شاید روزی که مهندس قربانعلی سعادت، استاندار آذربایجان غربی، با پافشاری بر تصمیم و انتخاب خود و ایستادگی در برابر موج عظیم مخالفان و انتقادهایشان، حکم انتصاب مدیرکل جدید ورزش و جوانان استان را امضا میکرد، نمیدانست که دو سال بعد و در بحبوبه آغاز دولت دوازدهم و شروع روند تغییرات در میان استانداران، فرمانداران و…، همین آقای مدیرکل جدید که از کردزبان غیربومی (استان کردستان، شهرستان سقز) میباشد، چنان قدرت و اختیاری را در خود احساس کند که با همراه ساختن یک رئیس کردزبان و بازهم غیربومی دیگر، به توطئهچینی و لابیگری برای تعیین سرنوشت سِمَتِ استانداری آذربایجان غربی در دوران پسا سعادت روی آورد.
سعادتِ باتجربه که بیش از نیمی از عمر خود را به عنوان استاندار در مناطق مختلف کشور سپری کرده و موی خود را در این راه سفید کرده است، کمی بیش از دوسال پیش، در پاسخ به انتقادات سرسختانه جریانهای مختلف سیاسی استان در خصوص انتخاب یک گزینه غیربومی برای تصدی ریاست یکی از مهمترین نهادهای استان، دلیل و توجیه خود را توزیع قدرت و مشارکت کردزبانان در روند اداره استان قلمداد نمود. دلیلی که شاید بتوان گفت با عقل و منطق جور درآمده و نشان از توجه آقای استاندار به ایجاد موازنه قدرت و جلوگیری از تضییع حقوق اقلیتهای ساکن در استان همچون کردزبانان بود. اما آقای سعادت چه میدانست که روزی همان مدیری که چندماه برای امضای حکمش، زیربار فشار سنگین مخالفان مقاومت کرد و در نهایت با سماجت و پافشاری توانست حرف خود را بر کرسی بنشاند و یک کُشتیگیر بازنشسته را از فرش به عرش برده و مدیریت یک نهاد نسبتا بزرگ را به وی بسپارد، امروز نمک خورده و نمکدان بشکند و با در پیش گرفتن افکار و سیاستهای قومگرایانه و پانکردیسمی، زیر چتر اصلاح طلبی به انواع و اقسام ترفندهای سیاسی اعم از رایزنی، لابیگری، توطئهچینی و… متوسل گشته و خارج از محدوده وظایف و اختیارات تعیین شده، خود را در جایگاهی ببیند که بخواهد یک استاندار غیربومی برای استان انتخاب و به دولت تحمیل نماید.
آقای مدیرکل که در این عملیات خنجرزنی از پشت چه به استاندار و چه به هویت آذربایجانی این استان، رئیس کردزبان و کرمانشاهی خانه جوان اورمیه را نیز با خود همراه ساخته است، از چندماه گذشته و با هماهنگی برخی رسانههای بدون مجوز که با خط مشی قومگرایی و پانکردیسم در حال فعالیت هستند، پروژه انتخاب یک استاندار غیربومی و شدیدا اصلاح طلب را استارت زده و آنقدر ناشیانه عمل کردهاند که به اصطلاح گندِ کار از همان ابتدا درآمده است. جذب و به کارگیری خبرنگاران کردزبان – که تنها افتخارشان حمایت از سیاستهای ضدانسانی و کشورگشاییهای گروه تروریستی پ.ک.ک است – در خانه جوان اورمیه و آغاز عملیات رسانهای جهت فراهم ساختن زمینه لازم برای پروژه ضدآذربایجانی و قومگرایانه این دو مدیر غیربومی و جریانات پشت پرده و حامیانشان، دستشان را برای فعالین سیاسی و مدنی استان رو کرده و همین موضوع منجر به شکل گیری عزمی جدی در میان آنها برای خفه کردن این توطئه خائنانه در نطفه شده است.
نمونه بارز اقدامات پانکردیسمی این دو مدیر را میتوان در جلسه اخیری که با تلاش آنها و تحت عنوان “دیدار جوانان با استاندار آذربایجان غربی” صورت گرفت مشاهده کرد. چرخش روند اجرای مراسم حول محور کُردگرایی، انتخاب اکثریت میهمانان و سخنرانان از میان کردزبانان (برخلاف ترکیب جمعیتی است)، عدم دعوت از خبرنگاران و فعالین فرهنگی ترک و… منجر به انتقاد شدید جریانات سیاسی، رسانهها و فعالین استان نسبت به این اقدام تفرقهافکنانه مدیرکل ورزش و جوانان استان و همچنین ریاست خانه جوان اورمیه گشته و این قضیه تا حدی پیش رفته است که اعتراض شدید استاندار را نیز سبب شده و منجر به برگزاری جلسهای خصوصی و ارائه تذکر جدی سعادت به این دو مدیر متوهم شده است. تذکری که با ناراحتی آقای مدیرکل و ترک جلسه از سوی ایشان همراه بوده است!
مدیران غیربومی که صرفا به دلیل کردزبان بودن آمده بودند تا عامل اتحاد استان باشند، خود امروز تبدیل به یکی از مهمترین عوامل اختلاف افکنی و کاشتن بذر کینه و کدورت شده و با در پیش گرفتن یک راه منتهی به ناکجاآباد، سودای تحمیل یک استاندار غیربومی را به استان حساس، استراتژیک و حائز شرایط سیاسی منحصربهفرد آذربایجان غربی را در سر میپرورانند که این هدف میتواند تبدیل به یک بحران سیاسی و قومی در این استان مرزی شود. یادمان نرفته است که گروههای تروریستی به عنوان پرچمداران رادیکالیسم کردی، در جریان انتخاب استاندار جدید آذربایجان غربی، در آغاز دولت یازدهم، چه تخریبهایی را که علیه هویت آذربایجانی این استان به کار نبستند، تا به زعم خود و با تحمیل یک استاندار غیربومی، هویت تاریخی این تکه از آذربایجان را تحریف و جعل نکنند. تخریبهایی که امروز شاهد تکرار آنها از سوی دو مدیر غیربومی بوده و چنین وضعیتی به هیچ وجه با فرمایشات مقام معظم رهبری، مبنی بر ضرورت دوری از نفاقافکنی و تشدید شکافهای قومی همخوانی ندارد.
به نظر میرسد بهترین راهکار برای پایان دادن به این بازی کثیف آغاز شده از سوی مدیران غیربومی، استعفای آبرومندانه و برگشتن به شهر و دیار خود است تا دیگر تفکر خطرناک تعیین تکلیف برای استانی که برای خودش هویت تاریخی دارد، به مغزشان خطور نکند. از یاد نبریم که اینجا آذربایجان است، چه شیخ عبیداللهها، مارشیمونها، سیمیتقوها، قاسملوها و دیگر جلادان، اشرار و تروریستهایی که سودای اشغال این منطقه را داشتند که در نهایت این آرزو و خیال را با خود به گور بردند و نامشان در زمره جنایتکاران در کتاب تاریخ غرب آذربایجان ثبت شد.
یول پرس