در مورخه ۲۲ مهر ماه ۱۳۹۶، نجم الدین کریم که از طرف اقلیم کردستان عراق والی کرکوک گشته و به نزدیکی با پ.ک.ک مشهور بود به همراه کمال کرکوکی مسئول پیشمرگه های غرب کرکوک از مواضع نیروهای کرد در اطراف کرکوک بازدید کرده و پس از آن مقتدرانه جلوی خبرنگاران ایستادند و به سئوالاتشان پاسخ دادند. نجم الدین کریم گفت : «… پیشمرگه ها اجازه ورود دشمنان کرکوک را به شهر نخواهند داد…» همکار نظامی وی کمال کرکوکی نیز پارا فراتر نهاده و خطاب به نیروهای عراقی گفت :«…تدبیرهای لازم اتخاذ شده ، اگر اشتباهی کرده و پیشروی کنند به آنها درسی خواهیم داد که در تاریخ ماندگار خواهد شد…».
اکثر مسئولین اقلیم کردستان موضعی مشابه داشتند و مانند جعفر شیخ مصطفی یکی از اعضای بلند مرتبه نیروهای پیشمرگه که گفت :«…نیروهایمان را اطراف کرکوک مستقر کرده ایم و اجازه ورود هیچ غیر نظامی را نخواهیم داد…» دائما از موضع قدرت حرف زده و از مسئولین عراقی می خواستند فکر اقدامات نظامی را از سر بیرون رانده و با وجود کشوری به نام کردستان در همسایگی شان بسازند.این سخنان و موضع گیری ها و وضعیت سیاسی و اقتصادی بغداد و درگیری نیروهای نظامی عراق با عناصر داعش آنگونه می نمود که برخی از تحلیل گران را بر آن داشت تا در نوشته هایشان از لزوم قبول رفراندوم سخن به میان آورده و چاره ی جز آن نمی دیدند ، حتی وقتی افرادی همچون قیس الخزعلی رهبر گروه عصائب اهل حق گفت :« نیروهای شبه نظامی توانایی این را دارند در عرض یک ماه مناطقی را که کردها در پی فروپاشی نیروهای عراقی در تابستان ۲۰۱۴ به کنترل خود درآورده را باز پس گیرند » اینگونه اظهارات از سوی تحلیل گران مبالغه آمیز و صرفا پروپاگاندایی علیه کردستان عراق ارزیابی می گشت.
اما چه شد این آوازه و قصر پوشالی ساخته شده به وسیله رسانه های غربی در عرض کمتر از یک روز آنچنان فروریخت که فقط برای دست اندرکاران آن و رسانه های همسو اشک های نیروهایشان و اتهام زنی و خائن سازی جریان های رقیب درون اقلیمی بجا ماند.
عوامل متعدد پشت پرده و پیچیده ای در این اتفاقات دخیل بودند که یکی از مهمترین آنها ضعف مدیریتی و اشتباه محاسباتی صاحبنظران حزب دموکرات و شخص آقای بارزانی بوده است. مسعود بارزانی در بیانیه اخیر خود پس از آزادی مناطق مورد مناقشه توسط دولت عراق اعلام کرد :«…خلق کردستان مطمئن باشند که کارهایی که لازم است انجام خواهد شد وبا پیروزی های خلقمان، آرامش و امنیت دوباره برقرا خواهد گردید.
آنچه در کرکوک گذشت بدلیل تصمیماتی است که برخی اشخاص و جریان ها در کردستان اتخاذ نموده اند و در نتیجه پیشمرگه ها مجبور به عقب نشینی شدند. در این زمان اصرارمان بر این است به نام اتحاد و برابری خلق کرد باید تمامی جریان ها متحد شوند…» همانطور که از متن بیانیه پیداست بارزانی با فرافکنی سعی دارد خود را از اتهامات منتسبه از طرف جریان های حزبی سیاسی کردستان و مردم عراق بدلیل تصمیم های اشتباه و ناامن ساختن منطقه برهاند.
بارزانی و همفکرانش علی رغم خواست همسایگان خود،دولت مرکزی عراق و برخی از جریان های داخل کردستان در برگزاری رفراندوم در تاریخ مقرر اصرار ورزیدند و هرچه لحن مقامات کشورهای همسایه ازجمله ایران، ترکیه و مقامات بغداد تندتر و تهدیدهای اقتصادی و نظامی بیشتر می گشت مقامات حزب دموکرات بر اجرای رفراندوم قاطع و مصمم ترمی شدند و این موضوع تا آنجا پیش رفت که حتی در برخی از مطبوعات نزدیک به اقلیم و سایت های حکومتی، نقشه خیالی کردستان بزرگ که شهرهای غیر کرد کشورهای همسایه را در بر می گرفت منتشر می شد چنانچه وجود این گونه افعال باعث همسویی افکارعمومی ملل منطقه با حاکمان برای مقابله با زیاده خواهی های بارزانی گشت.
امتناع از تمکین به مطالبات دولت مرکزی بغداد و مخالفت با خواست کشورهای همسایه به رغم تهدیدهایشان و با لحاظ حمایت های علنی اسرائیل از اعلام استقلال کردستان، بیشتر تحلیل گران و صاحب نظران را به گمانه زنی در مورد حمایت های پشت پرده غرب و رضایت کامل اما بی سر و صدا ی آمریکا از برگزاری رفراندوم واداشت. و این سرسختی در ادامه مسیر تحقق رویاهای دوران کودکی بارزانی را نتیجه دلگرمی از حمایت های غرب و امید به تداوم آن می دانستند . اما در جریان فرار نیروهای پیشمرگه از کرکوک و دیگر مناطق خارج از اقلیم اظهارات ترامپ خلاف این نگرش را ثابت کرد. سخنان ترامپ را می توان عکس العملی که به دلیل مخالفت بارزانی با خواست کاخ سفید مبنی بر تعلیق برگزاری رفراندوم و عوامل دیگر همچون لزوم تثبیت جایگاه حیدر العبادی در بغداد دانست که توضیح آن فرصت دیگری می طلبد.
اخیرا سایت بلومبرگ متن نامه رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا که در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۷ دو روز قبل از برگزاری رفراندوم به سران اقلیم ارسال شده را منتشر نموده که حاوی پیشنهادهای وسوسه کننده ایست.در قسمتی از نامه آمده است.
«…واشنگتن همکاریهای لازم را برای شروع مذاکرات و از بین بردن اختلافات در خصوص مناطق مورد مناقشه و اضافه شدن امکان رفراندوم به قانون اساسی عراق را با دولت مرکزی بغداد خواهد داشت و در زمینه مشخص کردن زمان و چگونگی رفراندوم خواستار داده شدن آخرین شانس به مذاکرات هستیم.البته اگر در پایان روند مذاکرات تفاهمنامه ای منعقد نگردد و یا به نتیجه ای که حاصل رضایت طرفین باشد نرسد و یا از نیات بغداد برای بی نتیجه ماندن مذاکرات مطلع گردد.آمریکا لزوم برگزاری رفراندوم را به رسمیت خواهد شناخت…»
با این اوصاف می توان دریافت؛ اگر کردهای عراق سیاستمداران و دولتمردان مجرب و آگاه به روابط بین الملل و همچنین قدرت درک پتانسیل و توانایی های واقعی حامیان و دشمنان خود را داشتند از افتادن به ورطه اوهامات دوری جسته، راهی دیگر بر می گزیدند و نه تنها برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت خویش با سایر کشورها تعامل می کردند بلکه به جد از دست اندازی به سرزمین و خاک دیگر ملل همسایه خود داری می نمودند تا برخلاف آنچه اتفاق افتاد ملل همسایه از جمله ترکمن ها را نه به عنوان دشمن که لااقل به عنوان بی طرف در همسایگی حفظ می نمودند.
از دیگر سو می توان فهمید با توجه به احتمال پیش بینی وقوع وقایع اخیر قبل از برگزاری رفراندوم از سوی بارزانی و هئیت حاکمه اقلیم ، اصرار برای تحقق خواست استقلال همانطور که در مقاله پیشین«رویای بزرگ ِمرد ِکوچک» یاد آور گشتم اولویت منافع فردی و عشیره ای بارزانی بر منافع کل مردم کردستان می باشد. به احتمال قریب به یقین مخالفت های تلویحی و بعضا علنی حزب اتحادیه میهنی کردستان و جنبش گوران نیز از آگاهی به نیات و اهداف پشت پرده بارزانی نشات می گرفته است.
از دیگر عوامل عدم توفیق بارزانی در خواست های عشیره ای ایشان به نام مردم کردستان، علاوه بر مخالفت های خارجی نبود روح و خصلت ملی به معنای مدرن بین مردم کردستان عراق و به تبع آن نیروهای پیشمرگه شان می باشد.وجود جامعه ای عشیرتی و اختلافات سران آن و تسری آن حتی در سازماندهی تنها نیروی مسلح، وضعیت تصمیم گیری را در اقلیم چنان سخت کرده است که حتی چند روزی پس از استقلال قابلیت تجزیه شدن در آن به عینه قابل رویت است.
نوع تعامل دو عشیره و جریان تاثیر گذار در اقلیم به گونه ای متشنج و وخیم است که دیوید روسنبرگ در مطلبی که ۶ مهرماه سه روز پس از برگزاری رفراندوم در روزنامه هاآرتض چاپ شد نوشته است:«…کردها باید به جای فکر کردن به یک کشور مستقل در داخل اقلیم متحد شوند و گرنه به جای سنگاپور شدن زیمبابوه خواهند شد…» آری اختلافات درون اقلیم آنقدر زیاد می باشد که حتی طرف های درگیر بارها برای ضربه زدن به دیگری از یک دشمن استمداد طلبیده اند همانگونه که در سال ۱۹۹۶ بارزانی از حمایت مستقیم صدام حسین برای بیرون راندن نیروهای اتحادیه میهنی از اربیل و مناطق اطراف آن سود جست.
در این بین برخی حضور قاسم سلیمانی بر سر مزار طالبانی و مذاکره با نیروهای اتحادیه میهنی همچنین همکاری های احتمالی نیروهای حشدالشعبی ، دولت مرکزی بغداد و پیشمرگه های اتحادیه میهنی را انتقام اعمال بارزانی در سال ۱۹۹۶ ارزیابی می کنند. این اختلافات از سالهای قبل وجود داشته و حتی علی رغم همکاریهای تحمیلی که بیشتر بنا به خواست متحدان غربی بوده نه تنها از بین نرفته بلکه هر روز مشتعل تر گشته است.
گون اری جیو اوغلو در مطلبی که اخیرا در روزنامه ملیت ترکیه چاپ شده است مدعی شده ، جلال طالبانی و بارزانی از ابتدا با هم مشکل داشته اند و حتی در مصاحبه ای که با عبدالله اوجالان داشته از قول وی می گوید:«…اینها (طالبانی و بارزانی) تا زمان مرگ درگیر خواهند بود…» و یا در قسمتی از مطلبش از قول بارزانی علیه طالبانی می نویسد:«…ابتدا در کنار پدرم به مبارزات کردها پیوست شناخته شد و کمی قدرت پیدا کرد پس از آن جلوی پدرم ایستاد. به او هیچگاه اعتماد نمی کنم به کسی هم توصیه نمی کنم اعتماد کند…»
این اختلافات هر چه پررنگ تر، در چند روز اخیر نمود پیدا کرده است طوری که هنگام فرار نیروهای پیشمرگه از مناطقی که در سال ۲۰۱۴ اشغال کرده بودند خبرگزاری منتسب به هر دو جریان کرد همدیگر را به خیانت، همکاری با دشمنان ، بی اخلاقی و … متهم می کردند و نوید انتقام (که بیشتر بوی جنگ داخلی را می دهد) سر می دادند. رسانه های منتسب به بارزانی و حزب دموکرات کردستان به همراه سخن راندن از خیانت های نیروهای طالبانی فیلم هایی از پیش مرگه های خودی نشان می دادند که گریه کنان عامل شکست و فرارشان را همکاری اتحادیه میهنی با عناصر حشدالشعبی ، کشورهای همسایه و حکومت مرکزی می دانستند و این مسئله وقتی هرچند بصورت تلویحی از سوی بارزانی در اطلاعیه ی مکتوبش در پی آزادسازی کرکوک بدست نیروهای عراقی منعکس گردید احتمال تسویه حساب و وقوع جنگ داخلی را بیش از پیش قوت بخشید.
مسئولین و طرفداران اتحادیه میهنی نیز بی درایتی بارزانی را نشانه رفته و آن را متهم به انحصار گرایی می نمودند تا آنجا که به گزارش خبرگزاری آنادولو اعلا طالبانی عضو کمیته مرکزی اتحادیه میهنی و نماینده کردها در مجلس عراق گفت:« وقتی نیروهای اتحادیه با داعش در اطراف کرکوک در حال مبارزه بود، بعضی از نیروهای حزب دموکرات کردستان مشغول تصرف چاههای نفت کرکوک بودند و ما برای نفت های دزدیده شده در کرکوک به دست نیروهای بارزانی نخواهیم جنگید»
اینگونه اظهار نظر ها هر روز بیشتر شده و بر شدت لحن آن از سوی طرفین افزوده می شود و طبق خبری که روزنامه سوزجو ترکیه مخابره کرده بود بارزانی و مسئولان اقلیم انتخابات آینده مجلس محلی اقلیم کردستان را به حالت تعلیق در آورده اند.
با لحاظ اوصاف فوق و اظهارات طرفین در مورد تعلیق انتخابات پیش رو، وجود چند دستگی و جو متشنج در شهرهای اقلیم ، سرخوردگی کردها از شکست بسیار سنگین اخیر و به تبع آن از دست دادن کرکوک به مثابه منبع اقتصادی برای تحقق وهم و رویای کردستان بزرگ و نا امیدی از رهبرانشان، اوضاع بد اقتصادی حاکم و… باعث گردیده بارزانی بر سر دو راهی سرنوشت سازی قرار بگیرد یا باید برای رهانیدن خود از اتهامات وارده و نشان دادن جناح رقیب به عنوان عامل شکست های اخیر بر طبل اختلافات داخلی بکوبد و وضعیت اقلیم را بحرانی تر از گذشته نماید یا مجبور است دست از زیاده خواهی و دست اندازی ها به خاک ملل همسایه برداشته با نیروهای مخالف و دولت مرکزی عراق وارد گفتگو گشته باعث بهبود روابط با ملل همسایه و دولت مرکزی عراق شود که البته هر دو این راه بعید نیست که به بی راهه ختم شود زیرا آن طرق نیز منجر به جبران مافات اخیر در نتیجه تصمیمات و اشتباهات فاحش بارزانی نخواهد شد و جریانهای سیاسی رقیب نیز بیکار نخواهند نشست.
عسگر اکبرزاده