04 بهمن 1392، بی بی سی
5- احمدی نژاد به ترامپ نامه نوشت، 8 اسفند 1395، باشگاه خبرنگاران جوان
6- كورش و فرزندش، توحید را گسترش دادند، 31 تیر 1392، عصر ایران
7- نشریه، شماره 1آینده1925 ،محمودافشار،،« آغازنامه »
8- دیباچه ای بر مفهوم همبستگی ملی، بشیریه حسین 1387، سایت جامعه شناسی ایران