شهید دکتر روح الله دیندار از نخستین فعالان حرکت ملی آزربایجان و نخستین فعالان جنبش دانشجویی آزربایجان است که در سال 1381 شمسی، قربانی فاشیسم فارس در پوشش حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران شد. بعد از قتل پروفسور محمدتقی زهتابی در سال 1377 شمسی، یکی از رهبران بزرگ و بی نظیر حرکت ملی آزربایجان، مأموران وزارت اطلاعات حاکمیت فاشیستی جمهوری اسلامی ایران طی یک سلسله اقدامات برنامه ریزی شده در این وزارت بیش از چهل فعال برجستۀ حرکت ملی ملت تورک آزربایجان را با شیوه ها و ترفندهای مختلف به صورت مخفی «زنجیره ای» یا آشکارا به قتل رسانده اند که شهید دکتر روح الله دیندار از نخستین این شهدای راه وطن است. یکی از واپسین جنایهتای حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران، به شهادت رساندن پدر معنوی حرکت ملی آزربایجان، جناب حسن دمیرچی (حسن آزربایجان) در سال 1397 بود. این سلسله جنایتهای سیاسی که مصداق بارز جنایت علیه بشریت است، از زمان بیداری ملی ملت تورک در آزربایجان جنوبی بعد از استقلال آزربایجان شمالی شروع شده است و تا به امروز ادامه دارد.
شهید دکتر روح الله دیندار که بود؟
شهید راه مقدس حرکت ملی آزربایجان، راه بیداری ملی ملت تورک آزربایجان و راه آزادی ملت تورک آزربایجان از اشغال و استعمار فاشیسم فارس ایران، دکتر روح الله دیندار در شهر ساراب (سراب) آزربایجان در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. پدرش کشاورز ساده ای بود. او که دارای بهرۀ هوشی IQ بسیار بالایی بود، با سختی بسیار و با تلاش و پشتکار بی مانندی بر فقر و بر مشکلات زندگی اش غلبه کرده و در حالی که خرج تحصیل خود را خودش با کارگری و زحمت درمی آورد، توانست مدارج تحصیلی را تا دیپلم متوسطه با معدل بسیار بالا و به عنوان دانش آموز ممتاز و استعداد برتر و نخبه از شهر ساراب طی کند و بلافاصله در کنکور سراسری سال 1375، در رشته پزشکی عمومی در دانشگاه علوم پزشکی تبریز قبول شود. به علت نیاز مالی محل تحصیل خود را با یک شخص تبریزی که از دانشگاه علوم پزشکی همدان قبول شده بود، در ازای 1 میلیون تومن تعویض کرده بود. در آن زمان (دهۀ هفتاد شمسی) 1 میلیون تومن پول بسیار زیادی بود: در حد 1 میلیارد تومن امروزی بود. در زمان شهادتش در 11/7/1381 به دست مأموران وزارت اطلاعات رژیم جنایت پیشه ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران، دانشجوی دورۀ کارورزی یا انترن پزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان بود و بنا به اظهارات دوستانش بیش از 2 سال تا فارغ التحصیلی اش نمانده بود و در هنگام شهادتش، جوانی 24 یا 25 ساله بود. او در درسها و شغل خود بسیار موفق بود، همیشه معدل رتبۀ الف می آورد و شاگرد اوّل بود؛ در طول دوران تحصیل دانشجوی ممتاز از میان کل دانشجویان همدورۀ خود بود و به همین جهت دانشگاه علوم پزشکی اتاق اختصاصی تک نفره در اختیار او گذاشته بود تا انبوه کتابهایش را در آن اتاق، جا دهد. او بسیار اهل مطالعه و باسواد و مخصوصاً مسلط به زبان انگلیسی و در میان دانشجویان به «دیکشنری زنده» مشهور بود. در نوشتن مقالات و ترجمۀ مقالات انگلیسی به فارسی و بالعکس به دانشجویان پزشکی و غیرپزشکی حتی دانشجویانی که از خودش ارشدتر بودند کمک می کرد و از این نظر سرآمد دانشگاه بود. بنا به اظهارات دوستان دانشجویش، فوق العاده دل رحم و مهربان بود و در طول تحصیلش در دانشگاه علوم پزشکی همدان، چند دانشجو را از خودکشی نجات داده و از این کار منصرف کرده بود. او بسیار عاقل و با سیاست و باشعور بود و خیلی عمیق، تأثیرگذار، عقلانی و تحلیلی حرف می زد؛ با هر کسی به اندازۀ سطح فهم و شعور و حال و هوای عاطفی اش حرف می زد؛ با جوان، جوان بود و با پیر پیر؛ با عقلانی، عقلانی بود و با احساسی احساسی ولی خصیصۀ بارزش این بود که در قبال حرکت ملی آزربایجان و حقوق بشری مسلم میلیونها انسان تورک آزربایجانی بسیار قاطع و تند و به اصطلاح «دلی قانلی» بود و با احدی در این مورد تعارف و شوخی نداشت. برای همین ویژگیها، در طول تحصیلش در دانشگاه علوم پزشکی همدان، محبوبیتی وسیع، عمیق و روزافزون در بین دانشجویان تورک و حتی انسانهای غیردانشجوی ملت تورک آزربایجانی در همدان پیدا کرده بود و همین محبوبیت روزافزون که عملاً او را به عنوان «الگوی یک دانشجوی ملتچی تورک آزربایجان» در بین همۀ دانشجویان و غیردانشجویان در همدان مطرح می کرد، سبب وحشت و هراس مأموران حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران شده بود.
رژیم نژادپرست جنایت پیشه ضد تورک، ضد آزربایجان و پانفارس جمهوری اسلامی در طول 40 سال حاکمیتش با استفاده از کل رسانه ها و کل امکانات و پتانسیل جهنمی خودش، همیشه و همواره می کوشد همدان را استانی غیر تورک نشین و غیرآزربایجانی جلوه دهد، در حالی که واقعیت این است که همدان استانی تورک نشین و جزو خاک آزربایجان است. بنا به دلیل استراتژیک رژیم روی همدان و بیداری ملی تورکان آزربایجانی ساکن در این استان حساسیت بسیار دارد و وزارت اطلاعات اغلب از لورهای خودفروخته در ادارات اطلاعات همدان بهره می برد. تورکهای آزربایجانی ساکن در استان همدان بسیار خونگرم و غیور هستند و علی رغم فعالیتهای نژادپرستانۀ ضد تورک و ضد آزربایجان رژیم جمهوری اسلامی که همواره می کوشد همدان را استانی فارس نشین و خالی از تورک نشان دهد و تبلیغ کند، به زبان تورکی آزربایجانی خودشان و به هویت تورکی و آزربایجانی خودشان افتخار می کنند و با علاقۀ فراوان جذب تورکهای آزربایجانی دیگر می شوند و بسیار دوست دارند که با تورکهای آزربایجانی دیگر به زبان تورکی حرف بزنند و این نتیجۀ تلاشهای هزاران فعال دانشجوی تورک آزربایجانی است که بعد از بیداری ملی در این شهر و کل استان همدان فعالیتهای ملی کرده اند. شهید دکتر روح الله دیندار از نخستین دانشجویان تورک آزربایجان بود که از نیمۀ دوم دهۀ هفتاد شمسی، از سال 1375 هـ.ش که دکتر محمودعلی چهرگانی در تبریز در جریان انتخابات مجلس، اعلامیه مشهور خود را منتشر نمود و در آن اعلامیه آشکارا گسترش زبان تورکی آزبایجانی را در آزربایجان خواستار شده و موجی از بیداری ملی در بین انسانهای ملت تورک آزربایجان برانگیخته بود، به فعالیت در راه بیداری ملی انسانهای ملت تورک آزربایجان در همدان اقدام کرد و اوج فعالیت شهید دکتر روح الله دیندار و دوستانش در دهۀ هشتاد شمسی حرکت ملی آزربایجان را در قالب حرکت دانشجویی آزربایجان در استان همدان آزربایجان جنوبی بود که طی آن، او به همراه دانشجویان همرزمش: «ا. ج»، «ح. ک»، «م. ز.»، «ا. ه.»، «غ. ن.»، «م. ش.» و دیگران (اجازه نداریم اسامی را به صورت کامل معرفی کنیم چون مورد شهید دکتر روح الله دیندار حتی امروز هم کاملاً امنیتی است)، با فعالیتهای بی امان و به گونه ای خستگی ناپذیر، موج جدیدی از بیداری ملی تورکی و آزربایجانی در میان انسانهای تورکی آزربایجانی ساکن استان همدان چه در میان دانشجویان تورک و چه مردم عادی تورک ایجاد کرد. موجی که آن قدر برای حاکمیت پانفارس ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران سنگین، سهمگین و غیرقابل تحمل بود که سبب شد که وزارت اطلاعات حاکمیت به فکر حذف فیزیکی دکتر روح الله دیندار بیفتند و این فکر شوم را در 11 مهرماه 1381 به اجرا درآورد.
فعالیتهای ملی شهید دکتر روح الله دیندار
تأسیس «تشکل دانشجویی استاد شهریار» در سال 1381 دانشگاه علوم پزشکی همدان، از مهمترین اقدامات شهید دکتر روح الله دیندار بود؛ جالب این که پس از شهادت ایشان، تشکل دانشجویی مزبور نه تنها تعطیل نشد، بلکه قدرتمندتر و به «انجمن ادبی استاد شهریار» تبدیل شد و تا امروز در همین دانشگاه فعال است. نشریۀ تشکل دانشجویی استاد شهریار دانشگاه علوم پزشکی همدان، «بولوت» نام داشت که در این دانشگاه در تیراژ 200 تا 300 نسخه چاپ و منتشر و بین دانشجویان پخش می شد. نشریۀ «بولوت» در کنار ماهنامۀ «ایلدیرم» که در پشت و روی یک صفحۀ A3 (حدود 4 صفحۀ A4) به صورت سیاه و سفید و با امکانات مالی محدود دانشجویان تورک آزربایجانی «انجمن ادبی تورکی» دانشگاه بوعلی سینای همدان آن را در آن دوران در تیراژ 200 تا 300 نسخه چاپ و پخش می کردند، سهم عمده ای در بیداری ملی دانشجویان تورک آزربایجانی و انسانهای عادی ملت تورک آزربایجان در همدان، اعم از همدانی و غیر همدانی داشتند.
دکتر روح الله دیندار مجوز تأسیس «تشکل دانشجویی شهریار» را از دانشگاه علوم پزشکی همدان گرفت و در ابتدای مهر ماه 1381 برای اجرای مراسم افتتاحیه این تشکل دانشجویی آزربایجانی از دانشگاه علوم پزشکی همدان مزبور مجوز درخواست کرد که این مراسم، در سالن اجتماعات همان دانشگاه برگزار شود، ولی مسئولان دانشگاه علوم پزشکی همدان که از قدرت بیان و میزان نفوذ و محبوبیت دکتر روح الله دیندار به خوبی آگاه بودند، با آوردن بهانه هایی، از دادن مجوز برای برگزاری افتتاحیه تشکل دانشجویی شهریار خودداری کردند. ح. ک. فعال شناخته شده دانشجویی حرکت ملی آزربایجان از شهر خوی که در آن زمان دانشجوی كارشناسی اقتصاد نظری در دانشگاه بوعلی سینا همدان و از دوستان شهید دکتر روح الله دیندار بود، با تلاش مجوز اجرای مراسم افتتاحیه تشکل دانشجویی شهریار دانشگاه علوم پزشکی همدان را از دانشگاه بوعلی سینا همدان گرفت که مراسم در هفتۀ اول مهرماه 1381 در سالن اجتماعات دانشگاه بوعلی سینا همدان برگزار شود.
در آن دوران، حرکت ملی آزربایجان بیشتر با دکتر محمودعلی چهرگانی شناخته می شد و او به عنوان لیدر حرکت ملی آزربایجان شناخته می شد. دکتر چهرگانی علی رغم تضییقات و آزار و اذیتهای روزافزون وزارت اطلاعات رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران، هنوز وطن مادری اش آزربایجان را ترک نکرده بود و در تبریز ساکن بود. در هفتۀ اول مهرماه 1381 دکتر روح الله دیندار با دکتر چهرگانی تماس گرفت و از ایشان دعوت کرد که از تبریز به همدان بیاید و در مراسم افتتاحیه تشکل دانشجویی شهریار در دانشگاه بوعلی سینا همدان سخنرانی کند. دکتر چهرگانی دعوت دکتر روح الله دیندار را به دلیل تضییقات رژیم جنایتکار و مشکلات دیگر قبول نکرده بود، ولی متنی به دست خود نوشته و برای دکتر روح الله دیندار فرستاده بود.
در روز اجرای مراسم افتتاحیه تشکل دانشجویی شهریار در سالن اجتماعات دانشگاه بوعلی سینای همدان، در حالی که سالن مزبور مملو از دانشجویان دختر و پسر پرشور و جوان تورک آزربایجانی بود، دکتر روح الله دیندار در حالی که کت و شلواری سفید و تمیز پوشیده بود، به عنوان نخستین سخنران، به پشت تریبون رفت. دانشجویان تورک جوان و پرشور آزربایجانی که در آن روز در سالن اجتماعات دانشگاه بوعلی سینای همدان حاضر بودند، هرگز شهید دکتر روح الله دیندار را با آن کت و شلوار سفید و با آن صدای بلند، گیرا محکم و مردانه و با آن شجاعت و شهامت بی نظیر فراموش نمی کنند. می دانیم که خواندن این سطور باعث جمع شدن و سرازیر شدن اشک از چشمهای دوستان آن شهید راه وطن می شود. دکتر روح اله دیندار در ابتدای سخنرانی خود به زبان تورکی به مستمعمان دانشجوی خودش گوشزد کرد: «از جناب دکتر محمودعلی چهرگانی دعوت کرده بودیم که به مراسم ما بیاید، متأسفانه عذر خواستند و پیامی را نوشته و برای من فرستادند که برایتان می خوانم» و شروع به خواندن پیام دکتر چهرگانی با صدایی بلند و با ایمان و لحنی محکم و تأثیرگذار کرد. تحت سخنرانی نافذ و اثرگذار دکتر روح الله دیندار، جمعیت دانشجوی آزربایجانی حاضر در آن سالن، دختر و پسر، با تشویقهای بی امان و فریاد «یاشاسین آزربایجان» آن سالن را به لرزه درآوردند و سبب لرزش و وحشت و هراس دل مانقورتها و پانفارسهای حاکمیت جنایت پیشه و ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران شدند. دکتر روح الله دیندار با آن سخنرانی به عنوان یکی از قویترین و محبوب ترین سردمداران جنبش دانشجویی حرکت ملی آزربایجان خود را شناساند و این چیزی نبود که حاکمیت جلاد و جنایت پیشۀ جمهوری اسلامی ایران بتواند آن را به راحتی هضم و قبول کند. بعد از سخنرانی دکتر روح الله دیندار «آشیق حجّت تبریزلی» که از اوزانهای مشهور ملتچی آزربایجان است، با اجرای موسیقی آزربایجانی و صدای گرم و گیرا شور و شوق حاضران را صدبرابر کرد.
دکتر روح الله دیندار طبق تصریح دوستان نزدیکش، بسیار فعال و فعال دانشجویی بسیار با لیاقت و با عرضه و توانمند بودند؛ برای نمونه یک بار با بهانۀ جشن میلاد حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق «تالار معلم» شهر همدان را که از بزرگترین سالنهای شهر همدان است، یک تنه برای اجرای موسیقی آزربایجانی کرایه کرده بود و بلیطهای موسیقی آزربایجانی را داخل و خارج از دانشگاه و میان مردم غیردانشجو فروخته بود و خیل جمعیت اعم از دانشجو و غیردانشجو به این سالن آمده بودند و آشیقهای ملتچی آزربایجان سرودهای ملی تورکی آزربایجانی خوانده بودند و این گونه اقدامات و فعالیتهای بی امان شهید دکتر ورح الله دیندار چیزی نبودند که از چشم و گوش مأموران حاکمیت جلّاد و فاشیست جمهوری اسلامی ایران به دور بماند و سبب وحشت و هراس حاکمیت شد و بنابراین تصمیم به کشتن دکتر روح الله دیندار گرفتند.
جزئیات شهادت دکتر روح الله دیندار به دست مأموران امنیتی حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران
مجتمع خوابگاهی دانشگا ههای علوم پزشگی همدان و بوعلی سینا همدان مشترک است. هنگام ورود به این مجتمع، در سمت راست، خوابگاه های دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی همدان و در سمت چپ خوابگاه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان قرار دارند. حدود 1 کیلومتر بالاتر از این مجتمع خوابگاهی، به سمت «عباس آباد»، باغی وجود دارد که در آن باغ درختان زیادی هستند و نهر آب از میان درختان رد می شود و در آن جا سه تا سنگ صخره ای هست که به ترتیب کوچک متوسط و بزرگ به صورت پله ای چیده شده اند. این سنگها در پای درختان قرار دارند. جنازۀ شهید دکتر روح الله دیندار در حالی که جمجمۀ سرش خرد شده بود، در تاریخ 11 مهر ماه 1381 بر روی سنگ بزرگ پیدا شد. به گفتۀ دوستانش یکی از معماهای حل نشده و تاریک ماندۀ این پرونده جنایی این است که اولین کسی که جنازه اش را پیدا کرد، معلوم نبود و این سوال تا به امروز بی جواب مانده است؛ فقط از طرف مأموران رژیم در میان دانشجویان چو انداختند و جار زدند که «روح الله دیندار خودکشی کرده است». هنگام پخش خبر جعلی خودکشی روح الله دیندار هر دو خوابگاه دانشگاههای علوم پزشکی و بوعلی سینای همدان در ماتم و سکوت و بهت و حیرت محض فرورفتند. دوستانش و همه دانشجویان از خودشان می پرسیدند: «مگر می شود انسانی تا بدین حد موفق و نخبه که از یک خانواده فقیر بود ولی الان جزو پولدارترین و متمکن ترین دانشجویان بود و مهمتر از آن انسانی تا بدین حد پرشور و سرشار از زندگی و سرزندگی که مثل خورشید شعاع شور زندگی و سرزندگی از او می تابد و ساطع می شود و با اقدامات و حرفها و کمکهای خودش، چندین دانشجو را از جمله م.ع. را خودکشی منصرف و به زندگی و مبارزه امیدوار کرده بود، خودش دست به خودکشی بزند؟ به هیچ وجه امکان ندارد شخصی مثل دکتر روح الله دیندار خودکشی کند؛ نه نه نه به هیچ وجه امکان ندارد. خودکشی را کسی می کند که بدبخت و فقیر و در به در و در زندگی ناامید و ناموفق باشد. دکتر روح الله دیندار که معدن امید و زندگی و سرزندگی و عقل و شعور بود و از نظر مالی و پول که مشکلی نداشت، که هیچ بلکه قادر به هر کاری بود. پس چرا آدمی مثل دکتر روح الله دیندار که هم موفق بود؛ هم نخبه بود و هم شغل پردرآمدی هم داشت و هم دارای اعتماد به نفس و امید به زندگی و امید به آزادی ملت تورک آزربایجان از چنگ اشغال و استعمار فاشیسم فارس خودکشی کند؟». پزشکی قانونی حاکمیت جلّاد جمهوری اسلامی ایران علت مرگ دکتر روح الله دیندار را «برخورد یک شیء سخت به جمجمۀ او و شکستن جمجمه بر اثر اصابت این شیء سخت» اعلام کرد. مأموران امنیتی- اطلاعاتی حاکمیت جلّاد ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران این برخورد شیء سخت را برای دانشجویان و خانوادۀ روح الله دیندار چنین توجیه کردند که «روح الله دیندار شب حادثه به قصد خودکشی بالای سنگ بزرگ رفته و طناب برده تا خودش را از شاخۀ درخت حلق آویز کند، ولی شاخۀ درخت شکسته و روح الله افتاده و سرش به سنگ خورده و جمجمه اش خرد شده و مرده است»!!! این حرفها در حالی اظهار می شد که خانوادۀ ایشان و دوستان نزدیکش در غسالخانۀ شهر ساراب به وضوح «ردّ طناب را در گلو و گردن» این شهید دانشجوی ارزشمند حرکت ملی آزربایجان می دیدند؛ حتی یکی از نزدیکان غیورش، گویا یکی از برادران جوان و غیور شهید، با دیدن ردّ طناب در گلو و گردن برادر مظلومش خواسته بود که اعتراضی کند و های و هوی برآورد که بزرگان فامیلش به جهت حفظ حرمت میّت و تعجیل در خاکسپاری پیکر مرحوم که متأسفانه از رسم و رسوم تورکان آزربایجان است، جلوی او را گرفته بودند؛ اما کماکان این سؤال مهم بی جواب مانده بود: «با توجه به این که جای طناب در گردن شهید بود، اگر او با طناب خودش را حلق آویز کرده است، پس شکستگی جمجمه و توجیه مأموران امنیتی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران که آن را بر اثر برخورد جمجمۀ او با سنگ قلمداد کردند و علت مرگ او را همان می گفتند، بی پایه و اساس بود و اگر آن شهید خودش را با طناب حلق آویز کرده و از درخت آویزان شده بود، پس شکستگی جمجمه چه توجیهی دارد؟». واقعیتی که مأموران جلّاد و جنایتکار اطلاعاتی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران لاپوشانی می کردند این بود:
شب حاثه، شهید دکتر روح الله دیندار را در فرصتی مناسب از خوابگاه دانشجویی می ربایند و به ادارۀ اطلاعات شهر همدان می برند و مورد ضرب و شتم و شکنجۀ وحشیانه و ضد انسانی قرار می دهند؛ او بنا به روحیه مبارزاتی خودش حاضر به هیچ گونه همکاری و جاسوسی برای وزارت اطلاعات رژیم نمی شود و در مقابل مأموران شکنجه گر جلّاد رژیم می ایستد و از خودش دفاع می کند و آنها شدت شکنجه و ضرب را زیاد کرده و او را به قصد کشت می زنند و در نهایت با زدن ضربه با باتوم به سرش و شکستن جمجمۀ او، می کشند و جهت لاپوشانی و پنهان کردن این جنایت نخست جسد او را دستپاچه، به آن باغی که توصیف کردیم می برند و از حلق آویزان می کنند و سپس فکر می کنند که «پس شکستن جمجمه را چه کنیم»؟ برای همین دروغ شکستن شاخه و افتادن شهید و خوردن سرش را به سنگ را می سازند. آری! حاکمیت می خواست و هنوز هم می خواهد روی یکی از شنیع ترین و ضد انسانی ترین جنایت از جنایات بی شمارش در حق ملت تورک آزربایجان سرپوش بگذارد؛ اما تاریخ بی رحم و بی ملاحظه و واقعیت پرست و حقیقت خواه است و هیچ جنایتی علیه بشریت، با هیچ تلاش و کوششی، برای همیشه پنهان و در بایکوت و سکوت نخواهدماند.
دوستان دانشجوی شهید روح الله دیندار از جمله م.ش. با تلاشی شایستۀ تحسین، یک اتوبوس از دانشگاه علوم پزشکی گرفتند و برای مراسم تشییع جنازه و دفن این شهید دانشجوی حرکت ملی آزربایجان به شهر ساراب رفتند. پدر کشاورز و برادران آن شهید، در شهر ساراب رستورانی کرایه کرده بود و ناهاری به دوستان دانشجوی شهید دادند و در این فرصت برخی از نزدیکترین دوستان شهید توانستند به غسالخانه قبرستان ساراب بروند و پیکر شهید را در حالی که پزشکی قانونی آن را از بالای سینه تا پایین شکافته بود و جای طناب هنوز هم بر گلو و گردنش بود و جای ضربه و شکستگی بر جمجمه اش بود دیده بودند. نکتۀ جالب این که دانشجویان فارس (بخوانید پانفارس) دانشگاه علوم پزشکی همدان که نشریۀ فاشیستی ضد تورک و ضد آزربایجان «کاج» را در آن دوران، به واسطۀ خودشیرینی که به حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان می کردند، با امکانات مالی فراوان دانشگاه که در اختیارشان بود، با صفحات رنگی و با صفحات و تیراژ زیاد منتشر می کردند، نسبت به این قدردانی دانشجویان تورک آزربایجانی از شهید دکتر روح الله دیندار، به واسطۀ مرض نژادپرستی ضد تورک و ضد آزربایجانی ناراحت بودند در همان دوران در نشریۀ کاج نوشتند که « با توجه به این که در شرع اسلام خودکشی حرام است و نباید به تشییع جنازه و مراسم دفن شخص خودکشی کننده رفت؛ چرا برای شخصی که خودکشی کرده است، دانشگاه علوم پزشکی همدان، اتوبوس در اختیار قوم گرایان پان ترک می گذارد تا به تشییع جنازه این شخص از شهر همدان به شهر سراب بروند؟». و با این گونه نوشته ها نمک بر زخم تازۀ پدر، مادر، خواهران، برادران و دوستان دانشجوی تورک شهید می پاشیدند. آری! ملت تورک آزربایجان با این نژادپرستان ضد بشر بی نظیر در تاریخ بشریت طرف هستند. انسانی نخبه و بی نظیر را می کشند و بعد از کشتن او حتی اجازه وداع و تشییع جنازه را از دوستان و همراهان آن انسان دریغ می کنند و مهمتر از آن، بی شرمانه و وقیحانه و خبیثانه و خائنانه و جانیانه می کوشند حیثیت و شرافت و نام نیک آن انسان مبارز و با وجدان شریف بی نظیر را لکه دار کنند.
جعل وصینامه برای شهید روح الله دیندار توسط مأموران وزارت اطلاعات حاکمیت جمهوری اسلامی ایران
تا اینجا شرح مفصلی از دکتر روح الله دیندار و مبارزاتش و نحوه شهید شدنش دادیم، ولی آنچه در این میان به راستی موجب حیرت و حتی نفرت دوستان شهید و ما فعالان جنبش دانشجویی حرکت ملی آزربایجان می شود، این است که مأموران وقیح اطلاعاتی –امنیتی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، برای لاپوشانی بیشتر جنایت کبیرشان با دستپاچگی تمام، اقدام به جعل وصیتنامه برای آن شهید به تاریخ 11/7/1381 یازدهم مهر ماه هزار و سیصد و هشتاد و یک شمسی کردند. این وصیتنامه، اگر بتوان نام آن را وصیتنامه گذاشت (؟)، در دست ما هست. واقعیت این است که این نوشته به حدی مسخره و رسوا و مزخرف است که هر کسی که دکتر روح الله دیندار را و اندازه سواد و آگاهی او و توان و پتانسیل او را بشناسد، با یک نظر فوراً می فهمد که این نوشتۀ مسخره نمی تواند وصیت نامه آن شهید باشد:
همان گونه که مشاهده می شود در این نوشتۀ کوتاه که ادعا شده وصیت نامه آن شهید است، آن شهید که دانشجوی موفق پزشکی است، با نوشتن یک جمله و فقط یک جمله «از تمام شما خداحافظی می کنم» از پدر و مادر و برادارن و خواهران و نزدیکان و دوستان و آشنایان و مخصوصاً از دوستان دانشجویش خداحافظی کرده و از نعمت بزرگی مثل زندگی که وظیفۀ هر پزشکی طبق قسم نامۀ بقراط و طبق وجدان انسانی اش، «حفظ آن است»، چشم پوشیده است!!! آیا این با توجه به وصفی که از روحیات و سواد و آگاهی و تعهد دکتر روح الله دیندار داریم و من اندکی از آن را توانستم در این نوشته بیاورم، ممکن هست؟ آیا شخصی که به گواهی دوستان دانشجویش آن قدر زندگی را دوست داشت که چندین دانشجوی بی بضاعت و در به در تورک را با کمکهای مادی و معنوی از فکر خودکشی منصرف کرده بود و در صورت خودکشی خودش نجات داده بود، می تواند خودکشی کند و مهمتر از آن می تواند قبل از ترک نعمت مقدسی به نام زندگی که این همه به ان علاقه مند و پایبند بود، این وصیت نامه مزخرف 5 خطی را بنویسد؟! آیا این قابل بارو است؟ این نوشته به دلایل محکم دیگری نیز نمی تواند دستخط شهید دکتر روح الله دیندار باشد:
1.دست خط نویسنده وصیت نامه و دست خط کسی که به عنوان «دژبان و رئیس ک 12» (؟) خودش را معرفی کرده و از یافته شدن این دستخط در بین «مدارک» شخصی آن شهید خبر داده است، یکی است! اگر آدم غیرمتخصص هم یک بار با دقت به این نوشته نگاه کند، آن را می فهمد.
2. جملۀ « از تمام شما خداحافظی می کنم» در فارسی معیار عادی، جمله ای مشکوک است. در چنین جمله ای به جای «تمام» از «همه» استفاده می شود: «از همۀ شما خداحافظی می کنم». مأموران بی سواد ساتقین و مانقورت اطلاعات رژیم جنایت پیشه و بی سوادپرور جمهوری اسلامی ایران آن قدر بی سواد و نفهم هستند که نفهیمده اند که شخص نخبه ای مثل روح الله دیندار که استاد مسلم در زبانهای ترکی، فارسی و انگلیسی و خودش «مترجم» بوده است، این اشتباه مضحک آشکار را هرگز نمی کند؛ چرا که «تمام» در جایی استفاده می شود که «قصد تمام کردن یا تمام شدن کاری» در میان باشد. آری! از دیدگاه روان شناسی چون مأموران جلّاد حاکمیت بعد از به شهادت رساندن او، کار این مبارز بی همتای حرکت ملی آزربایجان را «تمام شده» می انگاشتند، ناخودآگاه این کلمه را در این جمله به کار برده اند؛ در حالی که حرکت مقدس و آزادیبخش ملی آزربایجان نه تنها با شهید شدن دکتر روح الله دیندار و امثال دکتر روح الله دیندار «تمام» نشد، بلکه زنده تر و پوینده تر از پیش و قدرتمندتر و توانمندتر از پیش زنده ماند تا من اوجالان ساوالان فعال دانشجویی حرکت ملی آزربایجان این سطور را به یاد آن شهید ارزنده راه آزادی ملت مظلوم تورک آزربایجان بنویسم.
3. در دستخط به کسی به نام «یحیی عباسی» اشاره شده است، که در واقعیت شخصی به این نام نه در میان دوستان دانشجوی مرحوم و نه در بین آشنایانش وجود خارجی ندارد. در میان دانشجویان همدورۀ آن شهید «م.ع.» نامی وجود دارد، که او صراحتاً به همۀ دوستان آن شهید گفته که روح الله دیندار حتی یک ریال به من بدهی نداشت و این حرف دروغ است!!!
پیداست که این دستخط جعل شده در ادارۀ اطلاعات شهر همدان بوده و انتساب آن به نخبه ای مانند دکتر روح الله دیندار دروغ و بی اساس است و حاکمیت با این ترفند واقعاً ناشیانه و رسوا سعی در پنهان کردن این جنایت بزرگ خود را داشته است.
***
آری! شهید دکتر روح الله دیندار اولین و آخرین شهید نخبۀ دانشجوی حرکت مقدس ملی ملت تورک آزربایجان نبوده و نیست پیش از او چنان که گفتیم این «قتلهای زنجیره ای فعالان نخبه و برجستۀ حرکت ملی آزربایجان» با به شهادت رساندن پروفسور محمدتقی زهتابی کیریشچی در سال 1377 شروع شده بود و با قتلهای پنهان و آشکار دیگران از جمله میرکاظم موسوی (از کرج)، نادر موسی زاده (از خوی)، مهدی طالبی (آلپای زنگانلی: از زنگان)، بابک نوری (از کلیبر)، سهند افشاری (در راه اردبیل)، جلیل عابدی (از خیاو)، محمدعلی جنت نیا (از سولدوز)، عسگر قاسمی (از سولدوز)، همت اسم زاده (از سولدوز)، حسین فتحی پور (از سولدوز)، توحید آذریون (از سولدوز)، عیوض سیاحی (از اورمو)، فرزاد اسدپور (از اورمو)، مجید خدایی (از تبریز)، رسول محرمی پارام (از تبریز)، رضا میرآقاپور درویش (از تبریز)، بهزاد صبوحی نژاد (از تبریز)، ستار سلیمی (از تبریز)، وحید داور پناه (از تبریز، کورشده توسط حاکمیت)، سینا طارق (از تبریز)، اکبر نوروزی (از تبریز)، سیاره رشتبری (از تبریز)، فرهاد محسنی نگارستان (از تبریز)، افشین عرفان خسروشاهی (از تبریز)، قادر صدیقی (از تبریز)، مهندس غلامرضا امانی به همراه دو برادرش (از تبریز)، چنگیز بخت آور (از تبریز)، میترا رضایی (از خوی)، مجید امیری (از تبریز که در حال نوشتن کتابی افشاگرانه و بیدارساز علیه حاکمیت ضد انسان جمهوری اسلامی به نام «قاراقوتو qaraqutu» بود)، حمیدرضا عبدی (از تبریز)، داریوش طبّاخی (از سولدوز)، غلامحسین ناصری (از نمین اردبیل)، علاءالدین ملماسی (از تبریز)، ابراهیم جعفرزاده به همراه همسرشان مینا کهربایی و دختر دو ساله شان آیلا (از خوی)، ناصر خانزاده (از تبریز)، و دهها و صدها مبارز، شاعر، نویسنده، معلم، متفکر و فعال گمنام ارزشمند ملت تورک آزربایجان در سه دهۀ اخیر توسط حاکمیت جمهوری اسلامی ایران شهید شده اند. شرحی از بیش از 40 تن از این شهدای راه آزادی آزربایجان توسط سایت آذوح و فعال و مبارز صادق و اندیشمند و بی نظیر جنبش دانشجویی حرکت ملی آزربایجان، جناب آقای امیر مردانی داده شده است که علاقه مندان می توانند به شنیدن آن در سایت آذوح تحت عنوان «رادیو هارای: گفتگو با سخنگوی آذوح – دهها مورد مرگ مشکوک فعالان حرکت ملی آزربایجان» اقدام کنند:
اینها اندکی از هزینه های سنگینی هستند که ملت قهرمان و تاریخساز تورک آزربایجان در راه مقدس آزادی و استقلال خود از چنگال اشغال و استعمال فاشیسم راسیست ضد تورک، ضد آزربایجان و ضد بشر فارس ایران پرداخته و هنوز هم می پردازد.
و امروز شهدای زندۀ حرکت ملّی آزربایجان در شکنجه گاهها و زندانهای حاکمیت ضد بشر جمهوری اسلامی به سر می برند. باید خیلی مراقب و هشیار باشیم که ضرری به سلامت و جان این قهرمانان کم نظیر ملی مان نرسد: دکتر لطیف حسنی، سیامک میرزایی، ابراهیم نوری، حکیمه احمدی، عباس لسانی، امیر ستاری، کاظم صفابخش، سهند معالی، توحید امیرامینی، کیانوش اصلانی، ابراهیم نوری، روح الله احمدنژاد، مهدی کوخیان، حمید اللهوردی پور و دیگر مبارزان راه آزادی آزربایجان از چنگال اشغال و استعمار و ظلم و بیداد حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران.
من، اوجالان ساوالان، به همراه برخی از دوستان و همرزمان شهید دکتر روح الله دیندار برای جمع آوری مطالب این مقاله و عکسها و اطلاعات آن، هفته ها و ماه ها زحمت کشیده و رنجها متحمل شدیم. امیدواریم که خوانندۀ این سطور از شهید شدن و سر به نیست شدن هر فعال ملتچی و تورکچو و آزربایجانچی در آزربایجان جنوبی و شمالی و کل ایران اهریمن زده در طول چهل سال حاکمیت ضد انسانی رژیم جنایت پیشل جمهوری اسلامی ایران، هر گونه اطلاعاتی، هرچند محدود دارد، بدون هیچ ترس و واهمه ای با نام مستعار یا واقعی، با ایمیل آن را در اختیار امیر مردانی قهرمان و سایت آذوح قرار دهد و مطمئن باشد که ایشان بر خلاف مدعیان حرکت ملی، آن را حتما در سایت آذوح برای آگاهی ملت تورک در آزربایجان جنوبی و کل ایران و تمام ملل ایران و نیز آگاهی مجامع بین المللی منتشر خواهندکرد. سکوت و سکون در مقابل جنایات بی شمار حاکمیت ضد بشر جمهوری اسلامی، خیانت به ملت تورک آزربایجان و کل ایران و همدستی با این حاکمیت جلاد ضد بشر است. این را یک بار برای همیشه بدانیم.
به امید آزادی ملت تورک آزربایجان و کل ایران از اشغال و استعمار ایران اهریمن زده و فاشیسم صلیبی فارس.
اوجالان ساوالان- پنج شنبه 27 تیرماه 1398- 18 ژوئیه 2019- 15 ذوالقعده 1440