زنان متعلق به خانه نیستند و خانه داری شغل نیست. خانه، همان جایی که سرپناه و استراحت گاه بقیه اعضای خانواده نیز است و قرار نیست هیچ جای ثابتی برای زنان باشد. همانطور که خانه متعلق به همه اعضای خانه است، آشپزخانه هم فقط متعلق مادران نیست!

زن هم مانند تمامی اعضای خانواده قسمتی از مسئولیت خانه را بر عهده دارد. کودکان به منظور آشنایی با فرهنگ مسئولیت پذیری با توجه به تواناییهایشان، مسئولیت برخی از کارهای کوچک خانه را عهده دار می شوند. زنانی که به ناچار و به دلیل کمبود کار، خود را خانه دار معرفی میکنند، آیا از دید اقتصادی خانه دارند؟

در اقتصاد اگر کسی شغل خود را خانه دار، دانش آموز (محصل) ، دانشجو و حتی سرباز نظام وظیفه معرفی کند، از دید اداره کار، مرکز آمار و بانک مرکزیشاغل محسوب می شود.

مرکز آمار ایران با توجه به تعریف بیکاری در علم اقتصاد، دانشجویی؛ دانش آموزی و خانه داری را نیز شغل قلمداد می کند، مگر اینکه شخص در هنگام اعلام شغل خود همیشه خود را جویای کار معرفی کند.

باید به فرزندان نیز آموزش داده شود، زمانی که فرمی را در مدارس پر می کنند، حتی اگر زنان و خانم های خانه دار اتقاقی فرمی را پر کردید، یا مرکز آمار به دنبال آمار جدید در خانه ها را زد، جلوی نوشته شغل مادر، یا شغل شما: واژه خانه دار خالی نوشته نشود. مقابل شغل شما: خانه دار، محصل یا دانشجو ننویسیم!(البته این انتخاب و حق طبیعی فرد است، شاید قسمتی از خانه داران جویای کار نباشند، و خانه دار واقعی به شمار آیند.)

اما زنانی که شغلی ندارند و مجبور به خانه داری هستند و در هر سوالی شغل خود را خانه داری معرفی می کنند، ناخودآگاه درصد و یا نرخ بیکاری در جامعه را کمتر از آنچه واقعا است، نشان می دهند.  این در مورد تمام محصلین بالای پانزده سال، دانشجویان و سربازان نظام وظیفه نیز صدق می کند.

از دید اقتصادی هنگام مواجه با چنین سوال شفاهی یا کتبی مهمی، بهتر است بگوییم یا بنویسیم که شغل: زن متاهل جویای کار. محصل یا دانشجوی سال (آخر، دوم، اول) جویای شغل پاره وقت یا تمام وقت.

از آنجایی که درصد مشارکت زنان در اجتماع باعث افزایش دو برابری محصولات خدماتی و تولیدی می شود، زنان و مردان هر دو برای فعالیت های اقتصادی لازم و ملزوم هستند. اقتصاد هیچ تبعیضی بین نیروی کار مرد یا زن قائل نشده است، هر شخصی بنابه قوانین آن کشور از سن مشخصی جزو نیروی کار محسوب می شود. بیشتر زنان  بخاطر بهبود اقتصاد خانه و سرزمین خود علاقمند کار و حضور در عرصه های اقتصادی هستند.

مشارکت زنان در عرصه اجتماع و اقتصاد جامعه را به سمت تولید بیشتر و در نتیجه افزایش رفاه پیش می برد.

زن شاغل به دلیل فعالیت در خارج از خانه، علاوه بر کمک به اقتصاد جامعه، به اقتصاد خانواده خود نیز کمک می کند. از طرفی به دلیل کار زنان، مسئولیت پذیری و تقسیم کار خانه بین اعضای خانواده، باعث رشد فرهنگ مسئولیت پذیری کودکان 5 سال به بالا می شود. آگاهی، تحرک بدنی، انجام فعالیت های ذهنی، ارتباطات قوی و... باعث افزایش سلامتی روحی - جسمی و افزایش اعتماد به نفس در زنان شاغل می شود. تمامی اینها تاثیرات مثبتی است که باعث رشد و توسعه اقتصادی استانهای آذربایجان جنوبی می شود.

حضور زنان و دختران در اجتماع، اقتصاد و حتی در عرصه های سیاسی آنقدر مهم و حیاتی است، که یکی از شاخه های مهم در برآورد شاخص توسعه انسانی در علم اقتصاد به شمار می رود.

شاخص توسعه انسانی، سه معیار مهم : یعنی 1- زندگی طولانی و سالم، 2- دسترسی به دانش و معرفت و3- سطح زندگی مناسب را در نظر دارد. این شاخص، عددی بین صفر تا یک است، هر قدر این شاخص به عدد یک نزدیک تر شود، جوامع دارای کیفیت زندگی بالاتری هستند.

طبق گزارش رسمی برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد، ایران با داشتن شاخص توسعهٔ انسانی برابرِ 0.742 رتبهٔ 76 را در بین 178 کشور در سال 2013 دارا بود. ایران در این رده‌بندی کشورها، تنها بهتر از کشورهایی مانند برزیل، مالزی، هند، مقدونیه، پرو و گرجستان، و پس از کشورهای آلبانی، قزاقستان و ونزوئلا قرار گرفته‌است. بر اساس همین گزارش، نروژ در رتبه یکم جدول و گینه در رتبهٔ آخر، یعنی 178،جای می‌گیرند.

طبق آمار منتشره در سال 93 نزدیک به 60 درصد خانواده های ایرانی فقط یه فرد شاغل دارند. از طرفی، برخلاف ثبت نام 62 درصدی زنان در دانشگاههای ایران، نرخ مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی ایران خیلی پایین است، و 13.3 درصد می باشد. این خود به تنهایی گواه بر این است که دولت استبدادی ایران هیچ سیاست و سرمایه گذاری را در جهت ایجاد کار به زنان اختصاص نمی دهد و تنها دم از تبعیض و جدایی جنسیتی می زند. اگر سرمایه های هنگفتی که صرف جدایی جنسیتی در دانشگاهها، مدارس، ادارات، اماکن عمومی و... شده است، صرف اشتغال زنان جویای کار می کرد، مشخص است وضع بهتری را شاهد بودیم. چرا که اخیرا خودکشی زنان در تهران در جلوی متروها، خودسوزی آنها در خیابانها و اعتیاد زنان در پایتخت تبدیل به اخبار روزانه و عادی شده است.

با تمام این اوصاف، در سال آینده نیز، هیچ بودجه ای به تولید کار برای زنان اختصاص داده نشده است. این در حالی است که، کشورهایی که شاخص توسعه انسانی در آنها بالاتر است، حاصل تاثیر حضور زنان بالای 60 درصد در اقتصاد است.

اخیرا، در سایه سیاست های تبعیض آمیز دولت فاشیستی ایران علیه اقتصاد استانهای آذربایجانی، طبیعتا نرخ مشارکت زنان ما، پایین تر از 13.3 درصد است.

در این وضعیت نابسامان و تبعیض های سیاسی و اقتصادی دولت ایران علیه استانهای آذربایجان جنوبی، حداقل امید و راهکارها چه می توانند باشند؟

با نوشتن شغل خانه داری به هیچ قیمتی خود را از حضور در اجتماع و اقتصاد عقب نکشیم. به سادگی خود را در خانه های آپارتمانی 70 تا 80 متری کم نور امروزی خانه نشین نکنیم. زنان جویای کار می توانند همیشه در تمامی تعهدات شفاهی و کتبی خود را زن جویای کار معرفی نمایند. تا مسئولین صدای نیمی از جمعیت بی صدا و مظلوم را نیز بشنوند.

درست است که، در این آشفته بازار اقتصادی، جوانان جویای کار نیز بیکارند، ولی مهم این است که زنان نیز جویای کار باشند و این خواسته خود را شفاها و کتبا اعلام کنند. این حرکت می تواند به حرکتی اعتراضی و قابل توجه تبدیل شود. پنهان کردن نیمی از نیروی مستعد کار پشت کلمه خانه داری بزرگترین ظلم خاموش و خشونت پنهان سیاسی است.  با توجه به استعداد پرشور و شوق  و روحیه جسور زنان آذربایجانی، با حمایت و اعتراض و درخواست وام های طولانی مدت با سود کم با کارآفرینی وارد عرصه اقتصاد شوند.

و اما در بلند مدت (بیشتر از یکسال):  یکی از ابعاد مهم اقتصاد هر جامعه ای دولت آن جامعه است، که در تمام فرمولهای کلان و مهم اقتصادی با علامت "G" خود را نشان می دهد. پس شکی نیست نایل شدن صد در صدی به این هدف بزرگ و اساسی یعنی حضور بالای 60 درصدی زنان آذربایجانی در عرصه اقتصادی، جز در سایه استقلال آذربایجان جنوبی میسر و شدنی نیست.

زن اگربه قدرت خودش پی ببرد، واژه های ضعیفی چون مظلومیت را لایق خودش نخواهد دانست.

به مناسب روز جهانی زن – 8 مارس 2017 – رعنا فاخری آغدام.