چند روزی است از جریان اعتصابات سراسری میگذرد، اعتصاباتی که از کارگران پیمانی صنعت نفت شروع شد و با حمایت کارگران رسمی صنعت نفت، دامداران، کامیونداران، بازنشستگان و... به تدریج گسترش یافت. در این میان مصادره و موجسواری اپوزیسیونهای مرکز و براندازها را شاهد هستیم که با نگاهی ابزاری به این اعتصابات که دینامیک اقتصادی دارد، سعی در پیشبرد اهداف سیاسی خود را دارند.
با نگاهی کلی به تاریخچه جریان چپ و جنبشهای کارگری در جغرافیای(به اصطلاح) ایران بدون تردید نقش و اهمیت آذربایجان در این جریان غیر قابل انکار است. موقعیت جغرفیایی آذربایجان در مجاورت با قفقاز و مهاجران جویای کاری که اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، از این سوی آراز به شمال رود آراز بالاخص برای کار در صنعت نفت باکو مهاجرت کردند، بذرهای جنبش کارگری و سوسیالدموکراسی ایران را در قفقاز کاشتند که میتوان به سازمان "همت" و اجتماعیون-عامیون اشاره کرد. نقش چپها در نهضت مشروطه که آذربایجان مرکز فعالیتهای انقلابی آن بود، فرقه دموکرات آذربایجان، شمار زیاد آذربایجانیان در میان اعضای رهبری و اعضای فعال حزب توده، شخصیتهای برجسته آذربایجانی از جمله سید جعفر پیشهوری، حیدرخان عمواوغلو، صمد بهرنگی، تقی ارانی و... در تاریخ چپ ایران، نشان از وزن و اهمیت آذربایجان در این جریان میباشد.
حال در چند دهه اخیر که حرکت ملی آذربایجان توانسته به جریان و گفتمانی غالب در آذربایجان تبدیل شود، به دلیل خلقیات بیشتر فرهنگی و هویتیاش به فوبیای چپ که صبغهای اقتصادی دارد، دچار شده است. کما اینکه هدف حرکت ملی آذربایجان همانا سعادت ملت آذربایجان است که کارگران و قشر زحمتکش نیز جزئی از ملت آذربایجان میباشند و به دلیل اینکه نسبت به سایر اقشار، قشری آسیبپذیرتر میباشد، نیاز است که حرکت ملی آذربایجان توجه بیشتری نسبت به حقوق، مطالبات و دغدغههای این قشر نشان دهد. با در نظر داشتن طیف وسیعی از اندیشههای چپ این امر به معنای رویکردی ماتریالیستی و تقلیل زیربنای حرکت ملی به عنصر اقتصاد و یا جایگزینی مفهوم طبقه به جای ملت نمیباشد. اما زمانی که حرکت ملی آذربایجان به عنوان یک کلیت فراگیر در نظر گرفته میشود که جنبشها، طیفها، احزاب، جریانها و خردهگفتمانهای مختلفی درون آن جای گرفته و در حال تعامل با یکدیگر میباشند، جای خالی جنبش کارگری منسجم درون این کلیت مبتلا به فوبیای چپ به چشم میخورد.
اما نقطه مثبت حرکت ملی آذربایجان در چند سال اخیر، گذر از گفتمانی با ابعاد بیشتر فرهنگی-هویتی به سوی گفتمانی چند ابعادی از جمله ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و... است که در نتیجه پوستاندازی گفتمانی و درمان فوبیای چپ را به همراه دارد. که نمود آن در همصدایی برخی فعالین، جنبشها و رسانههای حرکت ملی آذربایجان از اعتصابکنندگان آذربایجانی، قابل مشاهده است.