آلترناتیو واژهای است فرانسوی که از لاتین میآید و در پهنهی سیاسی و اجتماعی به معناهای مختلف به کار میرود: راه حل دوم به جای راه حل اول، علی البدل، بدیل، گزینهی دیگر، راه دیگر، جایگزین، شخص یا شیوهای که جانشین دیگری میشود و مانند آنها. در فرهنگ اروپایی به افرادی که (آگاهانه) متفاوت از اکثریت مردم و به شیوهای دیگر، بویژه زیست محیط محور و یا بسیار ساده زندگی میکنند و نیز به جریانها و نیروهای سیاسیای که گرایش چپ دارند، آلترناتیو میگویند. آلترناتیو به معنای وسیع کلمه یک ایده، بینش و نگرش دیگر است در برابر ایده، بینش و نگرش حاکم.
اما در فرهنگ سیاسی، آلترناتیو به معنی اخص کلمه، به نیروی سیاسی یا نهاد جانشینی گفته میشود که بجای نیروی حاکم مینشیند و یا نظم سیاسی معینی است که قرار است پس از فروپاشی نظام حاکم جانشین آن شود و مسئولیت ادارهی جامعه در همهی امور اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و جز آن را به عهده بگیرد؛ یعنی آن نظم سیاسی نوینی که قرار است جایگزینِ نظم کهن شود.
آلترناتیو همواره با اپوزیسیون همراه است و گاه حتی مترادف با آن فهمیده میشود و به کار میرود. چرا که بدون آلترناتیو اپوزیسیونی شکل نمیگیرد و بدون اپوزیسیون آلترناتیوی به بار نمینشیند. شاید در بهترین حالت بتوان گفت که آلترناتیو ایدهای است که در روند مبارزه به نیروی اپوزیسیون بدل میشود.
اپوزیسیون هم واژهای است فرانسوی که ریشهاش در لاتین است و در برابر کلمهی پوزیسیون (وضع، حالت، جایگاه، دیدگاه) میآید و در لغت به معنای ضد، ضدیت، همستیزی، رویارویی، مقابله، مخالفت و گروه مخالفِ (وضع، حالت، جایگاه یا دیدگاه حاکم) است و در مفهوم وسیع آن، بویژه در سیاست به معنای کوشش و تلاش سازمانها و احزاب سیاسی مخالف حزب یا دولت یا قدرت حاکم است برای دست یابی به اهدافی در جهت مخالف هدفهای صاحبان قدرت.
اپوزیسیون در فرهنگ سیاسی بسته به اینکه چه نظام سیاسی حاکم باشد، به دو شکل بروز میکند:
1) قانونی یا پارلمانی، به عنوان اپوزیسیونِ درون حاکمیت
2) غیر قانونی و زیرزمینی یا انقلابی و به مثابهی اپوزیسیون بیرون از حاکمیت .
یکی از مهمترین موضوعات مرتبط با مبارزات مردم جغرافیای ایران برای آزادی بحث آلترناتیو است. نیروی آلترناتیو و جایگزین .
موضوع آلترناتیو حکومت فعلی ایران یکی از موضوعاتی است که توسط بسیاری از شخصیتها و گروههای سیاسی، بسیاری از پارلمانترها و وزرا و روسای سابق کشورها در اجلاس های مختلف مطرح شده است.
میخواهیم در این یادداشت نگاهی بیاندازیم به اینکه این آلترناتیو چه ویژگیهایی باید داشته باشد ؟
چگونه (ایدهی) آلترناتیو سیاسی شکل میگیرد و به (نیروی) اپوزیسیون بدل میشود؟
هر گاه سخن از تغییر یک نظام سیاسی به میان میآید، همواره نخستین پرسشی که مطرح میشود اینست که آلترناتیو ما کدامست و با کدام اپوزیسیون میخواهیم به آن دست بیابیم؟ در این میان برخی سازمانها و گروههای سیاسی خود را تنها آلترناتیو و اپوزیسیون “واقعی” میدانند و بسیاری بر این باورند که در حال حاضر آلترناتیوی در برابر نظام حاکم نداریم و بر همین اساس اپوزیسیونِ یگانه و نیرومندی نیز وجود ندارد.
یک آلترناتیو برای اعلام موجودیت و به رسمیت شناخته شدن باید دارای ویژگی هایی باشد که در زیر به تعدادی از آن ها اشاره خواهیم نمود ؛
1. آلترناتیو از دل مردم و اجتماع خود برخاسته و برای آنها مبارزه میکند.
2. نیرویی است که متکی و مجهز به اطلاعات مردمی است و در شرایطی که دشمن به سرکوب گسترده دست زده است، با ریشههایی که در میان مردم دارد میتواند با بهدست آوردن اطلاعات نظام حاکم، واقعیت و ماهیت آنها را افشا کند.
3. آلترناتیو به هیچ قدرتی وابسته نیست. بهمعنای واقعی کلمه مستقل است و بهطور خاص از هر نظر تنها به خود و به مردمش و هوادارانش وابسته است.
4. آلترناتیو باید دارای یک تشکیلات قوی و دموکراتیک باشد.
5. آلترناتیو باید تیم رهبری مشخصی داشته باشد که از دل نبرد با رژیم حاکم که دشمن مردم است سر برآورده و در طی سالیان در صحنههای سخت و حساس، صداقت و صلاحیت خود را نشان داده باشد. تیم رهبری که دست در آتش مبارزه با دیکتاتوری داشته باشد و بهای همه رنجهای آن را داده باشد.
6. آلترناتیو باید دربرگیرنده طبقات و اقشار مختلف جامعه و خواهان یک نظام دموکراتیک باشد.
7. نیروی آلترناتیو باید از نظر بینالمللی شناختهشده باشد و این شناختهشدگی را در طی مبارزه سالیانش بهدست آورده باشد.
حال این سوال مطرح می شود ما به عنوان اپوزیسیون در آذربایجان می توانیم به عنوان آلترناتیو مطرح شویم و اساسا در این راه نقاط ضعفمان چیست و چگونه باید این ضعفها را برطرف نماییم ؟
این که جامعه سیاسی آذربایجان فارغ از هر گونه ضعف نزدیک به ۳ دهه میباشد در جبهه اپوزیسیون وارد فاز تحزب گرایی و کار تشکیلاتی شده است بر کسی پوشیده نیست.
اما از بین شاخصه هایی که در بالا اشاره شد جامعه سیاسی آذربایجان و علی الخصوص اپوزیسیون فعال در این جامعه تقریبا اکثر موارد را دارا بوده و صرفا در بحث ساختار قدرتمند و اصولی حزبی و تشکیلاتی کمی دارای نقص می باشد ، اما برای رفع این نقص چه باید کرد ؟
برای حرکت به سوی معرفی خود به عنوان یک آلترناتیو برای حکومت فعلی در کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت چه باید کرد ؟
در اینکه تغییر بزرگ و تاریخی در داخل ایران و با نقشآفرینی مردم روی خواهد داد هیچ تردیدی نیست و در هیچ جای جهان جز این نبوده است.
اما برای آماده نمودن بستر برای این تغییر بزرگ بدون شک گروههای سیاسی اپوزیسیون در آذربایجان در کوتاه مدت باید یک برنامه کار و مسیر کار تشکیلاتی فراهم نمایند تا بتوانند جامعه را مجاب کنند که تنها راه حل صحیح شرایط فعلی و به نوعی آلترناتیو حکومت فعلی در آذربایجان حرکت ملی آذربایجان میباشد.
این برنامه در میان مدت باید به تشکیل یک یا دو جبهه قدرتمند متشکل از احزاب همفکر از نظر اندیشه سیاسی شود که جامعه فعالیت صحیح در کانال تحزب را در آن جبهه مشاهده نماید .
جبهه های سیاسی که به معنای واقعی کلمه اصول تحزب گرایی را رعایت نمایند و دارای کمیته های مختلف سیاسی ، فرهنگی ، آموزش، محیط زیست و ... باشند .
اما بعد از اشاره به برنامه کوتاه مدت و میان مدت این سوال مطرح می شود که هدف از این برنامه ها در بلند مدت چه باید باشد ؟
پاسخ این سوال را اینگونه باید داد که زمانی که یک جبهه به صورت اصولی فعالیت داشته باشد و نتیجه جلسات کمیته های آن به صورت شفاف به اطلاع جامعه برسد ، قطعا جامعه سیاسی را سمت خود کشانده و راه را برای معرفی خود به عنوان آلترناتیو با پشتوانه ملت را هموار خواهد نمود که این خود باعث به رسمیت شناخته شدن توسط مجامع بین المللی و در نتیجه باز شدن درب مذاکرات با دنیا به عنوان یک آلترناتیو مردمی خواهد شد.
بدون شک با تکیه بر تجربه چند دهه ای فعالیت حزبی در اپوزیسیون آذربایجان و قبول تمامی نواقص موجود، اینکه نواقص توسط احزاب سیاسی آذربایجان رفع شده و حرکت ملی آذربایجان به عنوان یک آلترناتیو در سطح بین المللی معرفی گردد کاری دشوار نخواهد بود.