آذوح: در هفت کیلومتری شهرستان سراب، مجتمع بزرگ صنعتی سراب بافت قراردارد، این مجتمع روزی با به کارگیری ۵۰۰ کارگر در منطقه از امیدهای اشتغال جوانان بود که در سال ۸۷ طعمه حریق شد که دیگر بنا به اذعان مدیر عامل این شرکت، نبود توجیه اقتصادی برای کارخانههای نساجی این واحد تولیدی چرخهایش خاموش شد.
به گزارش وبسایت محلی صدای سراب، هرچند که از سال ۸۴ حقوق کارگران به صورت نامنظم پرداخت میشد ولی این حریق از یک سو و عدم بیمه دستگاههای ریسندگی از سوی دیگر بهانه ای برای عدم پرداخت حقوق کارگران شد, تاجایی که تعدادی از کارگران پس از سالها به کمک دستگاه قضا و زمانی که ارزش پولشان افت کرده بود توانستند حقوق عقب مانده خود را دریافت کنند و برخی هنوز در انتظار طلبهای میلیونی خود هستند، طلب هایی که هر روز به علت عدم پرداختی ها بر مقادیرشان افزوده می شود.
اکنون یکی از کارگران در دل خود را اینگونه برای ما بازگو می کند:بیش از سه سال است که سراب بافت با تبلیغات وسیع وایجاد یک قطب شغلی برای همشهریان سرابی بازگشایی شده است طی این مدت مقادیری از محصولات تولیدی جدید این کارخانه است تولید و ازکارخانه بمقصد فروش خارج شده است.
کارخانه فوق که قرار بود حقوق کارگرانش را سر برج پرداخت نماید الان بیش از ۱۷ ماه است که هیچ حقوقی به کارگران خود پرداخت نکرده است.
ضعف شدید مالی برخی کارگران آنها را مجبور به کارگری در ایام هفته و تبعا کسر کارو مهمتر از آن کسر بیمه از جانب کارخانه را سبب میشود.
کارگران سراب بافت ۱۷ ماه هست حقوق نگرفته اند و مسئولان دولتی در این شهرستان خواب راحت ولی کارگران از شرمندگی و بی پولی خواب راحتی نداشته اند.
با توجه به اینکه مدیر کارخانه سراب بافت همان مدیر کارخانه تعطیل شده تبریزکف است و سابقه وی در عدم پرداخت حقوق کارگران در این کارخانهها کاملاً روشن است، انتظار میرفت که مسئولانی که در راه اندازی مجدد این واحد تولیدی تلاش کردهاند تضمینهای لازم را در مورد کارگران نیز میگرفتند تا دوباره شاهد چنین مواردی نباشیم هر چند “جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است”.
واقعیت این است که سراب بافت پلاسکویی است که سالهاست فروریخته و هیچ مسئولی هم دم بر نمی آرد.
این روزها ما کارگران سراب بافت در حالی به ایام عید نزدیک شدیم که بیش از ۱۷ ماه تمام ریالی از جانب کارخانه ای که وعده حقوق سربرج میداد ندیدیم.
۱۷ماه تمام است که درخواست مساعده و حداقل هزینه معیشت شدیدا از جانب کارخانه سرکوب و تعبیر بر تشویش و اختلال در امور کارخانه و پیگیری حقوقی این مسئله از جانب کارخانه میشود.
به نظر میرسد کارفرما از شرایط حاکم بر کشور و رکود کاملا سوء استفاده میکند به نحوی که علی رغم فروش محصولات تولیدی نخ بازهم حقوقی پرداخت نمیشود.
مدیر کارخانه تاب هیچ گونه انتقادی را نداشته و کارگر معترض با خدعه و نیرنگ به نحوی اخراج میشود که در اداره کار عنوان استعفا از کار را بر دوش میکشد.
یکی از کارگران این شرکت به خبرنگار ما میگوید: ۱۷ ماه است که حقوق ما را ندادهاند و مجبور شدهایم از عالم و آدم قرض کنیم. او میافزاید: برخی از کارگران این شرکت به دلیل بی پولی مجبور شدهاند همسران خود را به خانه پدریشان بفرستند تا کمی از بار مشکلات کم شود اما مشکل این است که حقومان را نمیدهند.
یکی از این کارگران افزود: برای دریافت حقوقمان پیگیریهای زیادی انجام دادیم اما بینتیجه بود و هر بار هم پیگیر شدیم خوب برخورد نکردند و باگذشت چند ماه از سال باید بگویم واقعاً زندگیمان نمیگذرد.
وی ادامه داد: رای تهیه نیازهای اولیه زندگی هرروز باید از اطرافیان و مغازهداران قرض کنم اما چون پس از گذشت چند ماه هنوز بدهی مردم را پرداخت نکردهام دیگرکسی اطمینانی به ما ندارد و وقتی میبینند طلب قبلی هنوز پرداختنشده حاضر نیستند مجدد به ما قرض بدهند.
یکی دیگر از کارگران گفت: پرسنل کارخانه بارها برای احقاق حقوق خود وارد بحث شده اند اما هیچ نتیجه ای نداده است در حالی که می دانیم پرداخت این مبلغ کار چندان سختی برای مدیرعامل نیست. علاوه بر این بارها به نهادهای مختلف مسئول و مدیر شکایت خود را برده ایم اما نتیجه نداده است و هر کارگری که شکایت کرده بعد از آن با مشکلات فراوانی روبرو شده است.