مهمترین عامل توسعه یک کشور، نه نفت و گاز و منابع و ثروتهای طبیعی آن، بلکه «نیروی انسانی» آن کشور است که امروزه با توجه به اهمیت این نیروی ارزشمند به آن «گنجینۀ انسانی» می گویند. فرهنگ یک کشور می تواند نیروی محرکه پیشرفتهای علمی، فنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هنری و در یک کلمه انسانی آن کشور باشد. کار مفید، کاری است که پایۀ رشد و پیشرفت علمی، فنی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، هنری و مهم تر از همه رشد و پیشرفت اقتصادی کشور است. راز قضیه این است: اگر ما بخواهیم در بعد رفتاری، نگرشی و ارزشی تاثیرگذار باشیم، مجموعه های فرهنگی و آموزشی ما باید الگوهایمان را تغییر دهند. تغییر الگوی فرهنگی و جهان بینی ما تورکان برای «بازگشت به اصل» و نجات از فرهنگ دیگری ستیز و دشمن تراش فارسی- ایرانی از اهم واجبات است که در این مقاله به آن می پردازیم.
روحیه شاد و کاری انسانهای ملت تورک آزربایجان را در 71 سال پیش (1947م.) و در فیلم مستند ارزشمند « По ту сторону Аракса» «آرازین اوتاییندا»، «Arazın o tayında»، «در آن سوی ارس»، به کارگردانی «اسفیر ایلینچنا شوب» (1953-1894) می توان دید. این فرهنگ ارزشمند سخت کوشی ملی تورکی را، به عینه از ذوق و شوق و کار و تلاش انسانهای ملت تورک آزربایجان در آسفالت کردن خیابانهای تبریز و دیگر شهرهای آزربایجان، ساختن دانشگاه تبریز و غیره در دوران طلایی یک سالۀ حکومت ملی آزربایجان در سال 1324-1325 هـ.ش/ 1945-1946م. می بینیم. برق چشمان انسانهای صادق و پرکار تورک آزربایجان را در این فیلم ارزشمند تاریخی شاهد هستیم. کار گروهی انسانهای پرتلاش و شاد و فعال و سرشار از امید و انرژی ملت تورک آزربایجان در تعویض نامهای جعلی فارسی تابلوهای مغازه ها به زبان اصیل مادری تورکی، اهتمام جدی در آسفالت خیابانها، لوله کشی آب شهر، کار گروهی انسانهای ملت صادق و جدی تورک آزربایجان در کارخانه ها، در باغات، در مزارع را در فیلم مغتنم ارزشمند تاریخی «آرازین اوتاییندا» به زبان تورکی آذربایجانی به عیان می بینیم. شور و نشاط و فعالیت تورکان آزربایجان که ریشه در فرهنگ اصیل انسانیشان دارد و حتی موسیقی ملی تورکی شان نیز پر از تپش و زندگی و شادی و فعالیت است. این فیلم که در سال 1947م. / 1326هـ.ش. یعنی 1 سال پس از شکست حکومت ملی – دموکراتیک آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری و نسل کشی موحش و خونین مبارزان و انسانهای عادی و بی سلاح و بی گناه ملت تورک آزربایجان توسط جلادان فاشیسم راسیست فارس به سردمداری محمدرضا پالانی ساخته شد و در سینماهای آزربایجان شمالی و اتحاد شوروی به زبان روسی و تورکی آذربایجانی نمایش داده شد، انتحاب و تنظیم هنرمندانه ای است از میان انبوه فیلمهای مستندی که فیلمبرداران آذربایجان شوروی از صحنه های گوناگون حیات اجتماعی- سیاسی و فرهنگی در آذربایجان ایران در سالهای 1324و 1325 هـ.ش/ 1945-1946م. برداشته اند. کارگردان و نویسنده طرح سناریوی فیلم، اسفیر ایلینچنا شوب، کارگردان و سناریست نامدار اتحاد شوروی است که با کارگردانی فیلمهای مستند شهرتی بزرگ یافت. در برخی منابع او را نخستین کارگردان زن اتحاد شوروی خوانده اند.
به راستی که جدیت، روحیه، ذکاوت، هوش و تلاش بی دریغ و صادقانۀ انسان تورک آذربایجانی ضرب المثل بوده و هست. ما ملت تورک هیچ نیازی به الگوی ژاپن نداریم. فرهنگ سخت کوشی و نشاط ملت تورک آزربایجان را می شود با کار و تلاش صادقانۀ ملی فرهنگی، دوباره احیا و زنده کرد. فرهنگ سخت کوشی و کار صادقانه در 8 ساعت کار مفید ژاپن در آزربایجان دوره پیشه وری به عیان دیده میشود. افسوس و صد افسوس که فاشیستهای راسیست فارس- مانقورت با نسل کشی بهترین، پاکترین، صادق ترین، غیورترین و کوشاترین انسانهای ملت تورک آزربایجان نگذاشتند این فرهنگ درخشان صداقت و فعالیت و سخت کوشی بشری رشد کند و شکوفا شود و میوه بدهد.
فرهنگ فارسی- ایرانی، فرهنگ مفت خوری و جنایت و خباثت و خیانت و رذالت و حیله گری و رندی و ریا و تظاهر و جان سالم به در بردن از خطر و مازوخسیم و سادیسم مذهبی و سیاسی است. اشعار حافظ شیرازی و سعدی شیرازی نمایانگر تام و تمام چنین فرهنگی است. فرهنگ خوشگذرانی و می و مستی و معشوق و و عشق و حال و بطالت و خمودگی و سستی و بیکاری و مفت خوری و حتی شده از ماتحت ستمگران و قدرتمندان بوسیدن و جان و سر سالم به گور بردن و دیگر هیچ. فرهنگ اتکا به دسترنج و ثروتهای ملی دیگران (ملل تورک، عرب، لور، گیلک، تالش، مازنی، بلوچ و غیره) غارت ثروتهای ملی دیگران (نفت، گاز، مواد معدنی، طلا، مس و غیره) فرهنگ مفت خوری، خرافات، تملق، دروغ، ریا، ظاهرسازی، ستم کشیدن و دم برنیاوردن و تحمل کردن، حفظ سر و جان به هر قیمتی حتی ناموس فروشی، فرهنگ شهوترانی و عدم مسئولیت، فرهنگ حقه بازی و مقاومت در برابر حق و حقیقت، فرهنگ نشئه گی و مستی و می و معشوق و دود و دم در سراسر ادبیات فارسی دیده می شود. نقد «ضدفرهنگ فارسی- ایرانی» یا «ضدفرهنگ ایرانیت» را نه ما متفکران حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و کل ایران، بلکه خود متفکران و جامعه شناسان و صاحبنظران فارس در طول سدۀ اخیر انجام داده اند. از مهمترین کتابها در این زمینه می توان این کتابها را نام برد: «جامعه شناسی خودمانی» از «حسن نراقی» و «جامعه شناسی خودکامگی» و «جامعه شناسی نخبه کشی» از «علی رضاقلی»، «چرا عقب مانده ایم؟» از «علی محمد ایزدی»، «خلقیات ما ایرانیان» از «محمدعلی جمال زاده»، «سازگاری ایرانی» از «مهدی بازرگان» و «ما چگونه ما شدیم» از «صادق زیباکلام». این ضدفرهنگهای فارسی – ایرانی با ذات فرهنگ برون گرای کاری و بی تعارف و غیور و صادق تورکی در تضاد بنیادین است. از این رو نژادپرستان فارس انسانهای ملت تورک ما را از فطرت اصیل انسانی خودمان، یعنی فرهنگ صداقت و بی تعارف بودن و جدی بودن و کاری بودن خودمان دور و با تزریق فرهنگ تنبلی و مکاری و ریا و تملق و چاپلوسی و نان به نرخ روز خوری و بی غیرتی پارسی- ایرانی، انسانهای ملت تورک ما را از نظر فرهنگی مسخ و از خود بی خود و از فطرت اصیل انسانی خود دور کرده اند.
واقعیت این است که از پانصد سال پیش این تورکهای آزربایجان و کل ایران بودند که با جدیت و هوش و کار و سخت کوشی و تلاش و هنر خود آزربایجان و کل ایران را آباد کردند. فرهنگ تورکی و آزربایجانی عین فرهنگ سخت کوش و متکی به خود ژاپنی و کره ای است. بچه های ژاپنی باید خودشان بروند و یک جایی مثل شیرینی فروشی و ادراه پست کار کنند. برای درک انسان دوستانه و مسئولانۀ یک معلول، بچه های ژاپنی موظف می شوند یک روز کامل در ویلچر بنشینند تا درک کنند معلول کیست و نیاز به کمک دارد. دانش آموزان ژاپنی هر روز ساعت 2 مدرسه را باد دست خودشان تمیز می کنند؛ با دست خودشان با جارو با دستمال برق می اندازد. ایجاد روحیه میهمن دوستی که فرد نسبت به میهنش احساس بدهی و مسئولیت کند، در ملت تورک آزربایجان در 73 سال پیش دیده می شود. همۀ این ارزشهای انسانی و فرهنگی تورکی و آزربایجانی را فاشیستهای راسیست فارس با جنایت و نسل کشی گستردۀ ملت تورکمان از ما گرفتند. امروز ما شاهدیم که انسانهای ملت تورک ما به راحتی شیشه ماشینهای خود را پایین می کشند و آشغال را به خیابانها و جاده ها می ریزند و فرهنگ ریا و هزارچهرگی و خیانت و چاپلوسی فارسی- ایرانی مثل ویروس کشنده ای سراسر وجود انسانهای تورک را فرگرفته است.
فرهنگ فارسی- ایرانی- آریایی کاذب و جعلی و مصنوعی و فرهنگ تظاهر و تعارف و دروغ و مکر است. ما تورکان آزربایجان و کل ایران باید برای پیشرفت و ترقی و توسعه کشور و ملتمان ابتدا وطن مادریمان را از اشغال و استعمار همه جانبۀ فاشیسم راسیست فارس چه مذهبی و چه غیرمذهبی رها سازیم و سپس بدون فوت وقت، برای رساندن هر چه زودتر ملت تورک خودمان به خوشبختی ملی، ملت تورک خودمان را به طبیعت و فرهنگ اصیل سخت کوش و صادق تورکی خودشان بازگردانیم و درست مثل فرهنگ ژاپنی، فضایی برای کودکان شبیه فضای زندگی اجتماعی ایجاد کنیم. اگر می خواهیم تاثیر بگذاریم، باید فضایی مثل زندگی اجتماعی در دانش آموز و دانشجو ایجاد کنیم تا دانش آموز و دانشجوی ما صادق و سخت کوش و اکتیو و مسئولیت پذیر بار بیاید.
تشیع مجوسی فارسی سبب استعمار دینی و فرهنگی ملت تورک شده است و این ملت با روحیه برونگرا، شاد و پرنشاط و فعال و اکتیو آذربایجانی، دقیقاً مثل موسیقی تورکی آزربایجان که زاده روح شاد اوست، را به ملتی گریان، خموده، ناامید، قضا و قدری و جبرگرا و مفت خور و چشم به آسمان دوخته و عزادار و سادیست و مازوخیست دقیقاً مثل قوم جعلی سیاسی خرافات زدۀ فارس تبدیل کرده است و این دور کردن میلیونها انسان صادق و غیور و کاری و برون گرای تورک از فطرت و فرهنگ اصیل انسانی خودشان از بزرگترین ضربه های فاشیسم فارس بر ملت تورک آزربایجان و کل ایران در سدۀ سیاه اخیر بوده و هست.
ما مبارزان و متفکران ملت تورک آزربایجان و کل ایران، برای رساندن میلیونها انسان تورک خودمان به خوشبختی و سعادت انسانی و ملی، باید با مبارزۀ بی امان با فاشیسم راسیست فارس در هر مرام و عقیده و لباسی، ابتدا سرزمینهای مادری خودمان و انسانهای ملت خودمان را از اشغال، استعمار همه جانبۀ سیاسی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی، اجتماعی، دینی و مذهبی فاشیسم راسیست فارس آزاد کنیم و سپس با بازگرداندن ملت تورک خودمان به «اصل خودش» فرهنگ صداقت و سخت کوشی و جدیت و انسان دوستی تورکی را به جای فرهنگ ریا و تظاهر و تملق و دروغگویی و مفت خوری و بی مسئولیتی و دیگری ستیزی فارسی- ایرانی دوباره احیا کنیم.
اوجالان ساوالان- 15 شهریور 1397- 6 سپتامبر 2018- 25 ذوالحجه 1439