بازداشت سیامک میرزائی و زندانی نمودن ایشان در زندان انفرادی و محکومیت سنگین ده ساله و تبعید ایشان و طلب وثیقه میلیاردی، بیش از هر چیزی نشان از استیصال استبداد دارد. سیامک میرزائی نه تروریست است نه آشوبگر، نه جاسوس است نه خائن.
او روشنفکری است صاحب قلم و اندیشه که همواره مدافع حقوق و آزادیهای دموکراتیک مردم بوده است.
اندیشه دموکراسی خواهی میرزائی هرکز ژستی روشنفکرانه برای جلب توجه نبوده ، بلکه دنبال مسئلهای بنیادین است که باید تحقق یابد.
او برای حصول به جامعه ای آزاد و دموکراتیک همیشه روشهای دموکراتیک را جستجو می کند.
نه اهل خشونت است و نه اهل اغتشاش و جنجال.
او اهل اندیشه و فعالیت مسالمت آمیز است.
وی از نسل روشنفکران آزربایجان است که در طول بیش از یک قرن همواره سعی داشته اند تا جامعه را با مفاهیم دموکراتیک و سازوکارهای مهم آن آشنا کرده و سعی در رشد و توسعه جامعه باشند.
در اندیشه میرزائی اندیشه ، مقدم بر عمل و رفتار است. بدون بنیان جدی اندیشه ورزی هیچگاه جامعه به شرایط مطلوب نخواهد رسید.
وی لزوم تحقق حقوق ملی مردم آزربایجان را مقدمه تحقق دموکراسی و آزادی می داند و با هر گونه تبعیض و فرافکنی در این موضوع مخالف است.
سانترالیسم، استبداد، جهل و ناآگاهی و استعمار بزرگترین موانع پیش رو در ایجاد یک زندگی انسانی به شمار می روند به همین دلیل سیامک میرزائی در نوشته ها و سخنرانی های خود سعی دارد تا بنیان خرد ورزی و آزادی خواهی را در یک ترکیب جدایی ناپذیر ایجاد نماید. به همین دلیل بازداشت و محکومیت سیامک میرزائی، محکومیت و تعطیلی و دشمنی با چنین بنیانی است.
اخلاق مداری، پشتکار، تلاشگری، صداقت و خردمندی از جمله ویژگی هایی است که به تلاشهای او معنی می بخشد.
باید توجه داشت که محکومیت ناعادلانه مهندس میرزائی پایان چنین اندیشه ای نیست، بلکه نشانگر صحیح بودن و تأثیر گذار بودن چنین اندیشه و روشی است.
به خاطر همین تاثیرگذاری و درست بودن است که خیلی ها سعی در خاموش کردن چنین صدایی با توسل به اقدامات ناعادلانه و غیر دموکراتیک دارند. ولی از این امر غافلند که اندیشه تعطیل بردار نیست، بلکه حتی از پشت میله های زندان اوین نیز می تواند به راه خود ادامه داده و جامعه را همراهی و کمک نماید.