خلاصه:
ازمتن مطالبات؛ – به رسمیت شناختن اقوام غیرفارس با نامهای مشخص هویتی آنها در قانون اساسی کشور و قوانین حقوقی مربوطه. این امر در مورد واحد قومیتی تورکها، باید بر اساس “عنصر اصلی” تشکیل دهندهی ساختار قومی-ملی کشور جمهوری اسلامی ایران انجام گردیده و در مورد سایر اقوام نیز میتواند بصورت؛ “اقلیتهای قومی” و یا به مانند دو عنصر اصلی دیگر یعنی اقوام تورک و فارس بصورت “عناصر اصلی” شناخته شوند. – به رسمیت شناختن زبان تورکی بهعنوان زبان رسمی کشور جمهوری اسلامی ایران در کنار زبان فارسی.
در سالهای اخیر با رشد آگاهی ملی در میان نخبگان، روشنفکران و دیگر سطوح جامعهی تورک ایران تحولی جدی و اساسی در بنیان فکری، فرهنگی، حقوقی و سیاسی تورکهای ایران پدیدار گشت. این تحول، آگاهی و نیازعدهای از این روشنفکران را بر آن داشت که مطالبات سیاسی، اجتماعی، ملی و فرهنگی تورکها را در قالبهای مختلف از جمله نامههای سرگشاده و طومارهای امضاء شده به سمع و نظر مقامات سیاسی و مسئولین حکومتی ایران برسانند.
درخواست ذیل (طومار امضاء شده از سوی نخبگان، روشنفکران و فعالان تورک در دههی ۷۰) از اولین اقداماتی است که به صورت مکتوب از مقامات عالیرتبهی ایران میخواهد به مطالبات تورکهای ایران پرداخته شود. شایان ذکر است که فعالین مذکور با درک صحیح از مسائل ملی، مدنی و فرهنگی تورکهای سراسر ایران، به درستی و با درایت کامل و بدور از حاشیهپردازی و منطقهگرایی، مطالبات خود را با مقامات سیاسی-اجرائی و رئیس کابینهی ششم در میان گذاشتند.
متأسفانه؛ با گذشت نزدیک به یک ربع قرن هنوز این مطالبات جامه عمل نپوشیده و معضل خشک شدن دریاچهی اورمیه (اورمو) نیز به آن اضافه شده است. مطالبات ملی-مدنی و فرهنگی شهروندان تورک نیز به مناطق شمالغرب عقبنشینی کرده و در استانهای آزربایجان محصور و محدود شده است.
مطالبات مورد بحث بدون دخل و تصرف در سطوح ذیل منعکس میشود؛ همچنین علاوهها و توضیحات این متن نیز در پینوشتها در ادامه آورده شده است :
………………………………………………………………………………………………….
طرح اهم مطالبات فعالان و روشنفکران ضد تبعیض تورک به رئیس کابینهی دولت ششم
تاریخ ۱۳۷۲/۶/۱۲
مقام محترم ریاست جمهوری اسلامی ایران؛ جناب آقای علیاکبر هاشمی رفسنجانی دامت برکاته
با پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم نژادپرست و تبعیضگر پهلوی امید احقاق حقوق پایمال شدهی اقوام غیرفارس در ایران اسلامی در دل مردمان این سرزمین جوانه زد. با گذشت پانزده سال از پیروزی انقلاب اسلامی و سپری شدن چهار سال از پایان جنگ تحمیلی انتظار بر این بود که در راستای تعلیمات ضد نژادپرستانه و عدالتگستر دین مبین اسلام، بانیان و دولت سالاران نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ تمامی قوانین، هنجارها، ارزشها، و مصادیق قومگرایی، تبعیض، انحصارگرایی و برتریتجویی از صحنهی زندگی مردمان و قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران برچیده شده باشد.
متأسفانه با توجه به واقعیت و عملکرد ارگانهای ذیربط ما شاهد تداوم شئونات، هنجارها و نشانههای تبعیض قومی-فرهنگی-زبانی در سطوح مختلف روابط رسمی و غیر رسمی سیاسی، حقوقی و اجتماعی کشور هستیم.[۱] این در حالی است که مبارزه با چنین اعمال و تفکرات ناشایست و غیر اسلامی نه تنها با پیروزی انقلاب اسلامی تشدید کافی نگرفت بلکه با پایان جنگ تحمیلی نیز برچیدن چنین اعمال و تفکرات ناشایست و غیر اسلامی از قوانین حقوقی گرفته تا روابط اجتماعی در زندگی روزمره مردمان کشورمان حتی در چهارچوب برنامههای سازندگی و توسعه کشور که از سوی دولت جنابعالی مطرح و ارائه میشود نیز گنجانده نمیشود و اهمیت چندانی به مطالبات عدالتخواهانه اقوام غیرفارس در ایران داده نمیشود.
ما امضا کنندگان ذیل، اجالتاً خواستار دقت و رسیدگی به معضل تبعیض قومی-فرهنگی-زبانی و احقاق حقوق بر حقهی اقوام غیرفارس در ایران بخصوص ملت شریف تورک که درصد قابل توجهی[۲] از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، هستیم.
اهم مسائل، مطالبات و برنامههای مورد نظر به صورت جداگانه به شرح زیر میباشد:
۱- به رسمیت شناختن اقوام غیرفارس با نامهای مشخص هویتی آنها در قانون اساسی کشور و قوانین حقوقی مربوطه. این امر در مورد واحد قومیتی تورکها، باید بر اساس “عنصر اصلی” تشکیل دهندهی ساختار قومی-ملی کشور جمهوری اسلامی ایران انجام گردیده و در مورد سایر اقوام نیز میتواند بصورت؛ “اقلیتهای قومی” و یا به مانند دو عنصر اصلی دیگر یعنی اقوام تورک و فارس بصورت “عناصر اصلی” شناخته شوند.
۲- تقسیم عادلانه قدرت سیاسی و اداری کشور بر حسب درصد جمعیت اقوام، بین واحدهای قومی-ملی مختلف در ایران و تنظیم عادلانه روابط قدرت بین مرکز و پیرامون در حیطهی سیاستگذاریهای خُرد و کلان. برای مثال؛ تنظیم پراکندگی تعداد وزراء، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولین نهادهای سراسری بر حسب درصد جمعیت اقوام مختلف در ایران.
۳- انتخاب مسئولین محلی (استانداران، فرمانداران، شهرداران و سایر مسئولین محلی) با رأی مستقیم مردم مناطق مربوطه، بهجای انتساب آنها از سوی مقامات و ارگانهای مرکزی، در راستای تقسیم عادلانه قدرت بین مرکز و پیرامون و همچنین نزدیکی ادارهکنندگان و ادارهشوندگان و نیز ارتقاء راندمان کاری امور اداری در مقیاس محلی.
۴- با توجه به ترکیب قومی-ملی جمعیت شهرهای بندر انزلی و آستارا، واگذاری امور اداری شهرهای مذکور به اردبیل با مرکزیت استان اردبیل.[۳]
۵- به رسمیت شناختن زبان تورکی بهعنوان زبان رسمی کشور جمهوری اسلامی ایران در کنار زبان فارسی.[۴]
۶- اعاده حق تحصیل به زبان مادری به اقوام غیرفارس در کنار یادگیری دو زبان رسمی کشور، یعنی زبانهای تورکی و فارسی.
۷- تخصیص امکانات دولتی در راستای معرفی، حفظ، تداوم و کاربرد عناصر فرهنگی اقوام مختلف غیرفارس در ایران. بهطوری که تمامی امکانات مادّی و معنوی که از سوی دولت به حفظ، تداوم و شکوفایی فرهنگ مسلط فارس اختصاص داده میشود، به فرهنگهای غیرفارس نیز اختصاص یابد.
۸- تأسیس و راهاندازی شبکههای رادیو و تلویزیونی سراسری و ۲۴ ساعته به زبانهای اقوام غیرفارس در ایران با بودجه دولتی.
۹- بازنگری و تصحیح محتویات و حجم کتب درسی مربوط به تاریخ و ادبیات زبان اقوام غیرفارس در ایران، در پرتو برچیدن گفتمانهای نفرتپراکن و خصومتزا بین منسوبین اقوام مختلف در ایران.[۵]
۱۰- برگرداندن اسامی تورکی[۶] مناطق، استانها، شهرها، روستاها، کوهها، رودخانهها، دشتها، محلهها، خیابانها، کوچهها و غیره[۷] که بعد از به روی کار آمدن رژیم تبعیضگر پهلوی تا به امروز زیر سایه سیاستهای فارسگرایانه[۸] و تبعیضآمیز[۹] به اسامی فارسی تغییر داده شدهاند.
۱۱- مرمت و نوسازی آثار تاریخی مربوط به فرهنگ اقوام غیرفارس در تمام گسترهی جغرافیایی ایران، از جمله سرای اُلجایتو، ارک علیشاه، مقبرهی طُغرل، ساختمان اپرای تبریز و سایر.[۱۰]
۱۲- لغو و تعدیل تمامی قوانین تبعیضآمیز جنسیتی و مبارزه با انواع نشانههای فکری، حسی و رفتاری که باعث تحکیم و تداوم آموزههای تبعیض جنسیتی در جامعه میشود.
۱۳- اختصاص بودجه لازم و سرمایهگذاری کلان در راستای ایجاد اشتغال در مناطق اقوام غیرفارسنشین و جلوگیری از کوچ اجباری اعلام نشده از پیرامون به مرکز. توجه و رسیدگیهای لازم و کافی به این امر در راستای حفظ انسجام و یکپارچگی نهاد خانواده و جلوگیری از گسست روابط سالم بین اعضای خانوادهها و نیز افزایش جرائم و ناهنجاریهای ناشی از آن شایان ذکر میباشد.
۱۴- بهبود وضعیت بخش صنایع و معادن در مناطق تورکنشین کشور در راستای افزایش رونق اقتصادی و محرومیتزدایی از مناطق مربوطه.
۱۵- سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و دامداری و اعمال حمایتهای مالی لازم از روستائیان، مناطق تورکنشین در جهت جلوگیری از کوچ روستائیان به شهرها و ایجاد مشکلات عدیده در شهرها و ناهمگونیهای ترکیب جمعیت روستانشین و شهرنشین در کشور.
۱۶- مدیریت صحیح منابع طبیعی از جمله؛ مراتع، جنگلها، سفرههای زیرزمینی و آبهای روان در سطح کشور.
۱۷- اختصاص سرمایهگذاریهای لازم در جهت تأمین انرژی و زیرساختهای توسعهی اقتصادی مناطق تورکنشین، بخصوص در بخش نیرو، برق و صنایع پتروشیمی. در این راستا اتمام پروژهی پتروشیمی تبریز و ارتقاء حجم تولید و انواع تولیدات سالانهی آن حداقل در سطح سوّمین مجتمع بزرگ پتروشیمی کشور.
۱۸- ایجاد و راهاندازی مناطق آزاد تجاری در مناطق محروم مرزی بین ایران، تورکمنستان، آزربایجان، ترکیه، و سایر کشورهای همسایه.
۱۹- تخصیص بودجه لازم برای توسعهی امکانات و زیرساختهای ورزشی در جهت ساخت یک جامعهی سالم و تندرست. همچنین توانمندسازی باشگاههای محلی در رشتههای ورزشی در جهت ایجاد فرصتهای مساوی بین ورزشکاران مرکز و پیرامون.
۲۰- اتصال خط آهن مراغه به اورمیه.
۲۱- اتصال خط آهن میانه به اردبیل.
۲۲- معرفی جاذبههای توریستی مناطق تورکنشین و اختصاص بودجه لازم و کافی در جهت رونق بخشیدن و ارتقاء تأسیسات زیربنایی صنعت توریسم در مناطق مربوطه.
۲۳- قطع سریع روابط دوجانبه با کشور اشغالگر ارمنستان و شناختن این کشور بعنوان یک رژیم اشغالگر در جنگ با جمهوری آزربایجان.
۲۴- گسترش روابط دوجانبه و همکاریهای بینالمللی در ابعاد مختلف با کشورهای آسیای میانه، جمهوری آزربایجان، جمهوری تورکیه و جمهوری تورک قبرس شمالی در راستای تحکیم همکاریهای منطقهای و بینالمللی.
کلیدواژهها:
تورکهای ایران، مسائل و مطالبات ملی، تبعیض قومی و جنسیتی، برچیدن گفتمانهای نفرتپراکن و خصومتزا، سیاستهای راسیستی، مدیریت صحیح منابع طبیعی، محرومیتزدایی
………………………………………………………………………………………………….
پینوشتها و توضیحات:
۱- متأسفانه در سالهای اخیر توهین سیستماتیک به تورکها در رسانهها، روزنامهها و جراید ایران شدت گرفته است، به عنوان مثال:
(الف)- توهین سیستماتیک به تورکها در قالب برنامههای رادیویی، فیلمهای سینمایی، برنامههای طنز، تئاتر، برنامهها و سریالهای تلویزیونی، جشنوارهها، همایشها و غیره.
(ب)- انتشار پرسشنامهای راسیستی و تفرقهافکنانه تحت عنوان «فاصله اجتماعی» از طرف مرکز تحقیقات٬ مطالعات و سنجش برنامه ای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۴٫
(پ)- انتشار کاریکاتور توهینآمیز به تورکها در هفتهنامهی ایران جمعه، ویژهنامهی روزهای جمعهی روزنامه رسمی دولت ایران “روزنامه ایران” در سال ۱۳۸۵٫
(ج)- توهین به تورکها در شبکهی دو سیما در برنامهی تلویزیونی “فتیله” در سال ۱۳۹۴٫
(چ)- انتشار مطلبی توهینآمیز به تورکها در روزنامهی محلی “طرح نو” در سال ۱۳۹۵٫
(ح)- انتشار پی در پی مطالب توهینآمیز و تحریف تاریخ، زبان و فرهنگ تورکها در روزنامهی شرق در سال ۱۳۹۵٫
(د)- تحریف تاریخ، فرهنگ و زبان تورکها در روزنامهی “آفتاب یزد” در سال ۱۳۹۵٫
(و)- انتشار مداوم مطالب توهینآمیز به تورکها در سایت نفرتپراکن “آذریها”.
(ی)- و سایر موارد توهینآمیز دیگر.
۲- بیش از نیمی از جمعیت ایران را تورکها تشکیل میدهند که در شمالغرب، شمال شرق، غرب، مرکز و جنوب ایران [استانهای آزربایجانشرقی، آزربایجان غربی، اردبیل، زنجان، همدان ، تهران، البرز، قزوین، شمال گیلان، قُم، مرکزی، فارس، اصفهان، کرمان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، گلستان، مازندران، سمنان و…] بصورت متمرکز و نیمه متمرکز و در سایر استانها و سراسر ایران بصورت پراکنده زندگی میکنند. قابل ذکر است بیش از نیمی از جمعیت استان تهران را تورکها تشکیل میدهند. – رجوع کنید به:
(الف)- ایران تورکلرینین سایی، تورکجه ویکیپئدیا.
(ب)- علیرضا صرافی، ایران تورکلرینین نفوس و جوغرافیاسی، آذربایجان ائلبیلیمی درگیسی، سایی: ۶۱-۶۲، دی – بهمن (چیلله – دوندوران) آیلاری ۱۳۹۲، ص (۲,۳,۴,۵,۶,۷,۸,۹,۱۰,۱۱,۱۲,۱۳).
۳- همچنین الحاق شهرهای قروه، بیجار، سُنقر و دیگر مناطق تورکنشین استان کردستان و کرمانشاه به همدان و زنجان به مرکزیت استانهای زنجان و همدان. ضرورت تشکیل استان «قاشقایی و پیچاقچی» و الحاق مناطق تورکنشین جنوب کشور به این استان؛ اعم از مناطق بههم پیوستهی سکونت ایل قاشقایی و دیگر قبایل و طوایف تورک استانهای فارس، کهگیلویه و بویر احمد، چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، بوشهر و مناطق تورکنشین جنوب استان کرمان (مناطق سکونت ایل تورک پیچاقچی) به استان «قاشقایی و پیچاقچی» به مرکزیت شهر فیروزآباد.
۴- تأسیس فرهنگستان زبان و ادب تورکی نیز یکی دیگر از خواستهها و مطالبات فرهنگی تورکان ایران است.
۵- و همچنین خودداری از کاربرد نادرست و مغرضانهی واژهی آذری و غیره در معرفی هویت اتنیکی تورکان ایران در منابع رسمی و آموزشی.
۶- این اسامی پیشینهی تاریخی دارند.
۷- در نتیجهی این سیاستهای مغرضانه، اسامی ایلات و طوایف تورک نیز به فارسی تغییر داده شدند و یا به هر نحوی تحریف شدند. به عنوان مثال در سالهای اخیر نام تاریخی ایل شاهسئون به طایفهی ایلسئون تغییر یافت، این در حالی است که نام این ایل تورک هیچگونه ارتباطی با نام رژیم شاهنشاهی پهلوی ندارد.
۸- این سیاستها نژادپرستانه بوده و نقض آشکار اعلامیهها، کنوانسیونها و میثاقهای بینالمللی ضد تبعیض نژادی و نقض حقوق مردمان بومی و سرزمینی محسوب میشوند.
۹- این سیاستها جدای از تبعیض، تورکستیزانه هستند.
۱۰- لازم به ذکر است؛ اکثر آثار و بناهای تاریخی ایران بجز چند مورد انگشت شمار [تخت جمشید، بیستون، تاق بستان و…]، به دوران حاکمیت تورکها در ایران تعلق دارند و در ردیف میراث فرهنگی تورکی در این مرز و بوم قرار میگیرند.