تهدید خانواده محترم مهندس سیامک میرزائی و سایر فعالان ملی دربند شونیسم فارس، بیشتر از مبحث ضعف و قدرت در ساختار شونیسم فارس، در مقوله اخلاق قابل بحث است.
این نوع رفتار شنیع و زشت عوامل شونیسم فارس نشان می دهد که، شونیسم فارس تابع هیچ نوع اخلاقی نیست و تمامی مرزهای اخلاقی برای آن بی معنی است. چرا که ماهیت وجودی استبداد و استعمار و شونیسم و فاشیسم ماهیتی وحشی و غیر اخلاقی است. هانا آرنت اندیشمند آزادی خواه معاصر جوهره فاشیسم و استبداد را نه در ایدولوژی و ماهیت اندیشه ای آن که در ماهیت اخلاقی و روحی بنیانگذاران و عوامل آن می داند و بیان می کند که، فاشیسم تنها شکلی از نوع برخورد با جهان توسط افراد شرور است که هیچ مرز و حد اخلاقی و انسانی را به رسمیت نمی شناسند. در دیدگاه آرنت حاکمیت فاشیسم بر جامعه یعنی :حاکمیت شر آنهم در ابتذالی ترین نوع آن بر زندگی و حیات انسانها. به باور آرنت اشتباه بزرگ آنست که مولدان، عاملان و حامیان فاشیسم را با نگاهی اندیشه ورز و دارای رسالتی خاص بررسی نماییم. حال آنکه آنچه از فاشیسم و رفتار آن مشاهده می کنیم، تنها لبریز شدن، شرارت موجود در وجود چنین جمعیت_افرادی است. هانا آرنت فاشیسم را رفتاری وحشی، شرورانه و غیر مدنی و غیر انسانی می داند که محصول روحیه بیمار و خطرناک آنهاست.
بنابراین فاشیسم و شونیسم بیشتر از آنکه نوعی اندیشه یا ایدولوژی باشد، محصول بیماریهای روانی افراد و یا جوامع بیمار است. این بیماری خطرناک، همانند بسیاری از بیماریهای جمعی دارای قابلیت واگیری و سرایت است و همچون طاعون سلامت و حیات تمامی انسانها و جوامع دیگر را نیز تهدید می کند.
هیچ نوع راه گفتگو و تعامل با چنین افرادی وجود ندارد، چرا که ناقلان و عاملان بیماری فاشیسم و شونیسم دارای هیچ نوع اندیشه، منطق و سلامت فکری و روحی نیستند.
بلکه تنها راه موجود در برابر این بیماری مبارزه و تلاش برای نابودی آنست. همانند راهی که در جنگ جهانی دوم در نهایت بر علیه هیتلر و رایش سوم آن انتخاب گردید. ویرانگری، وحشی گری، بی منطقی، شرارت، خودشیفتگی بیمارگونه، دیگر ستیزی و تشنه خون بودن از ویژگیهای بیماری فاشیسم است.
اشتباه بزرگ جهان دموکراتیک در آغاز به قدرت رسیدن هیتلر آن بود که فکر می کرد با گفتگو، امتیاز دهی و تعامل می تواند فاشیسم را سرعقل آورده و مهار نماید، این اشتباه بزرگ باعث به خاک و خون غلطیدن دهها میلیون انسان بی گناه در سراسر جهان شد. به دلیل ماهیت شرور فاشیسم طبیعی بود که رضا میرپنج سوادکوهی سمپاتی و حیرانی خاصی به فاشیسم هیتلری پیدا کرده و با آن دچار حس "خود همانی" گردد. خاصیتی که بعد از گذشت بیش از هشتاد و چند ساله همچنان ستون فقرات تمامی سیاستهای، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، عمرانی، نظامی، دیپلماتیک، امنیتی و... سیستم حاکم فارغ از در حاکمیت و اپوزوسیون بودن اشخاص را تشکیل می دهد.
فشار بر عزیزان دربند فاشیسم فارسی_ایرانی و خانواده های محترم و فداکار آنها خود بخشی از همان روحیه بیمارگونه، شرور و ضد بشری فاشیسم موجود است.