متاسفانه ترور در خاورمیانه و جهان اسلام به یک اتفاق روزمره تبدیل شده است و اکثر کشورهای این منطقه از این اتفاق خون دلها خورده اند، اما در این بین جمهوری اسلامی همیشه یکی از افتخارات خود را وجود امنیت در کشور برشمرده است و البته ما هم ضمن پیش بردن مبارزه ی مدنی خود خوشحال از وجود این امنیت.....!!!
حال گروهی به نام پژاک مخل این امنیت است؛ این گروه از مدتها پیش در غرب آزربایجان دستش را به خون جوانان ما آلوده است و روز به روز نیز این ددمنشی شدیدتر میشود.
امروز نیز یکی دیگر از جوانان ما به نام مصطفی فردوسی به دست این گروه به شهادت رسید ولی با یک شیوه ی نگران کننده تر.
شیوه ی شهادت مصطفی، وضعیت سپاه پاسداران و عکس العمل حرکت ملی آزربایجان به این قضیه، مد نظر این مقاله است و البته موضوعی که استراتژیست های جمهوری اسلامی و تئوریسین های حرکت ملی باید نگاهی خاص به این مسائل داشته باشند طوری که این فتنه در نطفه خفه شود و گرنه چیزی که کشور در حسرت آن خواهد بود امنیت است...
پژاک همیشه با سپاه پاسداران در گیر است و همیشه هم جوانان ما را در قربانگاه ترور به خاک و خون کشیده است ولی امروز اتفاق نگران کننده تری افتاد و این گروه تروریستی اینبار نه در میدان جنگ بلکه یکی از عزیزان مارا در منزل خود و در پیش همسر و دختر مظلومش به شهادت رساندند؛ کاری که این روزها داعش آن را مرتب انجام میدهد.
با تکیه بر گفته های مستند نادر قاضی پور 350 خانواده ی کرد به داعش پیوسته اند، تروریستهایی که در حمله به مجلس هموطنان بی دفاع ما را به خاک و خون کشیدند از کردهای داعش! بوده اند بعد در شهرهای کرد نشین ما تعداد زیادی از اکراد به جرم همدستی با ترور و داعش دستگیر میشوند و بعد هم، این تیم امروز مصطفی را با استفاده از شیوه ی داعش در جلوی چشمان خانواده اش به خاک خون کشیده اند(البته اینکه داعش این شیوه را از کرد یاد گرفته یا کرد از داعش، ماهیت قضیه را تغییر نمیدهد) تا اینجای کار داعش مثل کرد عمل میکند و کرد مثل داعش و شاید زمان آن رسیده است که از ترکیب این دو کلمه واژه ای مثل"کرداعش" متولد شود.
بعد از توصیحات فوق نگاهی میکنیم به اوضاع منطقه؛ گروهی مثل داعش در خاورمیانه متولد میشود که هیچ عقل سلیمی قبول نمیکند که یک فردی به نام بغدادی بتواند گروهی تشکیل دهد و توسط آن کل دنیا را به جنگ فرا خواند و متعاقب آن اسنادی منتشر میشود که او در موساد آموزشهای لازم را دیده است و بلاخره می آید و عراق و سوریه را تجزیه میکند و از ضعف این دو کشور کردستانی متولد میشود که اسرائیل هامی اصلی آن است و بعد هم همین «کرداعش» وارد ایران میشود و دست به اعمالی میزند که فقط از کرد و داعش ساخته است پس باید قبول کنیم که موساد با نام داعش و با دستان کرد قصد نا امن کردن ایران را دارد و تا دیر نشده جمهوری اسلامی و حرکت ملی باید برای اینکار مشترکا تمهیداتی بیندیشند. حال باید اوضاع سپاه پاسداران را نیز مروری بکنیم؛ این قوه در جبهه های مختلف با کرداعش درگیر است و طبیعی ست که اگر کارهای خود را با سرعت و دقت انجام ندهد درگیر جنگ فرسایشی خواهد شد و قوای خود را تحلیل خواهد داد و شاید جسارت امروز پژاک که بعد از مدتها دست به این کار زده است ناشی از این تحلیل غلط شان باشد اما امروز سوالی برای من مطرح شد: آیا پژاک با این کار خود میخواهد به داخل شهرها سرازیر شود و این اتفاق، آغاز یک حرکت خیابانی توسط پژاک است؟ آیا وقت آن نرسیده است که سپاه فعالین ما را در ردیف نیروهای آموزش دیده ی خود قرار دهد؟ و یا وقت آن نرسیده است که ما در برخورد با اتفاقات سیاسی با جریان های سیاسی و نظامی مثل سپاه پاسداران به عنوان نیروئی که خودش اسلحه دارد ولی ما محروم از آن هستیم وارد صحبت شویم؟
مطلب آخر، نحوه ی برخورد حرکت ملی با جریان کرداعش میباشد. بعضی از دوستان ما در حرکت ملی معمولا زود و نسنجیده تصمیم گیری میکنند و از این اصل غافل هستند که در سیاست دوست و دشمن ثابت نداریم و اگر ما سیاستمداران خوبی باشیم میتوانیم حتی دشمنانمان را به دوستانمان تبدیل کنیم و بر عکس. امروز از شهادت مصطفی سپاه و سپاهی ها خوشحال نشدند بلکه آنها نیز داغدار هستند و اگر ما به شهادت مصطفی گریستیم سپاه پاسداران شاید علاوه بر مصطفی، به حال خودش نیز گریست؛ پس دوستان ما در عکس العمل های خود به این قبیل قضایا،بهتر است سیاست پیشه کنند وقتی در همچین اتفاقی،هم سپاه از پژاک ضربه میخورد و هم ما، طبیعی ست که ما باید در کنار سپاه باشیم و از این فرصت استفاده کنیم و واقعا حیف است که ما با محکوم کردن سپاه، آنها را به آغوش پژاک هل دهیم که در اینصورت پژاک با کشتن یک سپاهی تورک در کنار سپاه قرار میگیرد و در بازی برد برد قرار میگیرد و ما نیز هم جوانمان را از دست دادیم و هم یک متحدی برای پژاک درست کردیم به نام سپاه پاسداران و در اصل خود را در جریان بازی باخت-باخت قرار دادیم. اکنون که ما با تاسی از قانون جمهوری اسلامی مبارزه ی خود را صرفا مدنی ادامه دادیم و هرگز حول و حوش مسائل رادیکال نرفتیم الان بهترین فرصت برای ما استفاده از امکانات سپاه و بسیج است که بتوانیم ضمن کسب نداشته های خود در مبارزه با کرد منسجم عمل کنیم. البته ما کاری به ملت کرد نداریم و برای حقوق آنها نیز به دیده ی احترام مینگریم ولی آنچه واقعیت است گروههای مسلح و تروریستی از هر جنس و قماشی که باشند قابل مماشات نیستند.