جعل یکی از مشکلات عدیده یست که جامعه بشری از دیر باز با آن روبرو بوده است.جعل در لغت به معنی دگرگون کردن، منقلب نمودن، گردانیدن، وضع کردن، ایجاد کردن و ... به کار رفته است.در بیشتر موارد جاعلان با جعل نام برندهای معروف درصددند از اعتباری که برندهای مذکور پس از سالها تلاش، پشتکار و زحمت بدست آورده اند سوء استفاده نمایند. اما اخیرا با همه گیر شدن استفاده از اینترنت و فضای مجازی به علت امکان استفاده از نام های جعلی و آنونیم نوع دیگری از جعل رواج یافته است.
این نوع جعل را می توان جعل عناوین نامید .در اینگونه موارد افراد برای پیاده کردن اهداف خودخواسته یا محوله به دنبال افراد زودباور می گردند تا با حمایت آنها به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند و برای نیل به این هدف و فریب مخاطبان استفاده از عناوین جعلی و دروغین یکی از بهترین روشها برای اعتمادسازیت.این افراد خود را آدم های مهمی نشان می دهند تا دیگران به آنها اعتماد کنند و در مسیر خواسته هایش قدم بردارند.اگر می خواهند مطلبی را نشر دهند با بکار بردن عناوین تخصصی یا مثلا بریده ی از یک کتاب مطلبشان را به دید مخاطبان عرضه می کنند کتابی که نه چاپ شده و نه فایلی از آن موجود است.و با این کار عمدا توجه مخاطب را از اهداف محتوا دور نگه می دارند. همیشه در برخورد با مسائل همانند منجی ظهور می کنند و به طرح مشکلاتی می پردازند که بیشترشان اصلا وجود ندارد یا اگر هست آنگونه نیست که نشان داده می شود و در اغلب موارد راهکاری که برای یک مسئله ی که وجود ندارد خود باعث بوجود آمدن مشکل تازه ی می گردد.
اخیرا به لطف امکانات و برنامه های اینترنتی که سبب تسریع چرخش اطلاعات گردیده است با افرادی مواجه میگردید که بسیاری از موارد فوق در مورد آن صدق می کند. در روزهای اخیر فردی در فضای مجاز علی الخصوص گروه ها و کانال های مرتبط به حرکت ملی آذربایجان پا به عرصه گذاشته است.که برخی از دوستانش او را استاد علی افسر شهبازی خوجالی (تایید صحت نام ایشان از عهده راقم خارج میشود)معرفی می کنند.این فرد که خود را متخصص می پندارد ودر اغلب موارد مرتبط با حرکت ملی آذربایجان قلم فرسایی می کند و هر آنکه قصد نقد گفته هایش را دارد به عدم درک صحیح و نداشتن آگاهی متهم می کند.
در آخرین صحبتی که بنده در یکی از گروههای مجازی با ایشان داشتم نه تنها انتقاد و سوالهای بنده را با فرافکنی بی پاسخ گذاشتند بلکه علت عدم پاسخ به انتقاد ها را در جایگاه (خودساخته) خویش دیده و گفتند که بنده مطلب می نویسم و قرار نیست به سوال کنندگان جوابگو باشم شما هم اگر مطلب و انتقادی پیرامون نوشته هایم دارید در قالب نوشته ای ارائه دهید تا خوانندگان به قضاوت بپردازند و این گفته ایشان مسبب این گردید که راقم آخرین نوشته وی (در زمان نگارش این مطلب) را که اتفاقا به زبان مادریمان می باشد با خوانندگان عزیز مورد مداقه قرار داده و نشان دهیم پیشوند و عناوین هیچگاه محتوا را تغییر نداده و باعث فریب دلسوزان حرکت ملی آذربایجان نخواهد شد.
نوشته ای با عنوان «صمد بهرنگی یه بیر اوخشاما» که در بعضی از گروه ها به اشتراک گذاشته شده است آنقدر مملو از خطاهای املایی ، انشایی، صرف و نحو و مفهومی می باشد که اگر مطلب را بدون نام نگارنده اش می خواندم نه تنها به نوشتن این سطور نمی پرداختم بلکه در خیال خود از این که جوانی تازه شروع به نوشتن به زبان مادریمان ولو با اشتباهات فاحش خرسند می شدم.لیک با دیدن نام فردی که از قضا اکثر نوشته هایش در خصوص حل مشکلات کلان حرکت ملی آذربایجان می باشد بر خود وظیفه دیدم ایرادات وارده را به نوشته فوق بیان نمایم تا عیان شود هر آنکه در او...
یکی از اصلی ترین ایرادهای وارده به زمان فعل به کار برده شده در جمله بندی مرتبط می گردد. مثلا در پارگراف اول آنجا که نوشته شده است «...دئیللر قیش فصلی چوخ قورخولی اولارمیش...» یعنی نگارنده سوم شخص بوده وداستان را نقل می کند و اما در پارگراف دوم وقتی نوشته شده «...بو قاردا بوراندا...» یعنی راوی و شاهد خود نگارنده و اول شخص می باشد.در پاراگراف سوم «...گلیر یاخینلاشیر...» باز راوی سوم شخص می گردد و این یعنی اینکه نویسنده محترم حتی به زمان افعال در زبان ترکی واقف نیستند.
در ادامه وقتی می گوید «... او بویوک آذربایجانین بویوک موعللیمیدی ...» و سپس «...اونا بو کند، او کند فرق ائله میردی...» در ابتدا زمان نوشته حال و در ادامه زمان گذشته بکار برده شده است.اگر در ابتدا زمان حال مورد نظر نگارنده بود باید «...موعللیمی دیر...» نگاشته می شد.
در پارگراف ششم راوی در نقش اول شخص حاضر گردیده و به ادای مطلب می پردازد.و این یعنی تناقض در زمان نوشته می باشد و اگر چند سطر بودن مطلب را در نظر داشته باشیم بیشتر به عمق سواد و آگاهی نگارنده پی خواهیم برد.
اگر از زمان نوشته بگذریم به خطاهای فاحشی که در مفاهیم مطلب چند سطری ایشان وجود دارد برخورد خواهیم کرد که تنها برای روشن شدن مسئله به ذکر چند نکته اکتفا خواهیم نمود. برای نمونه در مطلب مورد اشاره آمده است «... گوروللر یاریم سن لی...» عباریت «یاریم سن لی» اصلا در ترکی نوشتاری کاربردی ندارد و در ترکی آذربایجانی به افراد میانسال « اورتا یاشلی » می گویند از دیگر سو به احتمال قریب به یقیین ایشان حتی اطلاعی از زندگی و فوت صمد بهرنگی ندارند برای اطلاع ایشان عرض می نمایم که صمد بهرنگی در 9 شهریور 1347 در سن 29 سالگی درگذشتند.در کدام فرهنگ به فرد 29 ساله و پایین تر از آن میانسال «یاریم سن لی» می گویند. در ادامه در آنجا که نوشته شده است «...بوز باغلاییب...»ترجمه ای از یخ بستن در فارسی می باشد در حالی که در زبان مادریمان افعال مستقلی برای رساندن مفاهیم وجود دارند و اگر ایشان مختصر مطالعه ای در رابطه با زبان مادریشان داشته بودند ،می دانستند که باید از فعل «دونوب» استفاده کنند.در ادامه وقتی می نویسند «... اللری ایستیلیر...» دچار همان اشتباه نوشتاری می گردند و باید « اللری قیزیشیر » بکار می بردند. و این خطاهای فاحش در سرتاسر نوشته کوتاه این استاد به وفور وجود دارد. در ادامه خطاهای نوشتاری ایشان آنجا که «...صمد عمی هوشا گلدی...» نوشته اند دقیقا ترجمه تحت الفظی از زبان فارسی بوده و ایشان بهتر می بود از «...صمد عمی آییلدی...» استفاده می نمودند.
در جای دیگر استعاره ی را بکار می برند که نه تنها با موضوع متن فاصله دارد بلکه در کاربرد آن نیز دچار اشتباه شده و نوشته اند«...موقدس بیر بینالار یارالدیبلار...» که باید می نوشتند «موقددس بینالار یارادیب»
این ها تنها چند نمونه از نوشته ی چند سطری از یک فردیست که با خواندن چند مطلب وی می توان به سواد،آگاهی و غرورکذایی وی پی برد.
اما فارغ از اشتباهات متعدد ذکر شده خطاهای املایی این مطلب کوتاه آنقدر فاحش و زیاد می باشد که برای پرهیز از اطاله کلام و احترام به وقت خوانندگان با رنگ کردن و نوشتن املای صحیح آن در پایین به عرایض خویش پایان می دهم باشد که استاد محترم در این روز ها دوران کودکی خویش و درس املا را بخاطر آورند.
1.دئییرلر
2.قورخولو
3.قورخولو اولارئیمیش
4.اویرتمن لیک
5.گؤز-گؤزو
6و7.اوزاقدان
8.اونو
9.گوزله ییر
10 و11.دئییر
12.موسافیردی =مسافردی
13.یولون آزیب
14.گورونور
15.ائشیگه
16.گؤرورلر
17.ووروب
18.اولور
19.ایستیله ییر
20.سویوقدان
21.گویرمیش
22.دوداقلارین
23.اوشاقلار
24.صله
25.سوغاتین
26.دوشدو
27.گئتدی
28.موقددس=مقدس
29.یارادیبلار
30.بویوک
31.اوخوماقلاری ایله
پی نوشت1: مطلب فوق نمایانگر سطح سواد وی در زمینه ادبیات ترکی می باشد.
پی نوشت2: با بررسی دیگر نوشته های آقای خوجالی نیز به نتیجه ای مشابه خواهیم رسید.وی در نوشته هایش از اشتباهات استراتژیک حزب های کردی افسوس می خورد یا فعالین ملی-مدنی آذربایجانی را به عدم داشتن سواد سیاسی متهم میکند.با طرح پیشنهادهایی مانند تشکیل شورای رهبری بدون در نظر گرفتن فضای سیاسی حاکم تلویحا چنین وانمود می نماید که اصلی ترین مشکل آذربایجان مسئله رهبریست.ناآگاهی ایشان از پیشینه تصمیم گیریهای حرکت ملی آذربایجان در مواقع حساس از جمله وقایع سال 1388 باعث بروز خبط وی می گردد.حرکت ملی آذربایجان به خرد جمعی اعتقاد داشته و از دیرباز در تصمیم گیریهای حساس خود بارها این مسئله را به اثبات رسانده است.
با تشکر
عسگر اکبرزاده